Text Box: نبرد پنهانی برای نفت يا تسليحات هسته ای؟

در آغاز ماه ژانویه یوآخیم کروازه در نشريه حرفه ای سیاست خارجی آلمان نوشت : »از این پس، موضوع روز، در مورد ایران، تشدید تحریم ها و به میدان آوردن قدرت نظامی خواهد بود. گرچه غرب برای اشغال خاک ایران نقشه ای ندارد ولی احتمال آن هست که توسل به زور در مدارج متفاوت پیش آید»
 
آنگاه کروازه در باره مدارج متفاوت توضیح می دهد: «ضربات محدود هوائی « محاصره دریائی » ، « تحمیل تحریم». همچنین دست زدن به اقداماتی که « عملیات نظامی ایران را در دریا یا ازطریق پرتاب موشک غیر ممکن سازد » نیز قابل تصور است. در واقع  با توجه به انفجار های متعدد در تاسیسات نظامی ایران و کشتن شخصیت های برجسته اتمی و موشکی ایران ، گذار به مرحله حملات مسلحانه مدت هاست که آغاز شده است. توصیه کراوزه برای سیاست آلمان این است: «مصلحت آنست که سیاست آلمان خود را آماده روبروشدن با دورانی شاق بسازد». کروازه یک فرد معمولی نیست، او شخصیتی است صاحب نام و منصب. عضو کمیته اجرائی در هیأت رئیسه انجمن آلمان برای سیاست خارجی است، که بدون تردید از پر نفوذ ترین سازمان های نظریه پرداز برای سیاست خارجی آلمان است. افزون بر این او یکی از پنج ناشر مجله سیاست بین المللی است، که مهمترین مجله سیاست خارجی برای طراحان سیاست خارجی در برلین، پایتخت آلمان است.

آماده سازی افکار عمومی 
مقاله کروازه در مجله سیاست بین المللی به وضوح نشان میدهد که  به موازات تهدید های نظامی علیه ایران، بویژه از سوی آمریکا، که پیوسته شدید تر هم می شود ، در آلمان هم کسانی هستند که پیوسته با صدای بلند تر می کوشند تا شنوندگان خود را آماده هم آوازی برای حملات نظامی غرب به ایران سازند.  
گرچه سیاست گران دولت تاکنون کوشیده اند فقط خواستار تشدید تحریم ها شوند ولی بخشی از نظریه پردازان علنا تمايل خود را به آماده ساختن توده مردم برای حمله اعلام ميدارند. در پائیز سال گذشته در یکی از مقالات مجله سیاست بین المللی مسأله به این صورت مطرح شد که غرب باید تصمیم بگیرد که اگر ایران موفق به تولید سلاح اتمی شود واقعا می خواهد استراتژی فوق العاده خطرناک و پر خرج ایجاد وحشت را انتخاب کند یا این که هر طور هست همین حالا برنامه اتمی ایران را با توسل به قدرت نظامی به تعویق اندازد. زمان به سرعت می گذرد «بزودی اجرای این راه دوم دیگرعملی نخواهد بود».

گرچه مخاطبان این مقاله افراد پر نفوذ سیاست گذاران سیاست خارجی بودند اما تعدادآنها زیاد نبود تا این که در آغاز ماه ژانویه روزنامه فرانکفورتر آلگماینه هم به میدان آمد و این فکر را به میان انداخت که آخرین راه پس از تحریم خرید نفت توسط اتحادیه اروپا روی آوردن به راه نظامی است. در اواسط همین ماه دبیر بخش سیاست خارجی این روزنامه نوشت « اشتباه است اگر تصور شود رئیس جمهور آمریکا اعصاب لازم برای در گیری را ندارد. او فرمانده کل است ».
فرانکن برگر نویسنده این مقاله عضو کمیسیون سه جانبه است. این کمسیون سه جانبه یک شبکه بین المللی با عضویت چند صد نفر آمریکائی، اروپائی و ژاپنی است که کار آن ترویج مناسبات میان شخصیت های صاحب نفوذ غربی است. او در نوشته خود تلویحا اشاره کرده که با قاطعیت نمیتوان گفت که جنگی با ایران در نخواهد گرفت.

آیا برلین به مسیر جنگ با ایران روی می آورد؟ 
گرچه کارشناسان با نفوذی مانند یوآخیم کروازه با صدای بلند و وضوح کامل نظرشان را اعلام کرده اند ولی نتوانسته اند حرفشان را در پایتخت آلمان به کرسی بنشانند. دیر زمانی است که در مورد سیاست ایران دو جبهه در پایتخت آلمان بوجود آمده است که دارای مواضع بکلی متفاوت و مخالف یکدیگر هستند. یکی از این دو جبهه به اتحادیه ترانس اتلانتیک ( اروپا ـ آمریکا) چشم دارد و برای آن اولویت اصولی قائل است . یکی از دلائل آن در نظر گرفتن اصولی تناسب قوا در عرصه سیاست جهانی در آینده است. رشد چین با شتاب زیاد و بدون وقفه ادامه دارد، آمریکا چین را رقیب اصلی خود در آینده میداند و در صدد است مرکز ثقل سیاست جهانی خود را به آسیا منتقل کند.

«قرن آمریکا در پاسیفیک » عنوان مقاله ای است که خانم کلینتون وزیرخارجه آمریکا در بارۀ مرحله آتی سیاست جهانی آمریکا درماه نوامبر در مجله « فارن پالیسی» منتشر ساخته است. برخی ها در برلین با توجه به این سیاست از خود می پرسند آیا اروپا اهمیت خود را از دست میدهد؟ یک پاسخ در آغاز سال جاری در مجله سیاست بین المللی درج شده بود. «روی برگرداندن آمریکا از اروپا که زیاد مورد بحث قرار میگیرد، سرنوشتی که بر پیشانی اروپا نوشته شده باشد نیست» آلمان هنوز هم امکان انتخاب  همکاری در رهبری را که جورج بوش پدر بیست سال پیش مطرح کرده بود، بپذیرد. یعنی همکار کلیدی آمریکا در اروپا  گردد. ولی برای پذیرفتن چنین نقشی باید با واشنگتن همکاری کرد. از جمله در سیاست مداخله جویانه آمریکا در سراسر جهان در کنار او باشد.
ن
برد بر سر مواد سوختی 
روشن است که چنان سیاستی شامل خاور میانه نیز می گردد که غنی ترین منابع نیروی جهان در آن نهفته است. تغییر تناسب قوای جهانی در آنجا نیز قابل لمس خواهد شد. سال گذشته به ابتکار بنیاد کوربر در هامبورگ، از چند صد تن کارشناسان آلمان در مورد چند موضوع مشخص سیاسی نظرخواهی شد . هشتاددر صد از شرکت کنندگان معتقد بودند که چین در آینده در خاور نزدیک و میانه نقش بزرگتری ایفا خواهد کرد. نظر بیش از نیمی از آنها اين بود که نفوذ اروپا و آمریکا در این منطقه با خطر مواجه خواهد بود. آیا غرب توانايی رقابت و يا از دست دادن نفوذ خود را تحمل خواهد کرد؟ حتما نه، نزدیک به سه پنجم از پرسش شوندگان پیش بینی کرده بودند که چالش های بیشتری با آمریکا که تا کنون قدرت برتر در منطقه بوده نیز روی خواهد داد. این که واشگتن فشار خود را به ایران تا حد تهدید به جنگ افزایش داده به هیچ وجه ارتباطی با برنامه اتمی ایران ندارد. واضح است که یک بمب اتمی ایرانی سروری ( هژهمونی) غرب در خاور میانه را بوضوح تضعیف خواهد کرد و به همین دلیل غرب با قاطعیت تمام مخالف آن است. کسانی خواستار آن هستند که هرچه زودتر، پیش از آن که واشنگتن توجه و امکانات خود را  برای نبرد مستقیم با توسعه نفوذ چین، بطور قطع به آسیای شرقی منتقل سازد، باید کار خلیج فارس و منطقه پیرامون آن را یکسره کرد.

آیا آلمان باید به عنوان هم پیمان وفادار برای تضمین ماندگاری نفوذ آمریکا در خاور میانه در کنار آمریکا قرار گیرد و نقشی ایفا کند؟ اگر آمریکا نتواند از کمک آلمان چشم بپوشد؟ آن بخش از هیأت حاکمه آلمان که هوادار اتحادیه ترانس آتلانتیک است ، می گوید آری . اما جبهه دیگری هم در مقابل آن قرار دارد که به شدت مخالف این نظر است. دلائل مخالفت این ها متنوع است. استدلال اقتصادی آنها این است که ایران از لحاظ منابع نفت و همچنین گاز مقام دوم را در جهان دارد. این آن عاملی است که اقتصاد نیرو نمی تواند آنرا بکلی نادیده بگیرد. در این رابطه باید دانست که بویژه گاز ایران برای آلمان بسیار با اهمیت است. کنسرن های انرژی اروپائی سالها است که نقشه برای کشیدن خط لوله ای می ریزند که منابع عظیم گاز در آسیای مرکزی را با دور زدن روسیه به اروپا منتقل کند.  زيرا تسلط روسیه بر تامین گاز مورد نیاز اروپا زیاد و بنظر برخی ها بسیار زیاد است . این خط لوله « نابوکو» نام دارد. ولی منابعی که می توان گاز آنها را بدون درد سر از آسیای مرکزی به اروپا انتقال داد آنقدر نیستند که مقرون به صرفه باشند. در آغاز سال 2008 که کنسرن آلمانی ها «آر او آ» را  اعلام کردند به کنسرسیوم نابوکو خواهد پیوست، روزنامه دی ولت نوشت که برای انتقال گاز منابع گازی ایران به خط لوله نابوکو نیز مذاکراتی در جریان است . ولی برنامه ایجاد خط لوله احتمالا عملی نخواهد شد. یکی از دلائل شکست این برنامه این است انتقال گاز از ایران بدلائل سیاسی بکلی منتفی شده است.

توان اقتصادی فوق العاده
آیا علت دعوا بر سر ایران فقط نفت و گاز است؟ البته که نه . ایران کاملا دارای آن امکان و استعداد هست که بتواند پایگاه اقتصادی آلمان در خاور میانه گردد. ایران بدلیل منابع مواد خامی که دارد چشمه جوشان پول است. با این پول می تواند وارداتی در مقیاس بزرگ داشته باشد. افزون بر این مردم ایران با فاصله زیاد تحصیل کرده ترین مردم منطقه خلیج فارس هستند، از این رو این کشور نه تنها بهترین بازار فروش است بلکه بهترین محل برای تولید کالاهای ارزان نیز هست. شرکت ها و موسسات آلمانی بسياری هستند که ارتباط های خوب با ایران دارند، بویژه در زمینه تولید ماشین آلات و تاسیسات. سیاست تحریم ترانس اتلانتیک زیر رگبار انتقاد دائم قرار دارد. مثلا در سال 2008 اتحادیه 

تولیدکنندگان ماشین آلات و تاسیسات آلمان ( VDMA) شروع به اعتراض کرد و اعلام کرد که ایران دست به نوسازی صنایع خود زده است، اگرحالا وارد میدان نشويم، سالها از بازار معاملات بیرون خواهيم ماند. هانس هسه، مدیر عامل اتحادیه تولید کنندگان ماشین آلات وصنایع آلمان زبان به ناسزا گشود که این تحریم ها خواه ناخواه موفق نخواهند شد. او در گفتگو با روزنامه اقتصادی هانلزبلات که ناشر افکار صاحبان صنایع و اقتصاد آلمان است، گفت : آنچه واقعا تلخ است این است که مناسبات خوب اقتصادی با ایران در قربانگاه سیاستی قربانی می شود که ارزش ادعائی آن بسیار سست است.

گرچه کنسرن های آلمانی که منافع زیادی در آمریکا دارند ، پیوسته در برابر فشار واشنگتن تسلیم می شوند، ولی اقتصاد آلمان تا امروز با هرنوع تشدید تحریم ها مخالفت کرده است. هاندلزبلات در اواسط ماه ژانویه نوشت البته صادرات آلمان به ایران کاهش یافته و این کاهش در سال 2011 به 17 در صد رسید، با وجود این آلمان بعد از امارات متحده عربی دومین صادر کننده کالا به ایران است. امارات عربی هم در واقع واسطه و ایستگاه میانی برای واردات کالاهای غربی هستند، که به علت تحریم ها نمی توانند مستقیما به ایران صادر شوند. 

هاندلزبلات می نویسد صدور کالاهای دوگانه به ایران، یعنی کالاهائی که می توانند استفاده نظامی هم داشته باشند، در سال 2011 حتی افزایش هم یافته است. در سازمان ملل همواره صدای شکایت بلند است که :« برلن برای این که اقتصاد خود را حفظ کند هر وعده ای که رژیم ایران به آن می دهد باور می کند .» بویژه وزارت اقتصاد آلمان پیوسته دست حمایت بر سر معاملات با ایران گرفته است. گرچه معلوم است این گزارش ها با چه نیتی منتشر می شوند ( دشوار کردن بیشتر داد و ستد با ایران ) ولی بیانگر این نیز هست که بخشی از اقتصاد آلمان با سرسختی سیاست ترانس اتلانتیک را رد می کند.

پاورچین
البته فقط اقتصاد آلمان نیست که در برابر سیاست درگیری مقاومت می کند، بخشی از هیأت حاکمه آلمان در برلن نیز که به سیاست خارجی توجه دارد سالها است که مبلغ سیاست تغییر از طریق نزدیکی است. فولکر پرتِس رئیس بنیاد دانش و سیاست ( SWP) که اتاق فکری است نزدیک به دولت، در سال دوهزار نوشت « کسی که از امکان تاثیر گذاری از طریق دادو سند و قراردادهای همکاری و گفتگوی سیاسی چشم می پوشد، به این امید که بتواند در مورد برنامه مورد مناقشه اتمی ایران ، که بسیار هم اهمیت دارد، فشار وارد آورد، احتمالا موجب تضعیف نیروهائی در ایران خواهد شد که به اصلاحات و همکاری علاقمند هستند، بدون این که خود در جبهه اتمی هیچ پیش رفتی کرده باشد». معنی سخن پرتِس این بود که اروپا نباید به سیاست درگیری آمریکا در آن زمان بپیوندد، بلکه باید برای همکاری با ایران تلاش کند، تا بتواند ایران را برای همیشه به خود وابسته سازد. فقط از این طریق است که میتوان موقعیت آلمان را در خاور میانه تثبیت کرد.

هدف این سیاست هم مانند استراتژی درگیری کوشش برای تثبیت سروری غرب در خاور میانه است با این تفاوت که این یکی نمی خواهد نظر خود را با چکش در مغز مخاطب فرو کند بلکه می کوشد پاورچین پاورچین به هدف برسد.

آلمان و سیاست رسیدن به قدرت جهانی
در بنیاد دانش و سیاست و در بخشی از اقتصاد آلمان تا امروز هم همین سیاست دنبال می شود. هدف این سیاست آن است که موقعیت آلمان ـ اروپا را در خاورمیانه تقویت کند و سیاست وابسته کردن منطقه به اروپا را با تمام توان به پیش برد. حاصل آن این خواهد بود که موقعیت اروپا بویژه در ایران تحکیم گردد و به برلن و بروکسل امکان دهد در برابر آمریکا قد علم کنند و یک سیاست آلمانی - اروپائی در عرصه قدرت جهانی در پیش گیرد. در چنین حالتی محافل ویژه آلمانی و اروپائی نه تنها در پی دست یافتن به قدرت جهانی هستند بلکه با نیروهائی همکاری می کنند. مثلا با رژیم سرکوب گر ایران ، که صرفنظر از آنچه که مبلغان غربی جنگ در باره آن می گویند واقعا هم نمی توان آن را زیبا جلوه داد.

اما بخش دیگر از هیأت حاکمه آلمان، یعنی جبهه هوادار وحدت ترانس اتلانتیک هم برای تحکیم سیاست در گیری خود با ایران، با فئودالهای دیکتاتور در شبه جزیره عربستان همکاری می کند، که در راس آنها عربستان سعودی قرار دارد، کشوری که در آن زنان برخلاف ایران نه حق انتخاب کردن دارند و نه اجازه گرفتن گواهینامه رانندگی . انتخابات؟ در ایران در انتخابات تقلب می کنند، در عربستان اصلا زحمت انتخابات پر خرج را هم بخود نمی دهند. آنها یک جمعیت مشاور صد پنجاه نفری مردانه و دست چین شده دارند . البته دیکتاتورهای منطقه خلیج فارس هم تظاهرات اعتراضی را مانند ایران وحشیانه سرکوب می کنند، ولی وهابیگری عربستان سعودی که عقب مانده ترین شکل اسلامگرائی است ، نمایندگانی چون اسامه بن لادن نیز داشته است. تورکی الفیصل رئیس سابق سازمان امنیت عربستان که در سالهای 1980 در افغانستان با بن لادن همکاری می کرد، در پایان سال 2011 اعلام کرد که ریاض به تولید سلاح های اتمی توجه دارد. در این که بمب اتمی عربستان برای اسرائیل خطری جدی است تردیدی نیست. فرقش با ایران در کجاست؟ یک فرق هست، فرقی کوچک و ظریف، دیکتاتورهای منطقه خلیج فارس همکاران مطمئن غرب هستند، حداقل تا امروز،  و سروری غرب را پذیرفته اند.

سیاست جبهه آلمانی ترانس اتلانتیک سبب می گردد که صنایع آلمان بازار خود را در ایران از دست بدهند ولی آنها برای سیراب کردن صنایع آلمان که تشنه بازار هستند جایگزین دارند . بازار معاملات موسسات آلمانی با شبه جزیره عربستان بسیار پر رونق است. در سال 2010 کل معاملات با ایران به چهار و هفت میلیارد یورو بالغ گردید و در سال 2011 از این هم کمتر شد، در همین زمان تبادل کالا با عربستان سعودی به شش و چهار میلیارد یورو رسید و با امارات عربی به بیش از هشت میلیارد یورو بود و امید بیشتر شدن معاملات نیز هست. سرمایه گذاری در این کشورها نیز زیاد است. حکام این کشورها دریافته اند که نفت و گاز روزی تمام خواهد شد و از همین رو شروع به ایجاد مدرن ترین صنایع در کشورهای خود کرده اند تا برای دوران پس از نفت دست خالی نمانند. موسسات آلمانی در این عرصه نیز فعال هستند. بویژه صنایع اسلحه سازی که دیکتاتورهای منطقه خلیج، بخصوص عربستان سعودی را به هواپیماهای جنگی و تانکهای جنگی مجهز می سازند . فروش 270 واحد تانک لئوپاردA 7 2 در این اواخر سر و صدا برپا کرد و به جرائد راه یافت ، و همچنین کارخانه ای برای ساختن مسلسل های G 36 مارک هکلر و کخ و وسائل جنگی دیگر در آنجا تاسیس کرده اند. در سال 2009 امارات به مرتبه دومین خریدار تسلیحات صادراتی آلمان ارتقاء یافت، با پرداخت مبلغی بیش از نیم میلیارد یورو، آمریکا جای نخست را دارد.

تسلیحات سودآور
البته دلیل فروش تسلیحات فقط کسب سود نیست. عربستان سنی دیرزمانی است که با ایران شیعه رقابت می کند. ایجاد اتحادیه دفاعی Gulf Cooperation Council GCC) ) در بيست پنجم ماه مه 1981 ، اندکی پس از سقوط شاه این هدف را دنبال می کرد که شش دیکتاتور عرب در منطقه خلیج فارس  عربستان سعودی، کویت، قطر، بحرین، امارات متحده عربی و عمان را علیه ایران با یکدیگر متحد سازد.
 
اسناد ویکیلیکس آشکار کردند که پادشاه عربستان در سال 2008 با اشاره به ایران از آمریکا خواسته است که :« سرمار را بکوبید » . دیگر دیکتاتور های عضو GCC نیز اظهارات دوستانه ! مشابهی در مورد ایران کرده اند. مسلح کردن دیکتاتورهای منطقه خلیج فارس پر سود ترین شیوه برای وارد آوردن فشار نظامی به ایران است، چون پول این سلاحهائی که باید ایران را بترساند، خودشان به تولید کنندگان غربی می پردازند. افزون بر این، برای این که مبادا در اثر تظاهرات اعتراضی ، آخرین تظاهرات بازهم در شرق عربستان سعودی رخ داد، به متحدین علیه ایران لطمه ای بخورد آلمان مدرن ترین سلاحهای سرکوبی را در اختیارشان می گذارد. ده در صد از سلاح هائی که در اختیار بخش امنیت عربستان قرار دارد ساخت آلمان است.

با توجه به این موارد است که یوآخیم کروازه عضو هیأت مدیره انجمن آلمانی برای سیاست خارجی، در آغازسال نو خواستار آن شد که « دیگر باید به این  سخنان نامبارک پایان داد و راه حل نظامی را باید اصولا کنار گذاشت». او حتی تصور می کند که وزیر خارجه آلمان هم سخنان عوام پسند صلح دوستی را بر زبان رانده است و از صدر اعظم می خواهد که در آینده حتما مانع از آن گردد که  برخی از اعضای کابینه آلمان با سخنانی که بر مردم تاثیر می گذارد از طریق مخالفت با اقدامات نظامی آمریکا برای خود کسب وجهه کنند. کروازه در پایان سخنان خود خطاب به فراکسیون دوم سیاست ایران در برلن گفت باید مردم را آماده کرد که هزینه تحریم های مستمر علیه ایران می توانند سنگین گردند. مسأله فقط محدود به ضرر های بازرگانی نمی شود، بلکه بنزین هم گران خواهد شد، وخطر وارد آوردن ضربات بزرگ به اروپا افزایش خواهد یافت. دوران سختی در انتظار آلمان و بخصوص ایران خواهد بود. در مورد ایران حق با او است.