Text Box:  ميرزا تقی خان امير کبير 

 قهرمانان ملت ايران

ميرزا تقی فراهانی در سال ۱۱۸۶ در روستای هزاوه اراک متولد شد. پدر او کربلايی قربان نام داشت و آشپز قائم مقام فراهانی بود. تقی در خانه قائم مقام تربيت شد و در جوانی توانست سمت منشی گری قائم مقام را بدست آورد.
پس از قتل گريبايدوف در ايران،  ميرزا تقی ازجانب دولت ايران  مأموريت می يابد تا برای عذرخواهی به نزد تزار روسيه برود. وی سپس رياست هيأت سياسی ايران را در حل اختلاف مرزی با دولت عثمانی  به عهده ميگيرد که دو سال طول ميکشد. پس از پايان موفقيت آميز اين مأموريت ميرزا محمد تقی خان به امير نظام ملقب ميگردد. 
پس از مرگ محمد شاه قاجار در سال ۱۲۲۷ وی برای عزيمت وليعهد ناصر الدين به تهران که در آن زمان16 ساله بود نقش مهمی ايفا کرد. در اوايل سلطنت ناصر الدين شاه به فرمان شاه به مقام صدر اعظمی ميرسد و به لقب امير کبير نامگذاری ميگردد. در 26 بهمن 1227 با عزت الدوله خواهر ناصرالدين شاه ازدواج ميکند. 
 بخشی از خدمات امير کبير عبارت هستند از انتشار روزنامه وقايع اتفاقيه در سومين سال پادشاهی ناصر الدين شاه، در 18 بهمن 1229 رسيدگی به وضع ماليه و مبارزه با رشوره خواری، قطع حقوق های بدون دليل که از دستگاه های دولتی ميگرفتند. کاهش حقوق ماهيانه شاه به دو هزار تومان. تأسيس مدرسه دارالفنون در رشته های مختلف تحصيلی، مهندسی، پزشکی و خدمات فنی که بسياری از معلمين اين رشته ها از کشورهای اتريش، فرانسه، ايتاليا و اسپانيا بودند. تأسيس مدرسه دارالفنون همواره مورد انتقاد و مخالفت انگليسی ها بود.
سر و سامان دادن به ارتش، حذف مشاغل تشريفاتی در ارتش، آموزش افسران و سربازان با فنون جديد نظامی و استخدام افراد کاردان. اصلاحات جدی در سياست خارجی، توسعه وزارت امور خارجه و تربيت کادر های کاردان برای اين وزارت خانه، تأسيس سفارت و کنسولگری در سن پترزبورگ و لندن. کنسولگری در بمبئی، عثمانی و قفقاز. و تنظيم دفاتر اسناد رسمی.
اصلاحات مذهبی: امير کبير  در پی منع قمه زنی در مراسم عزداری و اصلاح امور روضه خوانی برآمد. و نسبت به روحانيون نيز احترام خاصی قائل ميشد معهذا ميرزا ابوالقاسم امام جمعه تهران از روحانيونی بود  که به شدت با او مخالفت ميکرد و بسياری از روحانيون را به مخالفت با او وادار می نمود. بست نشستن در امام زاده ها و مساجد را نيز لغو نمود. 
حضور امير کبيردر دربار ناصرالدين شاه همواره مورد مخالفت شماری از نزديکان شاه از آن جمله مهد عليا مادر شاه، اعتماد الدوله و ميرزا آقا خان نوری قرار داشت. در واقع سفير دولت بريتانيا و مأمورين دولت انگليس که از زمان فتحعليشاه به عناوين مختلف در دربار ايران فعال بودند، سر انجام به عنوان اينکه امير کبير داعيه سلطنت دارد، حکم عزل امير کبير را از شاه ميگيرند. چهار روز پس از عزل امير کبير ميرزا آقا خان نوری به سمت صدارت منصوب ميگردد و دو روز پس از عزل فرمان تبعيد امير کبير به کاشان صادر ميشود.
اما مخالفان امير کبير در دربار و روحانيون مخالف همواره احتمال ميدادند که امير کبير بار ديگر ممکن است مورد عنايت شاه قرار گيرد و به قدرت برسد. از اين رو با کوشش و سعايت فراوان عليه او حکم قتل او را از شاه ميگيرند. سرانجام در روز بيست دی 1230 در حمام فين کاشان با بريدن رگ دست های او به وسيله مأموری که از تهران فرستاده شده بود به قتل ميرسد. جسد او در کاشان دفن ميگردد. اما چند ماه بعد با کوشش عرت الدوله همسر او کالبد او به کربلا حمل و به خاک سپرده ميشود و بدين ترتيب يکی از فرزندان خدمت گذار و لايق ايران زمين با توطئه دشمنان داخلی و خارجی به قتل ميرسد.
در سال 1250 ناصرالدين شاه امتياز نامه ای را به بارون ژوليوس رويتر، تبعه دولت انگليس ميدهد که بر اساس آن استخراج نفت و کليه معادن ايران به استثنای (طلا، نقره و جواهر) همچنين کشيدن راه آهن  و انخصار تنباکو  در اختيار او قرار ميگيرد. هر چند به سبب مخالفت و فتوای محمد حسن شيرازی روحانی آزاده و ترقی خواه و گروهی از تخصيل کردگان با واگذاری امتياز سيگار و کشت توتون، اين امتياز نامه لغو ميگردد، اما بطور يقين در صورت زنده بودن امير کبير چنين امتياز نامه ای هيچ گاه به بيگانگان داده نميشد. 
سوم ارديبهشت هزارسيصد نود دو