Text Box: سندی ديگر از "مشروعيت" نطام ولايی  

در هفته گذشته رسانه های گروهی سندی از مشروعيت انتخابات سال 88 نظام ولايی که توسط سردار محمدعلی جعفری با افتخار بر ملاء شده بود را منتشر ساختند که مؤيد اين واقعيت است که فرمان کودتای انتخاباتی توسط خامنه ای به سپاه ابلاغ شده بود. در اين هفته نيز سخنان يکی ديگر از مجذوبين ولايت، حجت الاسلام سعيدی که نماينده ولی فقيه درسپاه است همان کلمات را با لحن و ويرايش آخوندانه بيان ميدارد. 
تا قبل از خطبه های نمازجمعه مقام معظم رهبری به زحمت ميتوانستيم اين مطلب را بفهميم. جمعه قبل ( يک هفته پيش از فرمان کشتار معترضين به کودتای 88 ) اين جمله را فرمودند که "بين من و آقای هاشمی اختلاف نظر وجود دارد، و بين احمدی نژاد و آقای هاشمی هم اختلاف نظر وجود دارد، اما نظر آقای احمدی نژاد به من نزديکتر است" ما تکليفی داشتيم و آنهم تحقق منويات رهبری است. تکليفمان اين بود که منويات رهبری را در مجموعه سپاه با جان و دل پذيرا باشيم و محقق کنيم. اين لطفی بود که خداوند نصيب ملت ما کرد و تکليف را هم همراه با نتيجه کرد و پيروزی هم همراهش بود. پيروزی بسيار شگفت آور که مورد رضايت رهبر معظم انقلاب قرار گرفت يقين دارم رضايت ذات باريتعالی در اين حرکت بوده و هست!

تحولی که در22 بهمن 1357 رخ داد، تغييرنظام شاهی به نظام ولايی بود. هرچند اين رخداد دراذهان گروهی هنوز به نام انقلاب خوانده ميشود، اما انقلابی نه آنچه رامردم ايران ميخواستند، بلکه گامی بود بسوی سلطه گری مافيايی که در همه ادوار تاريخ ايران، از آغاز پادشاهی خسرو ساسانی (انوشيروان عادل!) همواره بمنافع خود میانديشيدند متأسفانه نه رهبران و نه مردم از درسهای تاريخی گذشته خود  پند نگرفته بودند. از اينرو در دام فريبی گرفتار شدند که سلطه گران جهانی و روحانيون جاه طلب با فريب و ريا به گفته خمينی "خدعه"، شکل گرفت.

نظامی که سعيدی نماينده ولی فقيه رياکارانه آن را لطف خداوند ميداند که نصيب ملت ايران کرده است  از اينرو با سخنرانی مزورانه خود تلاش ميکند جنايت بزرگی که درخرداد 88 عليه مردم ايران بدستور خامنه ای توسط مزدورانی که با غارت منابع مردم ايران مافيايی را تشکيل داده اند که فرو پاشی آن ها نياز به همبستگی همه اقوام ملت ايران که به زادگاه و سنت های ملی خود پای بند هستند، دارد.

جنايتی که کودتای خامنه ای عليه ملت ايران با کشتار، تجاوز بدختران جوان، زير ماشين کردن کسانی که آرای خود را طلب ميکردند، نه از تاريخ و نه از بيوگرافی خامنه ای و نظام ولايی او زدوده خواهند شد. از اينرو جيره خواران مزدور او به هزاران تزوير و افسانه پردازی کوشش ميکنند شايد بتوانند واقعيات تلخی را که ملت ايران در دوران رياست جمهوری و رهبری او متحمل شده اند را لوس نمايند، اما علاوه براينکه تلاش آنها بيهوده است، آلودگی او را آلوده تر خواهند کرد.

در مصاحبه گزارشگر فارس "آقای دکتر محمد صفار هرندی" که دکترای افتخاری خود را مشابه بيشتر رجال و زعمای نظام ولايی که داعيه دارا بودن دکترای ميباشند درمورد حضرت آقا ميگويد زهد آقا از دوران پيش از انقلاب کمتر نشده بلکه بيشتر هم شده است. اين زهد حتی امتناع از برخوردهای مشروع است. يعنی چيزی را که خداوند هم حلال کرده است. به خودش سخت ميگيرد، ساده زيستی و زندگی شخصی ايشان ديگر زبانزد است که در منزل شخصی ايشان موکت وزيلوی مندرس که ديگر نخ نما شده است! آيا حضرت آقا واقعا چنين است؟ واقعا حضرت آقا در خانه ای زندگی ميکند که موکت و زيلوی مندرس آن نخ نما شده است؟

حضرت آقا خود را ملزم به مستحبات ميداند و  اين را به ديگران هم توصيه ميکند. اطرافيان  ايشان ميدانند نبايد وارد فعاليت های اقتصادی بی در و پيکر شوند! در "عنفوان جوانی در دوره طلبگی به جايگاه اجتهاد ميرسند!" اما سطور زير که از گزارش شورای خبرگان بعد از مرگ خمينی نقل ميکند چنين ميگويد: " اکبر هاشمی رفسنجانی  در مقام رئيس مجلس شورای  خبرگان  در جلسه اعلام ميدارد « در اين زمان ما  فردی نداريم که  الان در جامعه مطرح باشد که  معرفی کنيم  و  حرف ما در مرجعيت بود و چون امام مرجعيت را لازم ندانستند، چون مرجعيت لارم نيست، بنابراين اگر آقايان با انتخاب آقای خامنه ای موافق هستند قيام کنند.» و نمايندگان با قيام و  صلوات، خامنه ای را به عنوان رهبر تعيين ميکنند و همان رور نيز به لقب آيت اللهی مزين ميگردد.
.
"امام در مراعات حقوق و حق مردم و جلوگيری از ريخت و پاش و اسراف مصر  و سخت گير بود، حضرت آقا نيز چنين است. محبوبيت ايشان در داخل ملموس است، در عرصه بين المللی نيز چنين است. يکی از خصايص ويژه حضرت آقا عملکرد فراجناحی و بها دادن به همه تفکرات که مصداق آنرا ميتوان در حمايت از همه دولتها ملاحظه کرد. 

آقای دکتر صفار هرندی کمی بی لطفی ميکند. خلاصه ای از استعفای مهندس ميرحسين موسوی نخست وزير به خامنه ای که در آن زمان رئيس جمهور بود و بر اساس قانون اساسی نخست وزير مسؤل و مجری اصلی کارهای داخلی و خارجی کشور بود برای اثبات سخنان آقای دکتر هرندی درمورد بها دادن به تفکرات همه خلاصه سطوری از استعفا نامه مهندس موسوی را به نظر خوانندگان اين سطور ميرسانم:
" دلايل استعفا – مسلوب الاختيار شدن دولت در سياست خارجی، امروز امور افعانستان، عراق و لبنان در دست جنابعالی است، درحالی که مسؤليت های آن به عهده نخست وزير ميباشد."

" نخست وزير ژاپن برای رياست مجلس و رياست مجلس برای نخست وزير ژاپن نامه می نويسد، و آقای لاريجانی ميگويد از پنج کانال با امريکا تماس گرفته ميشود و من به عنوان نخست وزير از آن بی خبر هستم."

"عمليات برونمرزی که بدون اطلاع و دستور دولت صورت ميگيرد، شما بهتر ميدانيد که چه اثرات فاجعه آميزی برای کشور داشته است."
"تجزيه سازمان برنامه و بودجه از نخست وزيری به دلايل سياسی صورت گرفته، از همان اول فاجعه آفرين بود.

" عدم قدرت اينجانب به پاسخگويی در مقابل اعضای دولت و نمايندگان مجلس در مواردی که بدون اطلاع دولت ولی بنام دولت صورت گرفته است."
اين استعفا دليل ناتوانی اينجانب برای کار بدليل همين اعمال غير قانونی است. 14 شهريور1367 ميرحسين موسوی درانتخابات سال 88 آقای ميرحسين موسوی 19075623 رأی واحمدی نژاد 5698417 رأی داشتند، اما حضرت آقا چون به همه تفکرات يکسان برخورد ميکنند، احمدی نژاد را منصوب مينمايد. چرا؟ پاسخ به مسأله راحت است، زيرا.....

غلامعلی جعفر زاده رئيس کميته تحقيق و تفحص  درامور بنياد شهيد و ايثارگران و بخشايش اردستانی نماينده اردستان ميگويند که "تصميم های شخصی احمدی نژاد باعث وقوع فساد گسترده مالی در اين نهاد شده، و دامنه اين فساد به حدی است که افشای آن مردم را شوکه ميکند." اين سؤال برای مردم واضح است که بر اساس گفته خود حضرت آقا "احمدی نژاد با آقا اختلاف سليقه ندارند".

ارسلان فتحی پور رئيس کميسيون اقتصادی در اين زمينه ميگويد: "در دوره رهبری حضرت آقا در دهسال گذشته درآمد نفتی ايران از تمام طول تاريخ صد ساله اخير بيشتر بوده است، اما حضرت آقا بجای صرف کردن اين مبلغ برای کاهش فقر و توليد کار در جامعه در تمام 25 سال گذشته توان خود را صرف مقابله با دستگاه های اجرايی و کنترل نهادهای انتخاباتی (رئيس جمهوری و مجلس)  و جلوگيری از نهادهای مدنی و مردمی میکرده است.
قوه قضائيه زير نظر حضرت آقا فاسد ترين قوه قضائيه از مشروطيت تاکنون ميباشد که بيشترين پرونده های فساد کشور مربوط به آن  است. در ازای آن قوه قضائيه مجری سياست های سرکوب مدنی و سياسی در راستای خواست حضرت آقا بوده است. هيأت مديره شرکت های عمده بازرگانی که مشترکا زير نظر سپاه و بنياد امام خمينی اداره ميشوند، مستقيما توسط خامنه ای و اعضای بيت او اداره ميشوند و دولت ها اختياری در مورد آنها ندارند.
آقای خامنه ای در سخنرانی های خود کرارا از دولت احمدی نژاد تقدير نموده است تا جايی که برای نخستين بار در طول بيست و چهار سال فرمانروايی خود از رئيس جمهوری به خاطر خدمات او تقدير ميکند درحالی که کرارا در رسانه ها وحتی چند نماينده مجلس که توانسته اند از صافی شورای جنتی عبور کنند، درمورد فساد و حيف و ميل بيت المال مردم مواردی را اعلام داشتند که پاره ای ازآنها اختلاس 17 ميليارد دلاری است. اما مقام معظم کوچکترين عکس العملی نسبت به آن ابراز ننموده اند. در حالی که قضات قوه قضائيه او کسی را که از بيکاری مجبور به سرقت برای رفع گرسنگی خانواده خود شده باشد محکوم به زندان های طولانی يا قطع انگشتان می نمايند.

اخيرا ليستی در رسانه های عمومی منتشر شده است که جزئيات اختلاس 17 ميليارد دلاری با نام افراد  و شرکت هايی که در اين غارت ملی شرکت داشتند منتشر کرده است که طی آن  نام سعيد مرتضوی نيز که بعد از فاجعه زندان کهريزک قرار بود محاکمه گردد، ولی توسط رئيس جمهور خدمتگذار به مديريت سازمان تأمين اجتماعی گمارده شد، صادق محصولی وزير محترم نفت دولت خدمتگذار که علاوه بر اختلاس مسؤل کاربرد هيدروکربورهای سنگين حلقوی در بنزين هايی که احمدی نژاد برای مقابله با تحريم ها به مردم ايران ارايه نمود و به تذکرات سازمانهای زيستی و متخصصين نفتی توجه ننمود که طی سالهای آينده تعداد بيشماری از هم ميهنان ما در کلان شهر های ايران به سرطان های ريه و کبد مبتلا خواهند گرديد و هيچ کس خود را مسؤل اين جنايت نميداند در حالی که بايد به جرم اين کشتار دسته جمعی محاکمه و همچون جنايتکاران نازی اعدام گردند. عده ای از معاونين احمدی نژاد نيز به عنوان غارتگران ميلياردی در اين غارت شرکت داشته اند. اما هيچ يک از اين افراط را قوه قضائيه رهبر معظم به محاکمه نکشانيده است. و اگر سايت خبری يا گزارشگری آنرا به آگاهی ملت ايران برسانند بنام " محاربه و درخطر انداختن امنيت ملی بازداشت و احتمالا زير شکنجه های پاسداران شيفته به دلارها غارت شده شکنجه و اعدام  ميشوند، تا همه بدانند که نبايد سخنی غير از آنچه حضرت آقا در مورد دولت خدمتگذار بيان ميدارند، بنويسند يا بگويند.

بيست چهارم خرداد هزار سيصد نود سه