Text Box: اظهارات رهبر اسلامی ايران

آقای خامنه‌ای، چند روز بعد از راه پيمايی معترضين در روز عاشورا که در آن عکس آيت الله خمينی به آتش کشيده ميشود و تمام دستگاه های تبليغاتی  رهبری تلاش ميکنند آن را از سوی معترضين به انتخابات بنمايند درديدار با نمایندگان مجلس هشتم به شیوه معمول خود، یك طرفه سخنرانی ميکند و تكلیف مسایل ایران و منطقه و جهان را روشن مينمايد.

آقای خامنه‌ای در سخنان خود با اشاره به ضرورت وحدت بین مسؤلان، دولت و مجلس به «جریان چپ» اول انقلاب اشاره كرد و گفت: «جریانی كه اوایل انقلاب به جریان چپ مشهور بود و شعارهای خوبی می‌داد با وجود داشتن آدم‌های با تقوا، از مراقبت و تقوای جمعی غافل شد و كار به جایی رسید كه «فتنه گران ضد امام حسین (ع) و ضد اسلام و امام»، به آنها تكیه كردند كه این واقعیت نشان ميدهد غفلت از تقوای جمعی، خطری بسیار بزرگ است.»

در این سخنان وی حساب خود را از «جریان چپ» اول انقلاب جدا می‌كند و اصطلاح «خط امام» را برای جریان چپ به كار نمی‌برد تا خارج بودن خود وی از خط امام یادآوری نشود.

ادعاهای سبك و سطحی از نوع «فتنه گران ضد امام حسین و اسلام و امام» را به آنها می‌چسباند كه بیشتر نشان دهنده میزان «بصیرت» و موقعیت بسیار ضعیف و متزلزل خود او است كه بدون چنین تهمت ‌هایی نمی‌تواند به سلطه خود به عنوان رهبر ادامه دهد. درحالیکه خود خوب می داند ماجرای آتش زدن عکس آقای خمینی و یا توهین به امام حسین در روزعاشورا تماما هدایت شده از بیت رهبری و طرح های ستاد کودتا برای سرکوب خونین و کشتار مردم بود.

او ادعا ميکند كه این جریان گویا از «تقوای جمعی» غافل شده است. یعنی حتما همان تقوایی كه «اصولگرایان» و باند احمدی نژاد- مشایی تا به امروز داشته اند و این فساد و غارت و تبعیض و ویرانی اقتصادی نشانه آنست و فجایع كهریزك و رجایی شهر هم حتما نماد آن «تقوای جمعی» است كه آقای خامنه‌ای حافظ و نگهدارنده آن بوده است.

ایشان تلاش ميکند که بگوید وحدت با رمال ‌ها و جن گیرها، مداحان و چاپلوسان و دار و دسته احمدی نژاد- مشایی را ولو اینكه یك سر آنها به امریكا و اسراییل هم بند باشد به همكاری با اصلاح طلبان و تسلیم شدن به خواست مردم‌ ترجیح می‌دهد. 

وی با این سخنان نشان می‌دهد كه در ادعاهای خود در مبارزه با امریكا هم صداقت ندارد و اگرنه برای حفظ باند مشكوك احمدی نژاد - مشایی رهبران دانشجویان خط امام تسخیركننده سفارت امریكا را به زندان نمی‌انداخت و خانه نشین نمی‌كرد.
 
بالاخره اینكه آقای خامنه‌ای تصور می‌كند كه بحران حاکم بر کشور،  عملکرد افرادی چون محمد خاتمی یا میرحسین موسوی یا مهدی كروبی و مسأله بر سر قدرت این یا آن است. او هنوز درك نكرده كه بحران، بحران خود او و مسئله بر سر آینده ایران و تمامیت ارضی کشور است. مشكل در آنست كه ظاهرا آقای خامنه‌ای از ‌ترس از دست دادن قدرت نمی‌تواند تن به وحدت ملی بدهد ولو اینكه به قیمت نابودی ایران تمام شود.

آقای خامنه‌ای در این دیدار سخنان دیگری نيز ميگويد و مدعی ميشود: «انتخابات برای ما یك پرچم افتخار است. مسؤلین كشور در سه قوه مراقب باشند احترام انتخابات را نگه دارند، روا نیست كسی دخالتی در روند انتخابات بكند!»

او قبول ندارد بیشترین كسی كه تا به امروز در روند انتخابات دخالت و حتی دخالت کودتائی كرده خود او بوده است. چه در ابتدای رهبری و جریان مجلس چهارم كه «نظارت استصوابی» شورای نگهبان را تأیید كرد و «جریان چپ» را كه اكنون مدعی هستند حرفها و شعارهای خوبی می‌دادند حذف كرد. چه در آخرین انتخابات یعنی پیش و پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری كه ابتدا به دفاع همه جانبه از احمدی نژاد برخاست و بعد هم بدون طی روند قانونی و تایید شورای نگهبان، دخالت كرد و كار انتخابات را خاتمه يافته اعلام داشت.

در زمانی که مجلس ششم می‌خواست نظارت استصوابی را حذف كند نیز باز او دخالت كرد و از نظارت استصوابی، یعنی دست چین شدن نمایندگان توسط شورایی كه خود او اعضایش را انتخاب می‌كند پشتیبانی كرد. در پایان كار مجلس ششم نيز باز به سود شورای نگهبان دخالت نمود. درواقع انتخاباتی نبوده كه آقای خامنه‌ای به این یا آن شكل در آن دخالت نكرده باشد. حتی در همین جلسه هم كه این سخنان را ‌گفت باز در كار انتخابات دخالت كرد و مخالف نظر نمایندگی كه با نظارت شورای نگهبان در طول دوران نمایندگی مخالفت کردند موضع گيری ميکند و از این طرح كه در واقع خواندن فاتحه مجلس است حمایت مينمايد.
 
آقای خامنه‌ای با اشاره به گناه بزرگ و غیرقابل اغماض فتنه‌گران! با اين شبهه و خيال که  عملکرد آن ها چالشی در مقابل نظام ميباشد و با رفتار خود به نظام و كشور ضربه زدند.

در واقع گناه بزرگ مردم ایران و رهبران جنبش سبز، یا به زعم ایشان «فتنه گران» این بوده كه بصیرت شان از آقای خامنه‌ای بیشتر بوده است. این مردم بودند كه دولت احمدی نژاد را «امپراتوری دروغ»، دولت رمالی و تقلب نامیدند و آقای خامنه‌ای بود كه در كنار این امپراتوری دروغ و رمالی ایستاد. مردم بصیرت فهمیدن این را كه در انتخابات تقلب شده داشتند ولی آقای خامنه‌ای بصیرت درك اینكه مردم تقلب را خواهند فهید نداشت. فتنه كودتای خامنه ای از اینجا شروع شد.

سخنان آقای خامنه‌ای یكبار دیگر نشان می‌دهد كه بزرگترین مشكل وی كمبود «بصیرت» و اصرار و حرص بر جمع كردن قدرت در دست خود و خانواده اش با وجود این بی بصیرتی است. فاجعه كنونی اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و اخلاقی و فرهنگی و قرار گرفتن كشور بر لبه پرتگاه نابودی همه و همه حاصل این بی بصیرتی است که او توان دانستن اين واقعيت را ندارد.