Text Box: بازار آشفته ای به نام سياست مملکت داری!

آغاز شکل گيری انقلاب 1357، از زمانی آغاز گرديد که خمينی با فعاليت وتلاشهای دکتر يزدی، بنی صدر و قطب زاده به نوفل لوشاتو منتقل شد، هرچند به گفته بنی صدر آن سه نفربودند که پاسخ سؤالات خبرنگاران رسانه ها و بيانيه های خمينی را تهيه ميکردند. دامی که برای فريب مردم گستردند خود نيزقربانيان آن بودند و مزد خويش را از متوليان مذهب گرفتند. 
علت تبعيد خمينی به خارج از کشور مخالفت های او با شاه در تصويب قانون دادن حق انتخاب کردن و انتخاب شدن به زنان در انتخابات، ورفراندوم برای اصلاحات ارضی بود. زيرا بر اساس قانون اساسی مشروطيت و تغييرات بعدی آن، زنان، دیوانگان، ورشکستگان به تقصیر، گدایان و محکومین دادگستری حق شرکت در هيچ انتخاباتی را نداشتند و از هر گونه حقوق سیاسی محروم بودند. با تصویب قانون انتخابات در سال 1342 زنان که نیمی از جمعیت کشور بودند همچون مردان حق دادن رأی و انتخاب شدن را بدست آورند و همچنين سه شرط « مسلمان بودن »، « سوگند به قرآن » و «مرد بودن » در مورد رأی ‌دهندگان و انتخاب ‌شونده گان حذف گرديد. در اين مورد خمینی در تلگرافی به شاه مينويسد:
حضور مبارک اعلیحضرت همایونی پس ازاهدای تحیت ودعا، به طوری که در روزنامه‌ ها منتشر شده است ، دولت در انجمن های ایالتی و ولایتی، اسلام  را در رأی دهندگان و منتخبین شرط نکرده و به زن ها حق رأی داده ‌است .  این امر موجب نگرانی علمای اعلام و سایر طبقات مسلمین است. برخاطر همایونی مکشوف است که صلاح مملکت در حفظ احکام دین مبین اسلام و آرامش قلوب است . مستدعی است امر فرمایید مطالبی را که مخالف دیانت مقدسه و مذهب رسمی مملکت است از برنامه‌ های دولتی و حزبی حذف نمایند تا موجب دعاگویی ملت مسلمان شود. الداعی روح الله الموسوی
در مورد رفراندوم اصلاحات ارضی دی ماه ۱۳۴۱ که اساسی ترين بند آن الغای رژیم ارباب- رعیتی و واگذاری زمين به کشاورزان بود خمینی این اصلاحات را بیش از هر چیز به سود شاه وسلطنت او و زمینه ای برای نفوذ بیشتر آمریکا و اسرائیل به ایران میداند و در بیانیه ای نوروز سال ۱۳۴۲ را عزای عمومی اعلام ميدارد و خواهان تحریم رفراندوم  می شود. اما خمینی با اين سابقه در پاریس ردای یک لیبرال را به تن ميکند، و اعلام ميدارد در بازگشت به ایران به قم خواهد رفت و نقشی درقدرت و دولت نخواهد داشت. او قصد دارد در قم درکسوت یک روحانی به امور معنوی مقلدان خود بپردازد.  
در فضايی که بعد از پانزده خرداد 1341 به وجود آمده بود ساواک لبه تيزحمله را متوجه سازمانهای سياسی ميکند و روحانيون با برخورداری ازباورها وتعصبات مذهبی شاه، درمساجد وروضه خوانی ها حملات خودرا متوجه او و کل رژيم مينمايند، در حالی که هيچ سازمان غير مذهبی حتی اجتماعات هنری و ادبی نيز اجازه تشکيل نداشتند. در چنين فضايی با توجه به باور های صادقانه مذهبی، توده مردم توجه آنها به خمينی و نهضت او کشيده ميشود، بدون اينکه به عمل کرد آنها اززمان قاجاريه که منجر به عقد قرارداد ترکمانچای گرديد و نهضت ملی ايران که با همياری آنان طرح  کودتای تدوين گرديد توجه داشته باشند.
اما زمانی چندانی نميگذرد که «از کوزه همان برون تراود که در اوست» صرفنظر از رخدادهای زمان خمينی، نگاهی به سخنان امروز دولتمردان جمهوری اسلامی از رأس تا پادو های وزارت خانه ها و بيوتات  روحانيون که در واقع اداره کنندگان واقعی کشور ميباشند، دگر ديسی انقلاب آشکارا بازار آشفته ای را در برابر ما ميگذارد، و معمايی ميسازد که همچون کلافی سر در گم  در برابر چشمان ما، به دور محور سرگردانی می چرخد که تغيير دادن آن نياز به فدا کاری و از خود گذشتگی همگانی دارد. معجون غير قابل هضمی که امروز نه فقط ما ايرانيان روزانه شاهدان آن هستيم، بلکه همه جهانيان مات و مبهوت بدان مینگرند. سخنانی که از زبان حاکمين امروز برون ميآيد شگفتی آفرين و تعجب برانگيز است. در اين سناريو هر کس راه خود ميرود، هيچ همأهنگی جز در کشتار دگر انديشان، به باد دادن درآمد حاصل از منابع ملی و فساد بين آنها وجود ندارد.
آملی لاریجانی در جلسه مسؤلان عالی قضایی با گرامی داشت روز نهم دیماه (نمايشی که همه ايرانيان و جهانيان در سايتهای اجتماعی، صفوف اتوبوس های انتقال دهنده سانديس خور ها که از روستا ها و شهرهای دور و نزديک به تهران آورده شده بودند را در خيابان و کوچه های اطراف ميدان انقلاب ديده اند) ميگويد:‌ « ملت بزرگ ایران در این روز بزرگ حماسه ‌ای از بصیرت، دشمن‌ شناسی، غیرت ایرانی و اسلامی و مجاهدت درمیدان عمل، خلق کردند و با بصیرت کامل و در وقت مناسب پاسخ محکمی به فتنه‌ گران سال 88 دادند و به همه کسانی که در این مسیر گام برمیدارند، فهماندند که مردم ما ارزش ‌های اسلامی خود را به هیچ قیمتی معامله نخواهند کرد!
اين برادر لاريجانی که مشابه برادران سهمی در انقلاب نداشتند و شايد جزو همان مقدسينی بود که افتخار دست بوسی شاه يا فرح را همچون جنتی و عده زيادی از روخانيون داشته اند به مردمی که به انتصاب احمدی نژاد که اين روز ها خود را رقيب رهبر ميداند اعتراض داشتند، يا ميرحسين موسوی نخست وزير زمان جنگ آيت الله خمينی، يا مهدی کروبی که سه دوره رئيس مجلس شورای اسلامی و سرپرست بنياد شهيد بود و کرارا آيت الله خمينی از او تقدير کرده بودبه نظر لاريجانی يا احمد خاتمی که مردم را اراذل می شمارد و فکر ميکند اگربجای سخن گفتن عربده بزند شخص مهمی خواهد شد آنها را فتنه گران و جمع سانديس خوران را فرزندان دشمن شکن دشمنان انقلاب میخواند.
لاريجانی برای زودون خون بی گناهانی که درخرداد 88 بر دست های او و برادران او نيزديده ميشوند ميگويد « مقام معظم رهبری در برخورد با این فتنه بسیار صبوری کردند و آنگاه که به این نتیجه رسیدند که فتنه‌گران به دنبال حق و حقوق قانونی نبوده بلکه میخواهند با نظام برخورد کنند، بخوبی به ارشاد مردم وبیدار کردن بصیرت مردم پرداختند که موجب برخورد انقلابی آنها با فتنه ‌گران و خلق حماسه نهم دی ‌ماه شد!»

ايشان که افتخاراجرای حفظ حقوق شهروندان ايرانی را دارند مدعی ميشوند «برخلاف غربی‌ها که تنها چهره و قیافه حقوق بشری بخود میگیرند و به مدد رسانه‌ها ومتکی به تبلیغات فریبنده، مدعی حقوق بشرهستند، نظام اسلامی ایران خود را موظف و مکلف به برخورد با نقض حقوق افرادمیداند و مسؤلان قضایی و سایر مسؤلان، حاضر نیستند در مقابل پاره‌ ای وهميات، دین و آخرت خود را بفروشند و در مقابل تجاوز به حقوق مردم ساکت بمانند.»

مهره ديگری از نظام، حمید رسایی يکی از نمايندگان تهران درنطق روز 28 آذر خود در مجلس که جريان آن از سيمای جمهوری اسلامی پخش ميشدسخنان توهين آميزی نسبت به هاشمی رفسنجانی رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام و خانواده وی مينمايد، که مورد اعتراض دفتر مجمع تشخيص مصلحت نظام ميگردد و چنين به نظر ميرسيد که آقای خامنه ای نسبت به اهانت به دوست و کسی که او را به کرسی رهبری نشانيده عکس العمل نشان خواهد داد. اما در روزچهارم ديماه عليرغم اعتراض رفسنجانی، رسايی برای تقرب بيشتر به مقام رهبری مجددا لبه حمله خود را تيز تر کرده و در مجلس اطها ميدارد:
«در آستانه یوم‌ الله نهم دی قرار داریم، روزی که مردم انقلابی با حضور چند ده میلیونی خود در خیابان‌ ها به تجدید بیعت با امام خامنه‌ای پرداختند و با بصیرت عاشورایی میز محاکمه رأس فتنه و هم‌ پیمانان سیاسی او را در خیابان ‌های ایران اسلامی به پا کردند و حکم به اخراج آن ‌ها از دایره یاران انقلاب دادند.

در نهم دی روز محاکمه امثال خاتمی،‌ کروبی،‌ موسوی و بزرگترشان (مقصود رفسنجانی) بود و عجبا که هنوز چند سال از روز های خیانت غفلت و ریاست ‌طلبی و همسویی این جماعت با دشمنان دیرینه مردم ایران اسلامی نگذشته که برخی به دنبال تغییر جای مدعی و متهم هستند.
«آقایان برای شرکت در انتخابات شرط می‌گذارند» بروید خدا را شکر کنید که نظام اسلامی به محاکمه خیابانی ‌تان به جرم فتنه گری توسط مردم در روز يوم الله نهم دی ماه 88 اکتفا کردند و الا بايد از لباس مقدس روحانيت خلع  و اعدام می شديد يا ازکشور اخراجتان ميکردند» و برای اينکه بردگی خود را نسبت به خامنه ای به حد اعلا و اوج خود برساند ميگويد: « برخی دیگر از یادآوری نهم دی در عذاب هستند، این روز یاد آور اشتباه تاریخی ‌شان در برخورد با کودتای 88 است که آن را کدورت یا دعوای بین دو کاندیدا دیدند، نه شمشیرهای بیرون از قلاف برای به مقتل بردن ولایت فقیه.
 آقايان دلسوز انقلاب اسلامی و ملت شهيد پرور درروزهايی که کشور ما به علت بزرگ خواهی وبزرگ نمايی اينان که اداره کنندگان بی تدبير آن هستند، از هر سوی مورد تهديد قرارگرفته، برای تقرب به درگاه امان خامنه ای عليه يکديگر سخنرانی ميکنند. اين حضرات که مدام از بينش، مدبر و مدبربودن سخن ميرانند و تلاش ميکنند بهرترتيب و وسيله رقبای احتمالی خود را از صحنه خارج سازند، کاش گوشه چشمی نيز به آنچه در اطراف آنها ميگذرد می انداختند شايد بتوانند عمق فاجعه را درک و راه چاره ای برای آن بينديشند. 
سران جمهوری اسلامی نه فقط کشتار کنندگان ملت ايران هستند، بلکه برای ادامه سلاخی بشار اسد با اهدای موشک به بشاراسد درکشتار معترضين سوری نيز شرکت دارند که نتيجه آن برانگيختن دشمنی کشور های سنی مذهب شده است. 
همسايگان ايران درشمال، آذربايجان و ترکيه و در جنوب اتحاد نظامی کشور های کرانه های خليج فارس و عربستان، آيا اين تحولات و قراردادها و تشکيل اتحاديه های نظامی برای باز پس گيری فلسطين ازاسرائيل ميباشد؟ يا امريکا و اسرائيل برای رها ساختن خود از حملات تروريستی احتمالی به علت حمله به يک کشور اسلامی وظيفه عملياتی جنگ آينده را ميخواهند به کشور های اسلامی واگذار کرده اند تا از حملات تروريستی آينده در امان باشند. 
بهانه حمله ظاهرا جلو گيری از پيشرفت افزايش غلظت اورانيوم در ايران ميباشد، اما در حيقت برای تغيير آرايش خاورميانه و اطمينان کشورها از در اختيار داشتن انرژی کافی در دراز مدت است. همان سياست وطرحی که اززمان بوش پدر تدوين شده بود. اگر خبر اهدای صد فروند هواپيمای جنگنده از امريکا  به ترکيه حقيقت داشته باشد ايران بايد بداند که درگيری درآينده خيلی نزديک رخ خواهد داد، بطور مسلم فراهم ساختن پيش زمينه های اين حمله خود آقای خامنه ای و سرداران نظامی او ميباشند که آتش بياران معرکه شده اند. 
علاوه بر اينکه اين رخداد ممکن است به تجزيه ايران و يا جنگهای داخلی منجر گردد، تحريم کشور ها در مورد ايران همان بازدهی را دارد خواهد داشت که صدام  به مردم عراق اهدا کرده بود. مرگهای گروهی بيماران به علت تحريم بانک ها که گشايش اعتبارات را مشکل کرده است، و کاهش ارزش ريال که افزايش سرسام آور دارو را که گاهی با افزايش 150 درصدی همراه است بوجود آورده. بيماران کليوی، قلب، و عفونی در معرض مرگ قرار گرفته اند، اما هنوز خامنه ای شرايط و موقعيت را درک نکرده و در انتظار اين معجزه است که مردم در انتخابات آينده با آرای ميليونی خود فساد و ويرانی، کشتار و توحش دوره فرمانداری او را تأييد کنند، شايد با اين وسيله پايه های حاکميت متزلزل خود را تحکيم نمايد.
تنها همبستگی همه ملت ايران است که ميتواند ميهن را از فاجعه بزرگی که در راه است رهايی بخشد. اگر امروز ساکت و خاموش، شاهدان بی طرف رخداد ها و اشارات باشيم، فردا خيلی دير خواهد بود.
دهم ديماه هزار سيصد نود يک