Text Box:  خامنه ای، فتنه واقعی

کودتای سال هشتاد و هشت ، بعد از توطئه بيست دوم بهمن سال هزار سيصد پنجاه هفت، نه به علت  پايان نظام شاهی، بلکه به سبب، تدوين يکی از دردناک ترين تراژدی هايی که ملت ايران در درازای تاريخ خود با آن مواجه شده اند ميباشد که مکمل فاجعه يورش تازيان به ايران است.
پايه های اين فاجعه، نخست توسط خمينی که با فريب، دروعگويی و کشتار هزاران ايرانی شکل گرفت، آغاز ميشود، و پس از مرگ او با توطئه به کسی واگذار ميگردد که حتی شوهر خواهر او نيز با فرياد رسای خود آشکارا نابودی دين و کشور را  پيش بينی ميکند. اما شوربختانه مردم و فرهيجته گان جامعه ايران نتوانستند فاجعه بزرگی را که تدوين شده درک کنند. 
نگاهی به عملکرد       ساله خامنه ای نشان ميدهد که او مسؤل و عامل همه جنايتها و غارتگری هايی است که به مردم ايران تحميل شده است. با نگاهی به اجزاء زنجيره ای که او به دور خود انباشته ميتوان به عمق فاجعه ای که اومعمارآن ميباشد پی ببريم. کينه توزی وخودکامگی و مسؤليت ناپذيری بدان اندازه است که نه فقط در تاريخ ايران بی سابقه ميباشد، بلکه نمونه شاخصی در صد ساله اخير در جهان است.
در انتخاباتی که همه مردم ايران و خبرنگاران جهان شاهد آن بوده اند، با توجه به گذشته و برنامه های کاری دو کانديدايی که حائز اکثريت آراء کسانی که در انتخابات شرکت داشتند را بدست آوردند، اما خامنه ای کسی را منصوب ميکند که خرابکاری، دشمن تراشی، غارتگری و دروع پردازی او در دوره پيش مسجل شده بود، با توجه به سکوتی که پس ازپايان دوره رياست جمهوری در مورد عملکرد و مخصوصا دزدی های کلان اواز درآمد ملی مردم ايران فاش شده است، خامنه ای از اوحمايت ميکند و او را دولت خدمتگذارمردم اعلام ميدارد. چرا؟ چون خود او آقا زاده شريک غارت گريهای او بوده اند، و نگه دارنده های او که منصوبين او در سپاه ميباشند نيز در اين غارت بزرگ شريک ميباشند. 
درگفتگو با گزارشگر پارس علی فدوی سپاهی فرمانده کل نيروی دريايی که مشابه همه فرماندهان عالی رتبه نيروهای رزمی يا امنيتی منتخب خامنه ای ميباشند، برای اينکه همراه با نمايندگان خامنه ای که اين روزها درمجلس رجزخوانی ميکنند او نيز سهمی دريافت دارد ميگويد" غرق کردن ناوهای امريکايی دربرنامه مااست! ظرف 50 دقيقه شناورهای امريکايی غرق ميکنيم. هدف ما ازبين بردن نيروی دريايی امريکا است. اين موضوع را همه دنيا ميدانند."
اين رجز خوانی ها از مغز کسانی تراوش ميکند که مشابه همه سردارانی هستند که نه اطلاعی از فنون  جنگی دارند  نه دارای آگاهی و بينش سياسی ميباشند که بتوانند مسايل بغرنج سياست های جهانی رادرک کنند، فقط زبان آنها حرکت ميکند، بدون آنکه درک کنند چه ميکويند يا پيآمد سخنان آنها چه ميباشد. اما توانايی آنرا دارندکه با تشکيلات مافيايی خودکشور را به منجلابی که در آن گرفتار شده است برسانند.
يکی از اين سرداران سردار سرتيپ رويانيان ميباشد که پيش از انقلاب بزن بهادری بود که در خيابان قزوين حرفهای خود را با چاقو بيان ميداشت. با داشتن اين هنر از اوايل استقرار نظام اسلامی به گروه ماشاالله قصاب رئيس کميته گمرک می پيوندد و در آن کميته نقش قاضی را به عهده ميگيرد. در زمان فرماندهی قاليباف به نيروی انتظامی منتقل و برای آموزشهايی همراه عده ای به ژاپن اعزام ميگردد. پس از بازگشت تا معاونت رياست کل نيرو های مسلح ارتقاء میيابد. و در زمان احمدی نژاد به رياست ستاد مديريت حمل و نقل سوخت منصوب ميگردد. بعلتی که هنوز اجازه دليل آن فاش نشده است در 16 ارديبهشت بازداشت و در همانروز با وثيقه سندی به مبلغ يکصد ميليارد تومان آزاد ميشود. و سؤال برانگيز ترين صحنه اين بازی آن است که روزنامه  قانون که اين خبر را منتشر کرده بود توقيف ميگردد و از انتشار آن جلوگيری به عمل ميآيد. توقیف روزنامه قانون بدستور دادسرای رسانه ها که زير نظر محسنی اژه ای سخنگوی قوه قضائيه صادر شده است که همآهنگ با "گنه کرد در بلخ آهنگری    به شوشتر زدند گردن مسگری" ميباشد.
اين سؤال برای همه ملت ايران، مخصوصا آنهايی که دراستان های دور افتاده کشور زندگی ميکنند و از داشتن حتی آب آشاميدنی محروم ميباشند. برای زنده ماندن لقمه نانی را بسختی بدست ميآورند. در تابستان و زمستان در آلونک هايی زندگی ميکنند که مايملک آنها گليم پاره ای به عنوان پوشش زمين که تشک آنها نيز ميباشد و پتوی پاره تری به نام روکش خود دارند. ودرشهرهايی  چون تهران نيز فقر به گونه ديگری خود نمايی ميکند. برای ادامه زندگی بچه دارميشوند، تا با فروش آنها لقمه نانی برای ادامه زندگی فلاکت بار خود داشته باشند. و کودکان نيز پس از مدت کوتاهی به ايدز مبتلا ميگردند.
 به گفته جعفر قادری عضو کميسيون برنامه و بودجه مجلس " شصت درصد ازمردمی که درخواست يارانه نقدی نموده انددرآمد ماهيانه آنها زير 600 تومان ميباشد" چه کس يا کسانی مسؤل اين جنايات ميباشند؟
رهبری که خود را قيم مردم ايران ميداند و حتی به خانواده های ايرانی توصيه ميکند که بايد لااقل هشت فرزندداشته باشند! از آنچه که مأمورين وجيره خواران او درکشوری که خمينی وعده داده بود" عدالت برای همه برقرارخواهد شد" آيا اين عدالت وبرابری است که او وعده داده بود، يعنی منظورازآن عدالت اين است که امروز جانشين او به وجود آورده است؟
جنجال ها وخيمه شب بازی هايی را  که اين روز ها در تهران و شهرهای کشور، مد شده است از مجلس و بيشتر ارگان هايی که زير نظارت رهبر ميباشند، زير نام های مختلف "دلواپسی" " اعتراض به بدحجابی" و ده ها سناريوی ديگرکه برگذار میشوند، سناريو های آنها درکجا نوشته ميشوند؟ آيا کسی جز خامنه ای قدرت آنرا دارد که دستور اجرای اين خيمه شب بازی ها را بدهد؟ سؤال اين است که آيا در زمان رياست جمهوری احمدی نژاد که افتخار رئيس جمهور خدمتگذار را از رهبر دريافت داشته است، خيمه شب بازی هايی که اين روزها اجرا ميشوند اجرا ميشوند  آيا نبايد تصور کرد رهبر برای اينکه خود را از معرکه نگه دارد بکشد، فرمان اجرای آنها را صادر ميکند؟
تراژدی بند 350 اوين در کجا طراحی شده بود؟ بازيگران آن از کجا تغذيه شدند تا بعد از آنکه کوس رسوايی آنها بر سر هر کوچه، بازار و خيابان زده شد، رئيس کل زندان ها بوسيله قاضی القضات ترفيع  ميگيردو بعد از قدرت نمايی رهروان ولايت همه رخداد ها، ناديده گرفته شدند.
رهبر معظم چه بخواهد و يا سکوت اختيار کند، تمام اين جنايات درپرونده زندگی او ثبت خواهند. او که خود را نماينده امام دوازدهم شيعيان و نوکران خانه زاد، او را نماينده خداوند می خوانند، لااقل بايد دارای اين بينش باشد که معنی " لعنت الله علی القوم الظالمين" با عملکردهای او درمورد او صدق ميکند. خامنه ای درعين حال که همواره در ترس و وحشت بسر ميبردو نشانه بارزاين وحشت حصرخانگی آيت الله منتظری، رهبران جنبش سبز حسين موسوی، دکتر رهنورد وشيخ مهدی کروبی ميباشند. دليل اين است که در اين اشتباه  فرو رفته است که با قرار گرفتن در مرکز حلقه گروهی مزدور که در جامه سپاهی گری ميبايست مدافع انقلاب و کسانی باشند که با ناديده گرفتن جان خود انقلاب را به ثمر رسانيدند، اما  به فرمان خامنه ای در زندان زير شکنجه های جسمی و روانی قرار دارند. اما آنها که يا نقشی در انقلاب نداشته اند يا در کنارخط بوده اند با قرار گرفتن در مقام های حساس کشور  و اجير کردن قداره بندهای حرفه ای که تصاوير آنها دراعتراضات مردم در خيابانهای تهران و شهرستانها در کودتای خامنه ای همه جهانيان ديده اند، با اين اميد که بتواند سلطه غير مشروع خود را در خانواده خويش جاودانه سازد. 
اين سردران سپاه که اينروزهاهرکدام به گونه ای مردم  يا کشورهای ديگر را تهديد ميکنند از کجا ارتزاق ميشوند. بارفروشان ميدان بار فروش های ميدان شاه تهران، پيش از حاکميت نظام اسلامی که اکنون هم سنگ ميلياردر های کشورهای سرمايه داری ميباشند تا چه زمانی بايد سلطه خود را بر کشور را داشته باشند؟
در اين جنجال حل ناشدنی، گروهی نيز به دنبال انتخاب جانشين رهبر ميباشند که بايدمجتبی خامنه ای باشد يا حسن خمينی؟ و چنين به نظر ميرسد تنها کسانی که شايسته تصميم گيری در باره سرنوشت خود و زادگاهشان نميباشند ملت ايران است. أيا هنوز به آن موقعيت نرسيده ايم که درک کنيم مشکل آن نيست که احمدی نژاد باشد، خاتمی، رفسنجانی يا روحانی، آن کس که تعيين سرنوشت ما در اختيار او ميباشد شخصی است که بنام "ولی فقيه" ساخته و پرداخته ميشود.
نظام اسلامی از 22 بهمن 1357 دو ولی فقيه داشته است. هر دو نفر آنها نه هيچ وابستگی به ملت ايران داشته اند، ونه در راستای منافع ملت و کشور ايران بوده اند. جنگ با عراق، کشتارگروهی جوانان ايران در سالهای 60 و با افتخار "الموسوی" را زيب بخش نام خود ميکند. و متأسف است که جرا رهبران گروه ها و جبهه ها را نکشته است. دومين نيز با توصيه حسن نصرالله  ريشه از امام چهارم شيعه، امام زين العابدين ميگيرد. فاسد ترين افراد را در اطراف خود گرد ميآورد که احمدی نژاد يکی از آنها است که به لقب خدمت گذار ملقب می شود، و فجايعی که ملت ايران اکنون با آنها روبرو است، پيآمد عملکرد او است و مشخص نيست که آيا قابل حل باشند يا نه؟ 

بيستم ارديبهشت هزار سيصد نود سه