بيائيد اميدهاى خودرا بيكديگر گره بزنيم
با الهام از نوشتار «عالی پيام» شاعر آزاده ميهن، از زندان
هر روز خبرهای دردناكی از ميهن در نوشتارها و سايت های خبری مىخوانيم... هر روز شاهد پرواز خفاشها در آسمان طوفان زده ميهن می باشيم... هر روز آواى ناله فرزندان ميهن اززندان های دژخيمان ، جانسوز تر، اما رساتر، وجدان بيدار انسان هاى آزاده جهان را متوجه خود ميسازند. شبهاى ميهن تاريكتر و طولانى ترميشوند و انسان هاى خسته از درد، در ژرفاى تاريكی شب فرو ميروند و اميد را كورسوز و دورتر مى بينند.
نهالهاى نورسته ميهن كه بايد دريچه اميد را بسوى گلزار زندگى گشوده نگهدارند و بهار را به مقابله زمستان فرستند ، افسرده و نااميد بدامان اعتياد و بى هويتى پناه ميبرند. درختان جنگل های كهن، بازمانده از ساليان دراز ريشه کن ميشوند ، اما جای گزينی نخواهند بود تا بتوانند سرسبزى ميهن را پايدار و از زندگى و سنت هاى اهورايى ميهن پاسدارى كنند.
اهريمن زمستان در رؤياى خشكانيدن شكوفه هاى اميد، همه روزنه هاى رو به خورشيد را بسته است كه نورى نتابد تا آنكه در تاريكى، شقايق ها را بميراند و پرندگان را در قفس اسير نگهدارد، با اين خيال که شايد پرواز به فراموشى سپرده شود.
قرنها است كه اثر شلاق ديكتاتور ها برشانه هاى ما سنگينى ميكند و درد جانكاه سلطه خودكامگان جان و روان ما را ميآزارد. اما دردى كه در سی و هفت سال گذشته توان زندگى را از ما گرفته است، دردى بس جانگداز و خرد كننده ميباشد. در مرداب فريب و تزوير فرو رفته، اعتماد و باورهاى ما ببازى گرفته شده است، به اميد رسيدن به آزادى و رؤياى برقرارى عدالت و برابرى ، رهائى از تبعيضات دراز مدت ، در چنگال اهريمن بی عدالتى گرفتار گشته ايم. هويت و فرهنگ دير ياى ما به تمسخر گرفته شده است و جايگزين آن فرهنگ تازيان هر روز گسترده و گسترده تر ميشوند.
در منجلابى به ژرفاى همه نااميدی های تاريخ، خفاشانی كه از مهرورزی، عاطفه، صلح و دوستی بهره اى نبرده اند، آسمان ميهن را جولانگاه خود كرده اند. از زندگى و ارزشهاى انسانى فارغ، و زندانى زندان تفكرات واپسگرايانه خويش هستند. در برج هاى عاجى، نشسته اند كه عشق و انسانيت را بدانجا راهى نيست.
بدون درك زمان و شرايط حاكم بر تفكرات جامعه بين المللی در انديشه پيوند تفکرات و منش ماقبل تاريخ تازيان به قرن بيست يكم هستند. با هزينه كردن از باورهاى دينى توده های صادق انديش و ناآگاه در رؤياى دوباره سازى شاهنشاهى روحانيت عصر تاريك صفويه ميباشند، تا درفضايى آكنده از وحشت زندان، شلاق، بريدن دست و پا، مثله كردن و بدار كشيدن انسان ها، سلطه اهريمنانه خود را تثبيت نمايند.
درچنين هنگامه در ديارى كه زير سلطه شب پرستان است زندگى سخت ميباشد، بايد زندگى را ساخت ، بايد ويرانه هاى ميهن را دوباره آباد كرد . بايد شكوفه هاى اميد را دوباره در دلها كاشت و با شيره جان آنها را آبيارى كرد تا از دريچه اميد به سپيده دمهاى فردا بنگريم.
خفاشها از سپيده و اميد بيزارى ميجويند وبراى گزير از پرتو آنها به اعماق تاريكيهاى خود ساخته، پناه ميبرند تا چنين بنمايانند جايگاهی مستحکم و ويران نشده نی دارند که جاودانه خواهد ماند. با به آتش کشيدن سفارت و کنسول گری عربستان، ظاهرا فرماندهان نظامی ناآگاه از استراتژی جنگ و خشک مغزی بعد از مذاکرات انرژی هسته ای برای بزرگنمايی ارتش اسلام با پرتاب موشک ميخواهند به غرب وانمود سازند که «ارتش رهبر معظم» هنوز قدرتمند ميباشد، همراه با گروگان گيری دو ناوچه امريکايی با دوازده نفر سرنشين در خليج فارس به بهانه ورود غير قانونی به آبهای ايران، تصاوير آنها را نيمه برهنه با حالت تسليم شده به سراسر جهان فرستاده ميشود زيرا خامنه ميخواهد به ثبوت برساند که جانشين لايقی برای خمينی ميباشد، و بدين نمی انديشد که جنگ ايران و عراق 452 ميليارد دلار هزينه جنگ به حساب ملت ايران، ويرانی مراکز صنعتی، 213000 کشته، 335000 معلول و 7000 مفقودالاثربجای گداشت تا شايد خمينی بتوانددر کربلا نماز جماعت بر پا دارد.
خامنه ای و اطرافيان او با اين تفکر نابخردانه که ميتوانند افکار شهروندان را از حاکميت فساد و هزاران نارسايی اجتماعی منحرف سازند، و با بهره گيری از مزدورانی که با عناوين مختلف (گروه آدمکشان و بسيج، مأمورين امر به معروف و نهی ازمنکر، روضه خوانهايی که کشتارگروه های تروريست های اسلامی را نشانه ظهور امام زمان اعلام ميدارند، همراه با تئوری و منش ماکياولی خود با افزايش فشار، فقر، بيکاری، اعتياد، زندان و تبعيد، سيطره غير قانونی خويش را ضمن نوحه سرايی برای کشانيدن شهروندان به پای صندوق های رأی، امکان پذير ميدانند.
در اين راستا ناچار بايد با شکنجه و آزار آزادگان، نويسندگان، شاعران و حتی شهر وندانی که به دنبال لقمه ای نان و پا پناهگاهی برای خانواده های خود هستند و اگر گاهی برای آرامش روانی خود اعتراضی بنمايند، میبايد در انتظار زندان، تبعيد و يا ضربات شلاق به فجيع ترين و شاق ترين روش ها شوند ناچار به سکوت هستند. و اگر نويسنده يا شاعری دردهای بدون درمان هم ميهنان خود را در سايت يا نشريه ای بنويسند با عنوان ضد رهبر، ضد نظام و مزدور اجنبی و دشمن امام زمان که خامنه ای نماينده او ميباشد، چنانچه به بدترين وضع اعدام نشوند در زندان های نظام ولايی بعد از شکنجه و شلاق در بدترين شرايطی از ديار خود تبعيد ميگردند يا در زندان هايی که اجازه ديدار بستگان و حتی کودکان خردسال خود را ندارند محبوس ميشوند که زير فشارهای غير انسانی می بايد در انتظار مرگ خود باشند.
درحالی که آخونذهای مزدور حقوق بگير نظام ولايی در منابری که با تلاش سازمان های مختلف وابسته به بيت رهبری در شهر ها و محله های مختلف برگذار ميشوند و توده مردم را با فشار درآن مکان های گرد ميآورند تا ترهات طلبه ها و روضه خوانها را بشنوند و ناچار گريه کنند وبرای رهبری که به نمايندگی امام زمان کشور اسلامی را رهبری ميکند دعای خيرو عمری طولانی طلب نمايند، درحالیکه درروزهای متمادی فقط با لقمه نانی گرسنگی خود را از بين ميبرند.
اما هنوز شاهين هايی چون «عالی پيام» و «بادکوبه ای» و هزاران نويسنده و فعال اجتماعی زن و مرد هستند که عليرغم تحمل زجر ها، شکنجه ها و زندان ها دربرابر خفاشان تبه کار تقدس مآب، ايستادگی ميکنند تا به شيطان صفتان بقبولانند مردم ايران عليرغم فشارهای مزدوران هنوز تسليم آنها نشده و نخواهند شد و عليرغم سی و هفت سال زجر، آزار، شکنجه و زندان، تجاوز دربرابر آنها تسليم نشده و تسليم خواست های آنها نميگردند..
نامه اخير «عالی پيام» از زندان و صد ها و هزاران شاعر، نويسنده و نقاش و هم ميهن عادی طی سی و هفت سال نظامی که متوليان آنرا نظام الهی می نمامند، و حسن نصرالله حقوق بگير نظام ولايی برای افزودن ماهيانه خود، « خامنه ای را از نوادگان امام چهارم شيعيان ميخواند» در زندان های نظام خامنه ای نمونه ای گويا از هزاران ميباشند که زير سلطه کسانی که خود را مظهر پروردگار و امامان شيعه ميدانند بدون توجه به بيماری و زجر هايی که در زندان آنان متحمل ميشوند وگاهی دلسوزانه يا برای خودنمايی و نشان دادن عدالت و مهرورزی خود، آنان را به بيمارستان ها ميبرند، اما بدون درمان، همانطوری که با شاعر عالی پناه پس از زمانی بدون توجه به به بيماری سخت او، در راهرو درمانگاه يا بيمارستان روی تخت ميگذارند و در سرمای زمستان برای وخيم شدن بيماری روی او پتويی يا حتی ملافه ای قرار نميدهندتا با بيماری شديد تر به سلول انفرادی باز گردانيده شوند و احتمالا در راه حفظ منافع آئين اسلامی ولايت فقيه، به ابديت پيوندد و بدين ترتيب عدالت خواهی پيروان ولی فقيه به ثبوت برسد.
مزدوران خامنه ای او را نماينده امام زمان معرفی ميکنند که اين امر بخود خامنه ای نيز مشتبه شده و او خودرا نماينده امام زمان ميداند، و اطرافيان متملق او نيز اورا با چنين لقبی ميخوانند، اما نميدانند که امام اول شيعيان که خامنه ای کرارا افتخار کرده که هم نام او است در نامه ای به مالک اشتر فرمانروای مصر مينويسد: « وای بر تو، اگر شبی راحت سر بر بستر گذاری درحالی که در حوزه فرمانروايی تو فردی گرسنه و ناراخت به خواب رود.»
زمانی که حتی بعضی از روزنامه نگاران گمان ميکردند که ار پشتيبانی رهبر برخوردار خواهند شد وقتی وابستگان به نظام ولايی ميليارد ها دزدی از درآمد ملی مردم ايران را به يغما برد بودند و خامنه ای به جای مأمور کردن قوه قضائی به تحقيق درمورد مسئله در جمع مريدان خود اعلام ميدارد که « اين حرفها را آنقدر کش ندهيد» و فاسد ترين فرد تاريخ ايران احمدی نژاد را «پاک ترين و بهترين رئيس جمهور های تاريخ ايران نمی نامد» چه انتظاری از او ميتوان داشت که شاعران، نويسندگان و هر کسی که کوچکترين انتقادی از وابستگان و جيره خواران او بنمايد او را به جرم توهين و به «خطر انداختن امنيت ملی» در محکمه ای که سلاخان نظام اسلامی قاضی محکمه آن هستند، مجرم و به زندان و شکنجه محکوم نمايند.
هرچند اکثريت مردم آزاده ايران، هنوز شاهين وار خفاشان را به سخريه می گيرند تا بدانها ثابت کنند عليرغم قدرت طلبی و بزرگنمايی آنها، حتی از نوشته يا شعری و يا اجتماعی از متفکرين و روزنامه نگاران و مردم عادی بيم دارند و در نگرانی و وحشت فرو ميروند.
اقدامات آنها در تحولات بين المللی هر چند نابخردانه و ضد منافع ملی ميباشند، اما آنها آن را قدرت نمايی ميدانند غافل از اينکه عدم آگاهی از شرايط بين المللی نشانه ندانم کاری و بی خردی آنها ميباشد زيرا نه تنها مغاير با حفظ استقلال کشور و خود آنها ميباشد بلكه تهديدى جدى براى موجوديت گرانبهاترين ارثيه نياكان ما « ايران» خواهند بود.
سخن از تماميت ارضى و استقلال ميهن است. ميهن ما در موقعيتى قرار گرفته كه کشورهايی چون سوذان، امارات، بخرين، کويت و حتی جيبوتی با كمتر از يك ميليون جمعيت، به سبب عدم درک آخوندهای حاکم هنوز از روابط بين المللی آگاهی ندارند، زيرا دانش آنها منحصرا حول حجاب، غسل کردن و طلب خمس و زکات ، است. بدون دليل و مدرک، ما را تهديد ميكنند! در پانزده كيلومترى سواحل ايران به قايقهاى ماهيگيران ايرانى در آبهاى كشور حمله ميشود. دختران ايرانى را در فجيره امارات به حراج ميگذارند. تازيان وهابی صد ها نفر از زائرين ايرانی را در کعبه قتل عام ميکنند، حاکميت ولايی اعتراضی جدی نمی نمايد، اما درحالی که هرساله صد ها نفر ايرانی را به جرم های خود ساخته اعدام ميکنند.در برابر گردن زدن آخوندی درعربستان، به بهانه کشتار روحانی شيعه ای، برخلاف تمام قوانين بين المللی سفارت و کنسولگری سعودی ها را بآتش می کشند. و سلاحی کارآرا در اختيار وهابيان قرار ميدهند که بتوانند عليه ميهن ما در سازمانهای بين المللی و افکار عمومی جهان ملت ايران را بدنام نمايند.
اما در برابر تجاوزات کشورهای عربی نسبت به شهروندان ايرانی، فقط از امارات توضيح ميخواهند!! دشمن تراشى و بحران آفرينى در روابط جهانى را ادامه ميدهند تا مستمسك لازم براى تجاوز، اشغال وتجزيه كشور در اختيارراستگرايان بين المللى قرار دهند.
هم ميهن وراى همه اين دردها نبايد از رسيدن به سپيده نااميد باشيم. تا سپيده راه چندانى نيست . پاسدارى از تماميت ارضى و رسيدن به دموكراسى وحاكميت ملى نياز به همت و همدلى همه ما ايرانيان در سراسر جهان مشتاق آزادى و نجات ميهن از گرداب را دارد.
بجاى جاى ميهن خودبنگريم تاشاهد شكل گرفتن شبكه هاى مقاومت دردل ميليون ها ايرانى باشيم. خيزش صد ها هزار معلم ، كارگر ، دانشجو ، پزشك ، كارگران و روستائيان و آنها كه براى پاسدارى از رأى خود در فريدونكنار ، شهرهاى سقز و بانه و دهها روستا و شهر ديگر ايران به مقابله با مزدوران و اراذل وابسته خفاشان برخاستند و با خونهاى پاك خويش سطح خيابانها و كوچه ها را براى پيشواز از فرشته آزادى چراغان كردند ، آغازى است براى رسيدن به بامدادى كه قرنها در انتظار آن بوده ايم.
قطعنامه ها و راهكارهايى كه گروههاى مختلف اوپوزيسيون ايرانى در گوتنبرگ، استكهلم ، برلين ، لندن ، كاليفرنيا ، واشنگتن نوشته اند هر چند در انشاء و جزئيات ديدگاه ها متفاوت است اما تشابهات و كلمات مشترك بسيار دارند. كلماتى كه تا شش ماه قبل بنظر ميرسيد كلمات ممنوعه ای باشند ، امروز صفحات نشريات و سايتهاى اينترنتى را بخود اختصاص داده اند.
از شرايط بوجود آمده بايد بهره گرفت. رژيم هاى ديكتاتورى هرگاه احساس خطر نمايند سبعانه و با همه توان خود به مقابله مردم ميروند و اگر سلطه خود را بر پايه اعتقادات دينى توده مردم گذاشته باشند با آويختن به باورهاى دينى و ادعاى داشتن نمايندگى و تأييديه از مقدسات مورد احترام مردم، تبهكاری و تجاوز به حقوق انسانى و مالى مردم را توجيه ميكنند.
سپيده دم را ميتوان در آغوش گرفت . بيائيد تارهاى نازك اميد را كه دروجود ما جوانه زده اند بيكديگر گره بزنيم تا ريسمانى شود كه با آن بتوان از اعماق «ناباورى» بيرون آمده و معجزه «اميد» را شاهد شويم.
انسان های آزاده در هر شرايط با اميد زندگى ميكنند. بياد داشته باشيم لازمه رسيدن به بامداد، ايستادگى تا دميدن سپيده است. با پايدارى و خواستن ميتوان زمستان را به بهار رسانيد.
رضا آذرخش |