آخونديسم، فاجعه ديگری می آفريند

 

نگاهی به تاريخ دويست سال گدشته ايران، واقعيت دردناکی را برای  آن گروه از ايرانيان که بخواب خوش فرو رفته و در برابرترهات سردمداران و وابستگان رژيم آخوندی سکوت مینمايند، و درانتظار معجزه ای هستند تا شايد ميهن ما سروسامانی بگيرد، فساد وفقربه پايان برسد.

 

چرا متفکرانه به تاريخ ميهن خود نمی نگريم تا شايد از تاريخ گذشته خود پند گيريم، و پيش از اينکه فاجعه ديگری رخ دهد، از آن پيش گيری نماييم؟ آيا ملت ايران از اين واقعيات آگاهی دارند که در 200 سال گذشته مسؤلين همه جنگ ها، کشتار، ويرانی و فساد، ملايانی بودند که نه دردميهن داشتند ونه توجهی به دردها وآوارگیهای هم ميهنان خود میکردند و  همواره به منافع خود می نگريستند. 

 

سلطه افغان ها بر مردم ايران در زمان سلطان حسين صفوی که تا رسيدن لشگر افغان به دروازه های اصفهان هنوز مرشدان سلطان حسين که ملايان درباری بودند در اطاق شاه استخاره ميکردند "آيا جنگ با افغان ها بصلاح اسلام ميباشد يا نه؟" در زمان فتحعلیشاه قاجار نيز بارديگر دو جنگ ويرانگر با فتوای سه روحانی آغاز گرديدکه پيامد تأسف بارآنها تجزيه بخش بزرگی از ايران و امتيازاتی بود که در دو قرارداد گلستان و ترکمانچای به دولت روسيه واگذار گرديدکه تدوين کننده هر دو قرارداد مأمورين سفارت انگليس بودندکه رابطه صميمانه ای با ملايان داشتند.

 

درسالگرد بقدرت  رسيدن، خمينی به عنوان ولی فقيه اعلام ميدارد: " ما بايد با شدت هرچه بيشتر انقلاب خود را به جهان صادر کنيم" در راستای اين تفکر، جنگ 9 ساله خمينی -  صدام" در سال 1359 آغاز گرديدکه با هدف اقامه نماز درکربلا، هديه او و ملايان به ملت ايران بود. طراحان جنگ کسانی چون خامنه ای، رفسنجانی، رضايی، رفيق دوست و سردارانی بود که چگونگی دفاع و حملات را درحوزه های علميه يا بارفروشی های ميدان شاه در جنوب تهران آموخته بودند. ثمره اين جنگ 213000 کشته، 335000 معلول، 142618 اسير و 7000 ناپديد بودند. هزينه ای که برای ملت ايران طبق آمارهای بين المللی داشت 644 ميليارد دلار برآورد شده است.

 

باز پس گيری خرمشهر در 3 روز توسط ارتش، و ساکنين خرمشهر، عاملی شد که عربستان سعودی اعلام داشت حاضراست هزينه های جنگ و بازسازی را در دو قسط 150 ميليارد دلاری به دولت ايران بپردازد. اما خمينی به بهانه خواندن نماز در کربلا پيشنهاد را نمی پذيرد تا روزی که ناچار با پذيرش قطعنامه 598 شورای امنيت سازمان ملل متحد با نوشيدن جام زهر دستور آتش بس به سومين جنگ ملايان پايان میدهد.

 

دردوره فرمانروايی چهارمين ملا با گسترش فقر، فساد، بيکاری، بازداشت و شکنجه منتقدين کشتار های بدون دليل، همچون تازيان عرب، چنگيز و تيمور ، تباهی، فقر، بيکاری، فرو ريختن زيربناهای اجتماعی و اقتصادی، کشور را تا آستانه متلاشی و تجزيه شدن رسانيده است، اما رجزخوانی و به هدر دادن ميليارد ها دلار در برنامه های اتمی همه اين عوامل را به زير سايه رانده تا مرحله ای که خود ولی فقيه، ناچار آماده نوشيدن جام زهر، نه به خاطر جلو گيری ازتجزيه وويرانی ايران، بلکه با هدف پايدار نگه داشتن حاکميت خود و بستگان ميباشد.

 

اما ناآگاهی باو اجازه نميدهد واقعيات را به درستی در نظر بگيرد. از اينرو ترهات گاه بگاهی اطرافيان مشکلاتی را فرا روی او قرار ميدهند که حتی نوشيدن جام زهر مسأله  اتمی نمی تواند مشکلات وخطرات رو در رويی با قدرتهای جهانی و سازمان ملل متحد را درک نمايد.

 

برای پايان دادن به جنگ داخلی در يمن و عدم گستردگی آن به کشورهای ديگر منطقه شورای امنيت سازمان ملل متحد در قطعنامه ای " ارسال سلاح به يمن را ممنوع اعلام میدارد". با توجه باين قطعنامه هيچ کشوری اجازه ندارد بهر عنوان سلاح در اختيار گروه های متخاصم در جنگ داخلی يمن قرار دهد.

 

اين قطعنامه سبب گرديد که مصر، عربستان سعودی وکشورهای عربی خليج فارس و امريکا ازارسال سلاح به يمن خودداری نمايند، و حتی ناوهای جنگی خوددر خليج فارس را ازمنظقه خارج سازند. اما يکبار ديگر يکی از سرداران بی منطق و مکتب نرفته حبيب سياری فرمانده نيروی دريايی آقای خامنه ای آغازگر توطئه ای شد و با اعلام  خشمناکانه خود ميگويد:  "ناوگان دريايی جمهوری اسلامی در ورودی تنگه باب المندب حضور فعالانه دارند و مشغول گشت زدن در منطقه هستند".

 

علی شادمانی سردار ديگری که معاون عمليات ستادکل  نيروهای مسلح جمهوری اسلامی ميباشد برای قدرت نمايی نظام ولايی در تأييد گفته های نتانياهو که جمهوری اسلامی از تمام تروريست هاپشتيبانی ميکند، بگزارشگر خبرگذاری فارس ميگويد:" آشکارا اعلام ميدارم که ما اکنون در لبنان، فلسطين، سوريه، عراق، يمن افغانستان زير بيرق ولی فقيه با استکبار مبارزه ميکنيم. و بر اساس اعتمادی که رهبر جمهوری اسلامی به سپاه دارد، مديريت جبهه مقاومت را به سپاه واگذار کرده اند."

 

اين سخنان در زمانی گفته ميشود که شورای امنيت سازمان ملل متحد در 14 ارديبهشت صراحتا اعلام داشته " همه کشورهای عضو سازمان ملل متحد الزاما بايد اقدامات لازم را بر اساس قطعنامه شماره 2014 از واگذاری مستقيم و يا غير مستقيم،  فروش يا واگذاری سلاح به علی عبدالله صالح و عبدالله يحيی حکيم، و عبدالخالق و افراد و نهادهای وابسته به آنها، خودداری نمايند. و کشتی هايی را که به سوی يمن در حرکت ميباشند بايد مورد بازرسی قرار گيرند".

 

درچنين شرايطی آيا امکان دارد که سخن گويان سپاه يا هر نهاد نظامی ديگری در ايران بدون اينکه موافقت خامنه ای را داشته باشند مبادرت، به گفتن چنين سخنانی نمايند؟  و آيا اين گروه نميدانند که سخنان آنها در راستای تأييد گفته های نخست وزير ايسرائيل ميباشند؟ آيا خامنه ای نميداند يا عمدا مأموريتی را انجام ميدهد که شورای امنيت ازاين گفته ها استفاده کرده و از مجمع شورای امنيت بخواهد برای جلوگيری ار سرپيچی ايران در اجرای مصوبه شورا، حمله به ايران را تأييد و برای جلوگيری از اقدامات ايران به نقاط حساس و سوق الجيشی کشور، از آن  جمله پايگاه های اتمی ايران حمله نمايند؟

 

آيا شاهين های کنگره و سنای امريکا نميتوانند با استفاده از چنين گفتارها رئيس جمهور، کنگره و مردم امريکا را قانع سازند که آنچه نتانياهو در مورد ايران در کنگره امريکا گفته است  و آنها نيز در اين راستا ميگويند واقعيات انکارناپذيری هستند که بايد هرچه رودتر درخواستهای آنها درموردعدم مذاکره سازمان ملل، امريکا وپنج کشور ديگر با ايران قطع گردد. در اين صورت مردم ايران بايد منتظر چه فاجعه بزرگی باشند؟

 

همزمان با اين رخداد ها و علاوه بر قطعنامه شورای امنيت، شورای همکاری خليج فارس نيز که شامل همه شيخ نشين ها و کشورهای مستقل حوره خليج فارس ميباشند، در نشستی با اوباما، "همکاری امريکا با اين کشورها حفظ حاکميت، برقراری صلح در ناحيه، همکاری دفاعی و امنيتی، توسعه برنامه های اجتماعی، سياسی و اقتصادی ميباشند."

 

آنچه درمورد حفظ امنيت وتوسعه اقتصادی ميباشد، درصورتیکه ايران با داشتن بيش از هفتاد ميليون جمعيت، چنانچه دارای نظامی منطقی، آگاه، متفکر، صلح دوست و متکی بر مردم می بود، ميتوانست با گسترش همکاری با کشورهای حوزه خليج فارس، علاوه بر حفظ صلح وآرامش درمنطقه بدون حضور امريکا، ميتوانست انگيزه ای برای کشورهای حوزه خليج فارس درامور تجارتی و حتی سرمايه گذاری در ايران باشد. و انگيزه ای برای مسافرت شهر وندان آن کشورها به ايران و استفاده از زيبايی های و تفريحگاه های طبيعی ايران ميتوانست برای ايران دآمد قابل توجهی بوده باشد. اما وقتی امام جمعه منتخب خامنه ای که مرگ پادشاه عربستان را به مسلمانان و شيعيان  جهان تبريک ميگويد، آيا بايد انتظار داشته باشيم که آنها با ايران رابطه دوستی، مبادلات تجاری و سياسی داشته باشند؟

 

در 36 سال گذشته نظام آخوندی ثابت کرده است که هيچگونه وابستگی و دلبستگی به ايران و مردم ايران ندارند، آنها منحصرا به منافع خود می انديشند، حتی اگرهمراه با نابودی ايران باشد. اما درد بزرگ اين است که دلسوزان ادعايی ميهن نيز در اين راستا کاری انجام نميدهند، هر کدام به دنبال تفکری مربوط به خود ميباشيم،و بدانچه نمیانديشيم همبستگی برای رهايی کشور از سلطه بيگانگانی است که بگفته آيت الله منتظری با کمک پولهای کارتر به کشور مسلط شده اند، و اين گفته باعث خلع او از جانشينی خمينی و حبس خانگی تا آخر عمر شود.

 

علی خامنه ای دو روز بعد از نشست شورای همکاری خليچ فارس در روز 28 ارديبهشت برای تأييد سم پاشی های مأمورين خود پس از حملات لفظی سخت به امريکا و کشورهای منطقه ميگويد "امروز مانند دوران پيش از اسلام  شاهد شهوت رانی بی منطق و بی مهار و قساوت و کشتار بی حد و مرز هستيم". درمقابل اسلام نيز مجهز تر در دنيا گسترده شده! او کشتارهای دهه شضت و هر روزه اقوام مختلف را به بهانه های واهی و توده مردم ايران را بدون گناه و خطا با شکنجه يا اعدام های گاه به گاهی سلاخی مينمايند.

 

بيست ششم ارديبهشت 1394