Text Box:  
آيا دام ديگری در راه است ؟

يک ماه ازانتخابات مهندسی شده سال 92 گذشته، انتخاباتی که متأسفانه بارديگر ايرانيان صادقانه دردام فريبی ممکن است گرفتار شده باشند که درسال 57 خمينی کارگردان اصلی آن بود. دامی که اگر روند سی وچهارسال گذشته تکرار گردد، احتمالا نظام غير ملی و نامشروع خامنه ای، برای چهار سال ديگر پايدار خواهد ماند.
با بيان چند کلمه روحانی در مناظره تلويزيونی که مشابه گفته های خامنه ای نبود و در روند خواسته های مردم ايران بود. بدون اينکه به اين واقعيت توجه شود که خامنه ای هنوز خود را قيم و مدعی العموم ملت ايران ميداند، به پای صندوق های رأی کشانيده شدند تا ضمن اعلام عدم اعتماد نسبت به کانديدا های ولايتمدار، با اين اميد که پس ازخرابکاری وغارتگریهای هشت سال احمدی نژاد رئيس جمهور محبوب رهبر، شايد روخانی بتواند شايستگی  آنرا داشته باشد که واقعا خود را "منتخب" مردم بداند و در راستای منافع مردم گام بردارد. هر چند که به حماسه مورد نظر خامنه ای نيز جامه عمل پوشانيدند.
شادی خامنه ای ازموفقيت مهندسی انتخابات سال 92 بدان اندازه است که ميگويد "به حمدالله جابجايی مسؤليت ها در ايران اسلامی به جز سال 88 که برخی خطای بزرگی کردند و کشور را به لب پرتگاه بردند همواره با آسايش، شادکامی و خوبی همراه بوده است."
اما، درشرايطی که هنوز رياست جمهوری آقای روحانی، رئيس جمهور منتحب مردم رسما از طرف خامنه ای توشيح  نشده و وزرای کابينه نيز معرفی نگرديده اند، زمزمه هايی شايع شده که مجلس به فکر تعيين مقررات و معيارهای جديدی برای گزينش وزرا و شرايط احراز صلاحيت و رأی اعتماد مجلس ميباشد.
وقتی در سال 88 اعتراض ساده و مسالمت جويانه مردم  با "فرمان حکومتی" خامنه ای به خون کشانيده می شود، و تغييرات جزيی درقانون مطبوعات را با حکم دولتی کان لم يکن ميکند ادعای اينکه "ايران در دو سه قرن اخير ازناحيه استبداد و ديکتاتور ضربه های سختی خورده است." را به چه نامی جز خود پسندی و دروغ پردازی ميتوان ناميد؟ فاجعه بزرگ برای ايرانيان ازبد حادثه اين است "شخصی که با اين کلمات می خواهد بگويد او برخلاف فرمانروايان دو قرن گذشته ديکتاتور نميباشد و رنجی که مردم ايران از نابسامانی ميهن خود متحمل ميشوند ناشی از ندانم کاری او و مشاورين بيت او که مردم ايران هيچ اطلاعی از آنها ندارند، ودر بيت محاصره شده توسط صد ها نگهبان سرنوشت ملتی هفتاد پنج ميليونی را در اختيار دارند. و آنها هستند که بايد در باره سرنوشت و آينده مردم تصميم بگيرند. " در ابتدای امسال هم گفتم به مذاکره با امريکا خوش بين نيستم ، اگر چه در سالهای گذشته مذاکره در مسايل خاص همچون عراق را منع نکردم.
سؤال اين است، اوبا چه دانش و بينشی خودرا قيم مردم ايران می پندارد که از طرف آنها تصميم بگيرد آيا مذاکره در مورد عراق با امريکا را درراستای منافع ملت ايران بداند. ما مذاکره درمورد تنش های هسته ای را صلاخ نميداند؟ 
گردابی که او و احمدی نژاد در مقام قيم، معاون و کارگزار او، برای ملت ايران فراهم آورده اند معمای حل نشدنی ای هست که جز با تلاش  ملی و کنار نشستن رهبر امکان پذير نخواهد بود. زيرا ساختاری را که رهبری برای پايداری سلطه خود مشابه قوه قضائيه، قوه مقننه، شورای نگهبان، رسانه های عمومی، نيرو های اطلاعاتی، امنيتی و نظامی را ساخته، و بطور سنتی کسی را جز او قبول ندارند و از کسی جز او فرمان برداری نخواهند کرد، از اينرو  همان مشکلاتی را می آفرينند که در زمان رياست جمهوری محمد خاتمی  آفريدند. "قتل های زنجيره ای" "ترور های برون مرزی"، "جلوگيری از اصلاحات عمومی" و "ناديده گرفتن حقوق مردم". 
درنتيجه اکنون با عملکرد مشترک خامنه ای – احمدی نژاد، معمای لاينحلی برای ايران و ايرانيان به وجود آمده و درچنان گردابی فرو رفته ايم که رهايی از آن جز با فداکاری و تلاش عمومی امکان پذير نخواهد بود. 
جهانی را تعمدا يا اشتباه عليه ميهن ما شورانيده اند. با دنيا آشتی کند يا نه؟ هرچند خامنه ای نه بخاطر منافع و خواست مردم ايران طرح مهندسی انتخاباتی خود را تغيير داده و ساکت ناظرفروپاشی کانديداهای ولايتمدار خود شده است. ارثيه ای که ظاهرا احمدی نژاد، اما در واقع خود او سازنده آن بوده است بجا مانده، اگر روحانی اجازه نداشته باشد تعديلاتی درروش کشورداری ورفتاری، با معترضينی که ار عمل کرد خامنه ای راضی نباشند، و زندانيانی که بدون هيچ دليل، فقط به خواست خامنه ای به زندانهای بلند مدت محکوم شده يا در انتظار اعدام ميباشند، به زندگی معمولی خود باز نگردند، اين بار کسانی که به گردابی که مردم ايران در آن فرو رفته اند، خامنه ای و بيت او و پيروان فريبکار و دروغ گوی خود او فرو خواهند شد. بنابراين خامنه ای اکنون دو راه بيشتر نخواهد داشت. يا آشتی ملی و انتخاباتی که مردم ايران خود سر نوشت خويش را تعيين کنند، يا ويرانی کشور، مرگ و معلوليت ميليونها مردم  و سرنوشتی که خودکامگان تاريخ خودبرای خويش تعيين کرده اند، برای همه دولت مردانی که فاقد درايت و انسانيت ميباشند اجتناب ناپذير خواهد بود. 
اما اگر شوربختانه روشهای گذشته ادامه داشته باشند و مهره هائی چون قوه قضائیه، قوه مقننه، شورای نگهبان و رسانه های دولتی درکنار نهادهای انتظامی و امنیتی در اختيار ولی فقیه و آنها قرارداشته باشند آقای روحانی فقط لقب اهدايی خامنه ای "رئيس جمهور منتخب مردم" را خواهد داشت و بازيگران همانها هستند که دربيست سال گذشته بوده اند. چنانچه آقای روحانی بخواهد همچنان مورد اعتماد ملت ايران باشد، نه تدارکاتچی، ولی فقيه بايد سرنوشت خود را به سرنوشت هم ميهنان خود گره بزند.  
لوحه ای که ولی فقيه در ازای خدمات جناب آقای دکتر محمود احمدی نژاد به ايشان داده، با عملکرد مشترک آنان نه افتخاری برای او است، نه سند جاودانه ای برای احمدی نژاد، زيرا احمدی نژاد خود بهتر ميداند چه ارثيه ای از او بجای مانده است. لوحه تقدير مقام معظم رهبری ذره ای از آنچه بر دامان آلوده او نهاده شده زدوده نخواهد کرد.
لوحه سپاسگزاری رهبرمعظم ازرئيس جمهور منتخب خوددر 23 تير 1392 که بايد به عنوان سندی تاريخی برای نسل های آينده نگهداری گردد.
"بسم الله الرحمن الرحيم        به پاس خدمات و زحمات هشت ساله جناب آقای دکتر محمود احمدی نژاد رياست جمهوری ايران اهدا ميگردد."               سيد علی خامنه ای 
خدمات آقای دکتراحمدی نژاد به مردم ايران آنقدرزياد است که بايد کتابی چند هزارصفحه ای شرح خدمات  ايشان داده شود.
بانک جهانی اعلام کرده است که بانک مرکزی جمهوری اسلامی در حال مذاکره برای پرداخت اقساط معوقه خود ميباشد. با توجه به پایان کار دولت احمدی نژاد، این اقساط میيايد توسط دولت آينده پرداخت گردد. بانک همچنين اعلام داشته که بدهی معوقه ايران به اين بانک بيش از 697 ميليون دلار ميباشد. و در ليست "بد حسابی در کنار نام زيمباوه قرار دارد.( ميليارد ها درآمد نفتی به کجا رفته اند؟)
و اين ذره ای است از خروارها که در پی دارد.
اول مرداد 1392