Text Box: کشتارگاه نظام ولايی


شواهد نشان ميدهند که ميهن ما در شرايط تکوين مرگ سياه ديگری قرار گرفته است. فاجعه ای که در پايان جنگ جهانی اول، دولت بريتانيا شرايط پيدايش آنرا با قحطی وبيماری وبا برای مردم ايران فراهم آورده بود، که پيامدآن مرگ ده ميليون ا هم ميهنان ما بود که اجساد آنها مدت ها در سطوح خيابان و کوچه های شهر و روستا افتاده بودند بدون اين که فرصت خاکسپاری آنها باشد.

نود و پنج سال پس از آن فاجعه، مرگ سياه ديگری در آسمان ميهن ما بال های خود را بر فراز کلان شهر های ايران گسترده است. اما اين بار نه انگلستان و نه کشوراستکباری ديگری ازبيرون مرز مسؤل آن خواهند بود.مسؤل واقعی نظام خودکامه ای است که رهبر آن را نه مردم ايران، بلکه هشتاد نفر روحانی که نه دارای خردسياسی بودند و نه از روش کشور داری  و روابط بين المللی آگاهی داشتند او را اتتخاب کرده اند، کسی که خود را ولی و قيم ملت ايران ميداند. دراين فاجعه دردناک بطور مسلم چندين ده ميليون نفر از هم ميهنان ما قربانی خواهند شد.

بهانه اين جنايت بزرگ تحريم ايران است که پيامد بی تدبيری زمامداران و  اصرار به دست يابی به انرژی هسته ای هستند، با اين خيال که با داشتن چند بمب اتمی ميتوانند پايداری نظام خود را تضمين نمايند، درحالی که پايه های تحکيم هر رژيم در قلوب و افکار ملتی ميباشد که خود آن را برگزيده باشد و نظام را از خود بداند.

سی و چهار سال از عمر نظام اسلامی ميگذرد. طی اين مدت ميليارد ها دلار از درآمد منابع ملی ايران بجای اينکه بکاررفع کمبودهای داخل ازآنجمله ساخت  مدرنیزه کردن پالايشگاه های نفت باشد تا بتوانند کمبودهای بنزين مصرف داخل کشور را تأمين کنند، بکار ساخت آپارتمان های مدرن در لبنان و کمک به حزب الله، حماس و چپاول وابسته گان نظام گرديد. از اينرو وقتی واردات بنزين از خارج کشور به هر دليل قطع ميشود نظام برای اينکه وانمود کند تحريم ها اثری در زوند زندگی روزانه مردم نداشته است، بنزین تولیدی کنونی کشور را که با استاندازد های ايمنی جهانی فاصله زیادی دارد که نتيجه آن پخش آلاينده های مرگبار د هوا است که عامل انواع بيماریهای غيرقابل علاج ميباشد. 
بيشترين مواد آلاينده هوا، فرآورده های کارخانه ها و وسايل حمل و نقل هستند که با مه آلود کردن هوا و بو های نامطلوب همراه ميباشند که با نفس کشیدن وارد دستگاه تنفس انسان ميشوند.
در سراسر جهان پالايشگاه ها با هدف سالم نگه داشتن محيط زيست براساس استاندارد های تعيين شده بنزين، و سوخت های مورد نياز زمستانی و تابستانی خودرو ها را تهیه و به بازار عرضه ميدارند. برای مثال در فصل تابستان، سوخت خود روهايی که انرژی موتور آن ها برحسب ساختار موتور، بنزين با آرام سوزی (85 – 93 – و 95 ) مورد نياز ميباشد، ترکيب نسبی آن از هيدرو کربورهای اولفين  18% ، آروماتيک 35% بنزن (هيدرو ربور حلقوی) حداکثر 1% ، افزاينده های ترکيبات اکسيزن زا %3 تا  5% و در مواردی اتانول حداکثر 10% و متانول  2 تا 5 % ، گوگرد حداکثر يک ميليگرم در هزارگرم، که برحسب درجه حرارت هوا و موقعيت جغرافيايی ناحيه مصرف با در نظر گرفتن تراکم جمعيت متغير هستند، که با مشخصات بنزین کنونی ایران تفاوت فاحشی دارند.
بنزین موتور ازهیدرو کربورهای چهارتا هشت کربونه تشکیل شده که میتواند شامل هیدرکربور های زنجیره ای اشباع شده و اشباغ نشده و هیدرو کربورهای حلقوی باشند. آروماتیکها شامل بنزن، تولوئن و زایلین ها میباشند. در بنزین استاندارد مقدار بنزن درحد یک در صد یا کمتر است درحالیکه بنزین موتور تولیدی ایران چندین برابر استاندارد جهانی  از بنزن استفاده ميشود، که ماده ای بسیار سرطان زا است. ضمنا در ایران به علت تحریم ها برای جبران این کمبود واحد های آروماتیک پتروشیمی ها را بسته شده اند و این مواد همراه با بنزین پیرولیزه شده خام که حاوی بنزن و سایر آروماتیک ها به خصوص آروماتیکهای سنگین نه و ده کربونه هستند. ضمنا حاوی استایرن که قابليت پلیمریزه شدن دارد که باز ده آن توليد ماده ای موم مانند (  ( Gumميباشد که دراثر اختلاط آن در بنزین موتور آلودگیهای زیادی هنگام سوحتن در هوا پخش ميشود. 
فرآورده های واحدهای کت کراکر، الکيليشن ويا کت رفورمرکه اصلی ترين واحدهای توليد ترکيبات تهيه بنزين هستند بايد کاملا مطابق با آنچه که طراحی شده کنترل شوند، مخصوصا ازکاربردموادی که دارای گوگرد بيش ازحد استاندارد است خودداری گردد. اما با احتمال اينکه در حال حاضر واحد های حساس پالايشگاه های ايران نوساری نشده اند و يا توليدات آنها پاسخ گوی نياز امروز نميباشند، نميتوانند فرآورده های استاندارد را توليد کنند، ناچار برای اينکه کمبود ترکيبات لازم جیران شوند از بنزين و ترکيبات سنگين فرآوره اين واحد های استفاده ميگردد. در حالی که با نو سازی پالايشگاه ها ممکن بود حتی محصولاتی مشابه قير و گازوئيل را نيز تبديل به هيدورکربورهای مخلوط شونده بنزين بدون خطرتوليد کرد.
.
برای کاهش دادن آلاينده های سمی در بيشتر کشورها علاوه براستفاده از بنزین استاندارد در  اتوموبیل ها محفظه کاتالیستی روی خروجی اگزوز قرار دارد که باعث تبدیل مونو اکسید کربن به دی اکسید کربن و اکسید های ازت به ازت آزاد ميگردد. ضمنا هيدروکربونهای سوخته نشده نیز سوخته شده و غبار معلق نيز جذب میشوند.
مدت مدیدی است که افزودنی تترا اتیل سرب که به عنوان افزایش دهنده اکتان (آرام سوزی) بنزین موتور بکار میرفت به لحاظ آلودگیهای زیست محیطی منسوخ شده و بجای آان مواد حاوی اکسیژن نظیر اتانول, MTBE ,ETBE  و سایر مواد اکسیژن دارمانند کتونها استفاده میشود. معمولا مقدا اکسژن موجود در بنزین موتور حد اکثر پنج در صد میباشد.
 افزاينده های توليد اکسيژن 3 تا 5% است که برحسب درجه حرارت و شرايط آب و هوايی ناحيه مصرف با در نظر گرفتن تراکم جمعيت متغير هستند. 
آلاينده هايی که احتمالا در حال حاضر در بنزين مصرفی در ايران ميباشند عبارت هستند:
با توجه به شواهدی که بنزين مورد مصرف در خودروهای ايران ديده ميشود به احتمال قريب به يقين عوامل زير در آن وجود دارند که  عبارت هستند از:
دی اکسید گوگرد SO2 که حتی درغلظت های بسیار کم موجب ایجاد واکنش هایی در مغز، تحریک غشاء مخاطی دستگاه تنفس ، درد در ناحیه سینه، گاهی ریزش خون از بینی، اثر برسیستم گوارشی، تحریک چشم،  افزایش ضربان قلب، که نتيجه آن توسعه بیماری های مزمن ریوی، برونشيت و قلبی ميباشند. و جلوگيری از توليد برخی از (گلبولهای سفید خون (لنفوسیتها که درنتیجه توان سیستم دفاعی بدن کاهش مییابد.
اکسیدهای ازت، که به دو طریق مستقیم و غیر مستقیم بر سلامت انسان اثر میگذارند. اثر مستقیم آنها بستگی به نوع اکسید دارد  NO2 و NO  که درغلظت مساوی با CO اکسيد مونو کربن زیان آورتر خواهند بود. اثرات ثابت شده  NO2 روی انسانها کاملا به اثرات تنفسی محدودنميشود بلکه پیامد هائی نظيرسرطان های خون، اختلال دربویائی، خستگی، ناراحتی های حفره بینی ، توليد پوليپ و تراکم ضايعات بينی در اطراف سينوس ها، اشکالات تنفسی، تحریک گلو، چشم، ناراحتی های اعصاب ، افزایش برونشیت حاد و تولید نیتروز امین دربدن ميباشد. 
هیدروکربنها: چنانچه هيدروزکربورهای حلقوی دربنزين بيش ازحد استانداردباشند به علت واکنشهای فتو شیمیایی که مواد ثانوی آلوده ساز تولید میکنند. اکسیدان های فتو شیمیایی  علائمی از قبیل سرفه ، کوتاه شدن تنفس، انقباض مجاری هوایی، سر درد، ‌تنگی نفس، ‌اختلالات تنفسی، تغییر گلبولهای قرمز خون ، التهاب حلق و گلو، تحریک چشم و آب ریزش چشم ميباشد. 
مونو اکسید کربن که بسب کمبود غلظت اکسيژن نسبت به کربن هيدور کربورهای حلقوی توليد ميشود، با همو گلوبین خون که ناقل اکسیژن به بافتهای بدن ميباشد و تقریبا  200 برابر بیشتر از میل ترکیبی آن با اکسیژن است تشکيل ميگردد. از این رو وجود CO در هوا سبب ميشود که مقادیر زیادی از هموگلوبین خون را به کربوکسی همو گلووبین (COHB) که  ترکیبی پایدار است تبدیل کند و پيآمد آن خستگی و بی حالی مفرط است که نهايتا مرگ را سبب خواهد شد. 
ذرات معلق درهوا نارسايی هايی در کار شش ها ايجاد ميکنند که منجر به اختلالاتی در اعمال تنفسی ميگردند. از جمله ذرات معلق درهوا سرب ميباشد که در گذشته (تترا اتيل سرب)برای بالا بردن آرام سوزی بنزين مصرف ميشد که کاربرد آن بيش از چهل سال است قطع شده، درحال حاضر در ايران با توجه به کمبود هيدرو کزربور های زنجيره ای مجددا مصرف ميشود. سرب بیشتر از راه تنفس وارد بدن میشود و  جذب اکسیژن در خون را کاهش ميدهد، لذا اکسیژن کافی به مغز نخواهد رسيد. این نارسائی در کودکان میتواند منجر به عقب ماندگی ذهنی شود. سرب بر روی دستگاه خون ساز کلیه و مجاری ادرار نيز اثر ميگذارد. کودکان و سالمندان بیشتر از دیگران از آلودگی هوا آسیب می‌بینند. صدمات ریوی ناشی از هوای آلوده به اوزون، خطری است که هر ۳ نفر از ۵ نفر با آن روبرو هستند.
جنگل ها يکی از عوامل توليد اکسيژن ميباشد و با روندی که اکنون در ايران جريان دارد، يعنی در سال های اخير با قطع درختان جنگل برای خانه سازی، و چون بجای درختان قطع شده نهال هايی کاشته نميشوند، در آينده خيلی نزديک اگر از قطع درختان جنگلی خودداری نشود و کاشت درخت تأمين نگردد. فاجعه ريست محيطی بزرگی را بايد انتظار داشت.
بر اساس آمار بين المللی وضعیت آلودگی هوای تهران در سال 1391،تاکنون پنجاه وشش روز هوای پاک و 149 رور  شرایط ناسالم و در 104 روز در شرایط بسیار ناسالم قرار داشته است.
هيجدهم بهمن هزاز سيصد نود