Text Box:  آيا مشکل قانون اساسی نظام است يا....


در چند روزی که از رأی اعتماد به پانزده عضو کابينه آقای روحانی ميگذرد، تفسيرها و پيش بينی های متفاوتی درمورد وزرای تأييد شده مجلس ووزرايی که موفق به کسب رأی اعتماد نشدند در رسانه ها بچشم ميخورند. ضمن بررسی سوابق گذشته نکاتی را يادآور ميشوندکه با گفتاررئيس جمهور در مناظره های تلويزيونی با رقبا، مغايرت دارد.
من به آقای روحانی رأی نداده ام، درطول حاکميت نظام اسلامی فقط يکباربه آقای محمد خاتمی رأی دادم آنهم فقط به اين علت که ناطق نوری کانديدای مورد نظر خامنه ای موفق به کسب آرای کافی برای انتخاب نباشد. اما با احترامی که برای هم ميهنان خود قايل هستم ازاعتمادی که آنها بعد از کودتای سال 88 خامنه ای به آقای روحانی نموده اند، فکر ميکنم او از اعتمادی که ملت ايران به اونموده سوء استفاده نخواهد کرد. اما با توجه به منش و خودکامگی خامنه ای، او تا چه اندازه ميتواند پای بند گفته های خود باشد و آنها را اجرا کند، اعتقاد ندارم که خامنه ای بتواند از منش خودبينی وخودکامگی خويش عقب نشينی نمايد.
از ياد نبرده ايم که آقای محمد خاتمی بعد از پايان دوره دوم رياست جمهوری گفته است "اوفقط نقش يک تدارکاتچی را داشته است." ازاينرو ملت ايران نبايد کاملا خوش بين باشند که خامنه ای هنوز به دنبال يک تدارکاتچی و يا يک مجری اوامر چشم و گوش بسته نباشد. خوشبختانه يا شوربختانه درانتخاب احمدی نژاد مرتکب اشتباه بزرگی شده که مجبور است کفاره آن را بپردازد. هر چند با دادن لوحه تقدير، و انتخاب او به عنوان عضو مجلس خبرگان رهبری سعی دارد تا اندازه ای طبع، طمع ورزی و بلند پروازی های احمدی نژاد را اقناع سازد، زيرا او برای حفظ اسرار بيت به باجهای بزرگتری چشم دوخته است. و اگربدانها نرسد، شايد سفره دل را بگشايد يا منتظر مرگی ناگهانی باشد. اما درهرحال خامنه ای در اين بازی "خامنه ای – احمدی نژاد" بازنده اصلی خواهد بود.
مسأله خامنه ای منحصرا به خودکامگی و خود بزرگ بينی او خاتمه نمی يابد. زيرا او هيچکس جز خود را قبول ندارد. تغيير قانون اساسی نظام اسلامی هرچند از اول، برای ملت ايران قانونی غير قابل پذيرش بود. و احتمالا فراموش نکرده ايم که در تجزيه و تحليل آن در مجلس خبرگان آيت الله طالقانی با آن به مخالفت پرداخت. و متأسفانه هنوزفاش نشده است که مرگ ناگهانی آيت الله طالقانی بچه علت بوده است؟ آيا تشابهاتی بين مرگ آيت الله طالقانی و سيد احمد خمينی که مخالفت هايی نسبت به عملکرد خامنه ای نموده، وجود ندارد؟
درهمان مجلس مقدم مراغه ای نيز با اصول "ولايت فقيه" قانون اساسی مخالفت ميکند که ناچار به فرار از وطن ميشود، و پس ازسالها بازگشت به وطن بازداشت ميگردد که سرنوشتی نامعلوم داشته است و مشخص نيست که آيا به زندان يا مرگ محکوم شده است؟
آيت الله طالقانی يا مهندس مقدم مراغه ای چه ميگفتند که مورد غضب قرار گرفتند؟ آنها معتقد بودند که حاکميت حق ملت است و ما نميتوانيم برای آنها قيم انتخاب کنيم. در اصل يکصد و دهم قانون همانگونه که ميدانيم تعيين سياستهای خرد و کلان نظام به عهده رهبر ميباشد. چند سال بعد درزمان رياست جمهوری علی خامنه ای (1368) درپاره ای از اصول قانون اساسی تغييراتی داده ميشود. از آنجمله به اصل يکصد دهم مواردی اضافه ميشود که رهبر دارای اختياراتی ميگردد که کليه امور کشور را در اختيار او قرار ميدهد.
مقدمه اصل يکصد و دهم به اين ترتيب تغيير می يابد. " در زمان غبت حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه در جمهوری اسلامی ايران ولايت امر و امامت امت (نه ملت) بر عهده فقيه عادل و با تقوی، آگاه به زمان، شجاع و مدبر است ..... 
"که اکثريت مردم او را به رهبری شناخته و پذيرفته باشند."
آيا اين انتخاب ملت و پذيرش در مورد آقای خامنه ای انجام شده است؟
 بعد ازسالها ويرانی، خرابی و نابسامانی، روحانی منتخب مردم ايران برای نخستين بار ميگويد: "در کشور ايران مشروعيت سياسی از طريق آراء مردم است، چرا که مردم مالک و صاحب کشور هستند و بقيه خادمان ملت." آقای خامنه ای در کدام انتخابات مردمی مقام "ولايت امری " مردم ايران را بدست آورده است؟ هر کلمه ای را که در راستای خواست های او نباشد "فتنه" ميداند. تنها به خود وخواسته های خود مينگرد. آنچه که سبب شد آرای روحانی را "فتنه" نخواند، شرايط بحرانی ای است که پيآمد کاربرد سياستهای کلان داخلی و خارجی او ميباشد، هرچند مسؤلين اجرايی افراد ديگری بوده اند، اما عامر و سکان دار در مقام ولايت فقيه مطلق، او بوده است.
روحانی در سخنرانی روز 27 مرداد مداخله تمام اقوام واديان درکارهای کشوررا حق مردم دانسته و آنها را يکسان و با حقوق برابراعلام داشته است: "ما درايران دولت های کرد، آذری، بلوچ، عرب فارس، ترکمن و لر نداريم. ما دولت ايران هستيم که همه افراد ملت ايران زير چتر ايران قرار داريم. و در مورد زنان "در بسياری از امور، زنان ما تحصيل کرده هستند و برای پذيرش مسؤليت آمادگی دارند." درحالی که دردولت محبوب آقای خامنه ای حتی سخن ازجدايی جنسيتی و محدود کردن رشته هايی بود که دانشجويان دختر ميتوانستند در آن رشته ها تحصيل نمايند.  
آقای رئيس جمهور، وقتی در مصاحبه خود ميگوييد:" من به وزرا توصيه کردم که از جوانان، نخبگان و بانوان استفاده کنيم، منتی سر خانم ها نميگذاريم، زيرا اين حق قانونی و طبيعی آنها است و بين زن و مرد در خلقت، هنر، درک، فهم در نزديکی به خدا و خدمت به مردم فرقی وجود ندارد." 
وقتی اين واقعيات را بيان ميداريد، آيا بدين مسأله توجه کرده ايد که صذ ها نفر از افراد اين کشور زن و مرد، بدون دليل و خطا ماه ها و سال ها است در زندان های نظام زندانی هستند، صد ها نفر از آنها در زيرشکنجه بازجويان نظام، مخصوصا درچهار سال گذشته زير شکنجه های وحشيانه به قتل رسيدند. و هيچ کس تاکنون پاسخ گو نبوده است. 
هيچگاه ازخود پرسيده ايد درسال 1357ملت ايران بچه دليل ازخمينی پشتيبانی کردند؟ آيا زندانی های شاه به تعداد کسانی که امروز درزندانهای نظام اسلامی زندانی هستند، زندانی بوده اند؟ آيا شمار بیکاران به اندازه ای که امروز بيکار وگرسنه ميباشند بوده است؟ آيا تنش هايی که امروز از داخل و خارج کشور ميهن ما را تهديد ميکنند، در معرض خطر بوده اند؟ هرچند بخشی از منابع ملی مردم ايران با کودتای شاه دراختيار تراستهای نفتی قرار گرفته بود، اما آيا بقيه درآمد منابع ملی ماهيچگاه به مقداری که درهشت سال گذشته داشته ايم بوده است؟ آيااين سخن درست است؟ چه کس يا کسانی بايد پاسخگوی اتلاف آنها باشند؟ آيا ساواک و نيروهای امنيتی اينسان که امروز سازمان های امنيتی و اطلاعاتی خامنه ای ملت ايران را زير فشار قرار ميدهند، آنروز ها بوده است؟ اين ها ننگی است که بر دامان شاه همواره خواهند بود. من موافق سياست ها و خود شاه نبوده و نيستم، زيرا خودکامگی شاه بود که امروز فردی چون خامنه ای بر سرير قدرت قرار گرفته است، اما اين واقعيات غير قابل انکار ميباشند. 
اگر منصف باشيد خواهيد گفت خير. چرا مردم ما انقلاب کردند؟ زيرا ميخواستند چون انسان های آزاد در نظام های دمکرات از حقوق انسانی خود برخوردار باشند  و کسانی که کار های کشور را اداره ميکنند، خود را همانطور که شما در مصاحبه خود گفته  ايد خدمتگذار مردم بدانند. اما نظام اسلامی چه کرده است؟ از نخستين روزهای برقراری سلطه خودکامه خود شروع به کشتار بدون محاکمه، غصب اموال دولتی و مردم بدون دليل و مجوز و حتی تجاوز به دختران بازداشتی به نام شرع، و اکنون نيز بازداشت وزندانی کردن منتقدين، حصرخانگی به سبب اختلافات گذشته، غارت منابع ملی مردم ايران بدون پاسخگويی و امر به فرمان برداری از فرد واحدی بدون مجوز قانونی.
آقای رئيس جمهور، اکثريت ملت ايران عليرغم کودتای سال 88 خامنه ای به شما اعتماد کردند، به پای صندوقهای آراء آمدند تا به شما رأی بدهند. اگر به اعتماد آنها خيانت شود، نه فقط ميهن آنها با خطر های غير قابل کنترل مواجه ميگردد، بلکه همانطور که شاهد آن هستيم، باور های مذهبی مردم به فراموشی سپرده خواهند شد. و نام شما نيز در کنار کسانی قرار خواهد گرفت که ريا کارانه مردم فريبی را پيشه کردند تا چند صباحی بر سرير قدرت باشند.
مشابه اکثريت ملت ايران آرزوی پيروزی شما را دارم.
سی مرداد 1392