Text Box: سرنوشت خودکامگان تاريخ
برگ هايی از تاريخ 


اگر از تاريخ درس نگيريم، لاجرم خود را در روند آزمايش ديگری قرار خواهيم داد، که بسا دردناک تر و  خفت بار تر از رخدادهای پيشين خواهد بود.

در روزگاران گذشته نيز چنين بوده است، اما در روزگاران دور سرنوشت واقعی خودکامگان وآدم کشانی جون چنگيز يا تيمور، نگاشته نشده و پايان کارآنها بطورکامل مشخص نميباشند تا آموزه ای می بود برای آيندگان. نادر شاه افشار، سرداری که دريکی ازتاريک ترين دوره تاريخ ايران، ميهن ما را ازمتلاشی شدن رهايی بخشيد، نيز پايانی غم انگيز و دردناک داشته است که به درستی برای ما روشن نيست. 

 انقلاب فرانسه سپتامبر ۱۷۹۳ 
انقلاب صنعتی و انقلاب کبير فرانسه تحولات عمده ای را درجهان به وجود آوردند که يکی از آن دگرگونی ها، تاريخ نگاری بوده است. کهبازده آن ضبط سرنوشت خودکامگان مشخص تر و با دقت بيشتر برای آيندگان به ارث گذاشته شده اند، شايد پندی باشد برای خودکامگانی که عمر و قدرت خود را پايدار و فنا ناپذير ميدانند. 

انقلاب فرانسه نتیجه عدم توجه شاهان وکارگذاران رژيم به خواست های طبقات فرودست ومتوسط جامعه، نداشتن سیستم اقتصادی با ‌کفایت، فسادطبقات اشراف ووابستگان به زنجير خانوادگی که حاکمين بلامنازع کشور بودند. افزايش بدهی فرانسه در نتيجه جنگ های فراوان و ناکامی شهر وندان از داشتن زندگی مناسب، نابرابری سيستم مالیاتی. ضبط زمين های دولتی توسط کلیسای کاتولیک که درآن زمان بزرگ‌ترین مالک‌ کشور، وتوليد کننده محصولات مصرفی مردم بود و با نفوذی که در حکمرانان و شاه داشتند مالیاتی بر محصولات توليدی، به نام دیمه وضع کرده بودند. دیمه در حالی که افزایش مالیات دولت را کمتر کرده بود، گرفتاری فقیرترین طبقه جامعه را که روزانه با سوء تغذیه دست به گریبان بودند افزايش ميداد، سرکوب  و زندانی کردن معترضين که عامل مهم و تعيين کننده ای در روند انقلاب داشتند.

سقوط باستیل، الغاء نظام فئودالی و تدوين قانون اساسی
باستیل نام زندان بزرگی در پاریس بود که بسیاری از مخالفان دولت و نظام سلطنتی در آن زندانی بودند. این زندان با یورش مردم در ۱۴ ژوییه ۱۷۸۹ سقوط کرد. کمی پس از ظهر، زندانيان پل متحرک اول را ویران ساختند. افراد گارد ملی نيز که به آنها پيوسته بودند پل متحرک دوم را ویران می سازند. مدافعان باستیل به جمعیت تیراندازی کردند، عده ای از زندانيان کشته ميشوند، که وسيله ای برای تهييج مردم ميگردد. غروب آن روز نیروهای انقلاب به داخل دژ سرازیر شده و فرمانده باستیل، لونا، را اعدام ميکنند و باستیل را به آتش کشیده و برای همیشه آن را از بین ميبرند. آنچنان که امروزه از آن فقط  میدان بزرگی به نشانه آن باقی مانده است که سمبل انقلاب فرانسه است. بسیاری از پژوهش گران سقوط زندان باستیل را اولین جرقه انقلاب می‌دانند. 

۲۰ روز پس ازسقوط باستیل، مجلس اصناف فرانسه، به منظور آرام‌سازی جنگ و آشوب داخلی، درچهارم اوت، نظام فئودالی را برای همیشه ملغی و بیگاری کشیدن از کشاورزان را غيرقانونی اعلام و عشریه کلیسا را نیزحذف و بدین ترتیب امتیازات صد ها ساله اشراف و کلیسا از میان برداشته ميشود. در روز چهارم اوت اعلامیه حقوق بشر و شهر وندی فرانسه نوشته ميشود. 

ماکسیمیلیان روبِسپیر  ‏(۱۷۹۴-۱۷۵۸) که یکی از معروفترین رهبران انقلاب فرانسه و یکی از تأثیرگذارترین اعضای کمیته نجات ملی انقلاب فرانسه بود.  متفکری شايسته و يک انقلابی با افکار ترقيخواهانه  و آزاد منشانه بود که تا مدتی بعد  از انقلاب از آن منحرف نگرديد. فردی فساد ناپذيز و صادق بود بطوری که برخی  از فرانسویها، به او لقب  « فساد ناپذیر » داده بودند. نطق‌ های او عمیق و دقیق و در راستای منافع طبقات فرو دست و ميانی جامعه بود.
 
بيشترين مبارزات سیاسی روبسپیر، به عنوان یک حقوقدان و یا نماینده پارلمانی بود. او مصمم بود با استفاده از قوانین حقوقی، زندگی فرانسویان را بهبود بخشد، برای رسيدن به اين خواسته، لوایح قانونی به مجلس نمایندگان می‌برد، و مخالفان خودرا با منطق حقوقی مغلوب میکرد، برای زير فشار گذاشتن نجبا و فئودال ها، لوایح قانونی متعددی به مجمع نمايندگان پیشنهاد کرد. در زمانی زندگی می‌کرد که نظام سیاسی فرانسه از سلطه سلطنتی به  وضعیت حقوقی- بوروکراتیک در شرف تغییر بود. هدف اصلی سیاست‌ مداران انقلابی فرانسه در این دوره، اصلاح قوانین موجود بود تا یا وضع قوانین جدید بهبودی در زندگی فرانسویان و آزادی بيان در زندگی اجتماعی آنها باشد.

روبسپير در اين دوره نقش مؤثری ايفا مينمايد، اما بعد از رسيدن به قدرت به تدريخ احساس خودکامگی در او رشد ميکند و به آدمکشی حرفه ای تغيير می يابد تا مرحله ای که با شورش عمومی از قدرت ساقط، دستگير و با اعدام با گيوتين به خودکامگی و سرشت خونخواری او خاتمه داده ميشود. اين دوره به نام دوره وحشت ناميده شده است. 

آغاز دوره وحشت و ترور در فرانسه ژاکوبین‌ ها، گروهی انقلابی افراطی به رهبری ماکسیمیلیان روبسپیر، بود که ۱۰ ماه بطول می‌ انجامد.
اعدام روبسپير سابقه ای در جهان به وجود آورد که ديکتاتوران نميتوانند از پاداش عمل کرد خود به دور بمانند. هيتلر يکی از نمونه های مشخص آن در عصر حاضر بود که خود او و همکاران او نتوانستند از گرداب خونی که برای رسيدن به قدرت در آلمان و گسترش آن به سراسر جهان بنا کردند رها گردند. 

دادگاه نورنبرگ
دادگاه نورنبرگ در 20 نوامبر 1945پس از خاتمه جنگ جهانی دوم به منظور محاکمه ۲۲ تن از رهبران آلمان ناری  که مسؤل کشته شدن بیش از ۵۰ میلیون نفر و متلاشی شدن زندگی میلیون‌ ها انسان بودند، تشکیل شد.

این دادگاه در شهر نورنبرگ آلمان برگزار گرديد و هشت قاضی از آمریکا، بریتانیا، روسیه و فرانسوی بودند که آنها را محاکمه ميکردند، اما پيش از تشکيل دادگاه، هيتلر و هيملر (رئیس وافن اس اس) و يوزف گوبلز (وزیر تبلیغات نازی) قبل از دستگیری خودکشی ميکنند. رابرت لی ( رئیس جبهه کار رایش ) پس از دستگیری خود را حلق‌ آویز ميکند و گورینگ (فرمانده لوفت وافه) پس از محکوم شدن در دادگاه و قبل از اعدام با خوردن سیانور خودکشی مينمايد.

ریاست دادگاه را رابرت اچ. جاکسون به عهده داشت و بیش از پنج میلیون صفحه مدرک به همراه هزاران حلقه فیلم از کشتار يهوديان، سوسياليست ها، کمونيست ها، کولی های خانه بدوش و معترضين آلمانی که به دستور هيتلر شکنجه و اعدام شدند را به دادگاه ارائه ميدارد.
ژوزف استالین 
استالين در ۱۸ دسامبر ۱۸۷۸ در شهر گوری گرجستان زاده شد و در ۵ مارس ۱۹۵۳ درگذشت.

در ۱۹۲۲ پس از ترور ولاديمير لنين، به مقام دبير کلی اتحاد جماهير شوروی ميرسد که تا آخر عمر در۱۹۵۳ رهبر عملی حزب کمونیست و رهبر دوفاکتوی اتحاد شوروی بود. نخستين قربانی استالين لئون تروتسکی بودکه انسانی معتدل و شانس زيادی برای دبير کلی حزب داشت. او توسط تروريست هايی که از مسکو مأموريت داشتند در حومه پاريس با داس مقتول گرديد. استالين با به قتل رسانيدن مخالفين خود در دهه ۲۰ توانست رهبر مطلق العنان حزب شود. سپس  مبادرت به تصفیه کبیر کرد که به کمپینی ازسرکوب سیاسی، دستگیری وقتل مخالفان معروف ميباشد و در ۱۹۳۷ به اوج ميرسد.

به دستور استالین برای سرکوب کردن کشاورزان که باسيستم کلکتور موافق نبودند گندم و مواد غذايی کشاورزان توسط مأمورين دولت مصادره ميشود که منجر به قحطی سال‌ های ۱۹۳۲ تا ۱۹۳۴ ميگردد.  در اوکراين باعث مرگ 10 ميليون اوکراينی ميشود. اين فاجعه در قزاقستان و قفقاز شمالی نيز مرگ ميليون ها کشاورز و اهالی را همراه داشته است.

درحالی که آرامگاه لنين هنوز يکی از مکان های مورد احترام شهروندان روسی و بازديد کنندگان از مسکو  ميباشد، دقايقی پس ازمرگ استالين، استالين زدايی در روسيه  آغاز ميگردد. گروه کثيری از پژوهشگران روسی استالین را به « کیش شخصیت پرستی» و شیوه ‌های مخفی حذف مخالفین محکوم می‌ کنند. نیکیتا خروشچف، جانشین استالین، حکومت و کیش شخصیت استالین را درکنگره معروف حزب کمونیست شوروی در ۱۹۵۶ محکوم مينمايد و پروسه استالین زدایی  تشديد ميشود. به سبب جنایات، تبعيد به اروگاه های سيبری، و دستور شکنجه زندانی ها اکنون نامی از او در اذهان روس ها شايد در کتاب های درسی آنها نيز وجود نداشته باشد.

نیکولای چائوشسکو 
در ۲۶ ژانویه ۱۹۱۸ زاده شد و در ۲۵ دسامبر ۱۹۸۹ اعدام گرديد. سیاست ‌مدار کمونیست رومانیایی بود. از سال ۱۹۶۵ تا هنگام مرگ او سمت دبیر کلی حزب کمونیست رومانی را به عهده داشت. او دومین و واپسین رییس دولت و فرمانروای کمونیست رومانی به شمار ميآيد.

دوران حکومت او در رومانی با سرکوب و روش ‌های خشن  کشتار، زندانی و شکنجه همراه بود. رومانی در آن هنگام سر سخت‌ترین حکومت استالینی در بلوک شوروی را دارا بود. این دوران آمیخته با سیاست ‌های شخصیت ‌پرستانه، ملی‌ گرایی فاشيستی، و دشمنی بدون منطق با کشور های خارجی ميباشد. دولت او سر انجام در سال ۱۹۸۹ در پی انقلاب رومانی سقوط ميکند و چائوشسکو و همسر او پس از محاکمه ‌ای شتاب‌ زده و کوتاه، که مستقیما از تلویزیون  پخش می‌شد، به اعدام محکوم ميشوند و در برابر جوخه آتش قرار می گيرند. کشتن آنها واپسین اعدام در رومانی پیش از ملغی شدن قانون اعدام در ۷ ژانویه ۱۹۹۰ بود.

موسولینی ديکتاتور ايتاليا
 در جنگ جهانی اول موسولينی به درجه استواری نایل ميشود. بعداز چنگ از نارضایتی مردم ایتالیا استفاده کرده و حزب فاشيزم را تشکیل ميدهد. او با تشکیل این حزب ادعا میکند که میخواهد عظمت روم باستان را برای ایتالیا احیا کند. با اعلام وفاداری نسبت به شاه ایتالیا و کلیسا و ادعای اینکه در راه حفظ قانون، قدرت حکومت ونظم خواهد بود،  موقعيت خود را مسجل مينمايد. در حالی که چند سال پیش از آن او یک نفر جمهوری خواه و دشمن سر سخت روحانیون بود.

سر انجام در سال ۱۹۲۲ موسولینی فرمان نخست وزیری را از پادشاه ایتالیا ميگیرد و به خود لقب دوچه (پیشوا) ميدهد . در عرض چند سال بعد از ۱۹۲۴ موسولینی پارلمان ایتالیا را زير سلطه خود قرار داده آن را به وجود بی خاصیتی تبديل ميکند. در نتيجه عده شرکت کنندگان در انتخابات عمومی کاهش مييابد.  مطبوعات را زير سانسور قرار ميدهد و اتحادیه‌ های کارگری را منحل ساخته ، کارگران را از حق اعتصاب محروم مينمايد و احزاب جز  حزب فاشيست را منحل ميکند . سازمان پلیس مخفی دایر  و دادگاههای مخصوص برای محاکمه مخالفین رژِیم تأسیس ميکيد. در سال ۱۹۳۳ با آلمان و ژاپن اتحاديه دولت ‌های محور را تشکيل ميدهند.

جنگ جهانی دوم و پایان کار موسولینی 
با باز شدن جبهه دوم متفقين، هیتلر با هدف ساختن خاکريزی برای دفاع از آلمان بدون اجازه موسولينی گروهی از سربازان خود را در رم و شمال ایتالیا مستقر ميسازد. اين عمل سبب نارضايتی مردم ایتالیا ميشود. سر انجام با اشغال جزیره سیسیل توسط متفقین در سال ۱۹۴۳ و ورود آنها به جنوب ایتالیا، شاه ایتالیا موسولینی را از قدرت عزل و دستور دستگیری او را صادر ميکند. و او را درمنطقه دست نیافتنی «لانه عقاب» در کوه گران ساسو زندانی مينمايد و در روز ۱۲ سپتامبر سال ۱۹۴۳ کماندو های آلمانی او را آزاد ميسازند.

در پایان جنگ درحالی که موسولینی به اتفاق معشوقه‌ خود قصد فرار از ايتاليا را داشت توسط مردم دستگير  و پس از محاکمه صحرایی به اعدام محکوم ميگردد. در ۲۸ آوریل ۱۹۴۵ هنگام تیرباران، شخصی با چاقو ضربه ای به او ميزند که موسولینی نیمه جان روی زمین می افتاد و مردم به او حمله کرده با لگد بر روی جنازه او ميزنند  که جمجمه او متلاشی ميشود. جسد موسولینی و معشوقه او را در ميدان پیازا لورتو در میلان، برای نمایش عموم با قلاب آویزان ميکنند و مردم آن را سنگسار مينمايند. سرانجام به دستور پاپ جنازه را پایین آورده  و به آتش می کشند و خاکستر آن را به دریا  ميريزند. 

ديدی که  خون  ناحق پروانه شمع  را
چندان امان نداد که شب را سحر کند

دادگاه نورنبرگ