Text Box:  ببين تفاوت ره، از کجاست تا به کجا

پوپ فرانسيس، درسال ۲۰۰۷ وقتی کاردينال بود ميگويد "ادامه تقسیم ناعادلانه ثروت، سبب بروز معصیت اجتماعی میشود که فریاد شکوه ازآن به آسمان ها میرسد وامکانات زندگی آسوده برای بسیاری از برادران ما را محدود می سازد."
خورخه ماریو برگولیو (پوپ فرانسيس) در هفدهم دسامبر ۱۹۳۶ در بوئنوس آیرس در یک خانواده ایتالیائی الاصل متولد شد. دارای مدرک کارشناسی ارشد در شيمی از دانشگاه لوئيس آيرس، سپس در مدرسه علوم دينی به تحصيل پرداخت و آخرين مرحله تحصيلات او ليسانس فلسفه از کالج ماکسيموس حوزه است. او به زبان های آلمانی، ايتاليايی و اسپانيايی تسلط کامل دارد و به زبانهای انگليسی و فرانسوی و پرتقالی نيز آشنا است.
به علت بيماری در دوران کودکی نيمی از ريه پوپ فرانسيس قادر به تنفس نميباشد.
کاردینال ماریو برگولیو در موعظه های خود همواره از نبود عدالت اجتماعی، فقر و فاصله طبقاتی در آرژانتین سخن ميگفت و دولت را مسؤل ناهنجاری های حاکم بر جامعه اعلام ميداشت. خود برخلاف اکثر کاردينال ها زندگی ساده ای داشت. بجای ماشينهای گران قيمت همواره با اتوبوس به محل کار خود رفت و آمد ميکرد واکنون نيزدرمقام رهبری يک ميليارد و دويست هزارکاتوليک اين روش را به کار ميگيرد. درسفرهای هوايی هميشه در قسمت اکونومی هواپيما سفر ميکند. در يک آپارتمان ساده زندگی مينمايد. دربحران اقتصادی سال ۲۰۰۱ خورخه ماریوبرگولیو در اعتراضات مردمی شرکت کرد و در برابر خشونت های پليس نسبت به مردم  اعتراض گسترده نمود.
انتخاب پوپ فرانسيس با منشی که او بکار گرفته نشانگر تحول بزرگی درجهان روحانيت مسيحی خواهد بود. روش انسانی و مهرآميز"پوپ فرانسيس" نمونه زنده ای از افسانه های مهرورزی و گذشت مسيح را در اذهان انسان هايی که در جهان بی ترحم و متلاطم امروز از رنج و ناراحتی انسانهای بی خانمان، مريض و گرسنه، جنگ و آوارگی، آزرده هستند، افق روشنی را ترسيم ميکند که می تواند پيام آور آرامش، صلح و شادی خاطر برای همه انسان ها باشد. او برای ديدار و اميد دادن به بيماران به بيمارستان ها ميرود و برای آنها آرزوی سلامت ميکند، که اميدی در دل های آزرده آنها خواهد بود. 
آنها که در شامگاه ميلاد مسيح به مراسمی که هر ساله با تشريفات در واتيکان برگذار ميشود، لحظه ای را که صورت "مرد جذامی" را در تلويزيون ديدند که شادمانه و با افتخار ميگويد که "پوپ صورت مرا بوسيد"، همه انسان هايی که شادی دردمندان آنها را شاد ميسازد، ناگاه اشک شوق را درچهره خويش احساس کردند. اشکهايی که خاطره آن هرگز ازکتاب زندگی آنها زدوده نخواهند شد.
کودکی که مشتاقانه به سوی او می شتابد و پوپ با علاقه و شادمانه او را در آغوش ميگيرد. پای مردی را که به آيين مسيح گرويده، ميشويد و بر آن بوسه ميزند. اين پديده ها نمايان گر سرشت والای انسانی است که به راستی به آفريدگار خود باور دارد وانسانها را نشانه ای از مهر پروردگار و امانتی در زمين می شمارد. او در شامگاه سالگرد تولد مسيج از نارسايی ها و ناکامی هايی سخن ميراند که دردهمه انسانهايی است که انسان را نه به صورت وسيله ای برای بهره کشی، و بردگی ميخواهند، بلکه آنها را انسان هايی برای زندگی و شاد زيستن ميدانند. 
او از صلح در خاور ميانه و زادگاه مسيح، پايان جنگ و انسان کشی در سوريه و فلسطين، آرامش و توقف کشتار در عراق سخن ميگويد، اما در همان زمان که "پوپ فرانسيس" درمورد عراق سخن ميگفت و آنرا خلاف خواست خداوند و مسيج ميداند، با بمب گذاری در کليسيايی که گروهی از مسيحيان برای برگذاری جشن تولد مسيح گرد آمده بودند، 34 را نفر به قتل ميرسانند. چرا و به چه گناهی بايد آنها را قتل عام کرد؟
مسيح پيام آوری برای دنيای بهتری بود، که همراه با مهرورزی  و گذشت باشد. پوپ فرانسيس نيز بيان کننده همان اميد ها است، همانگونه که روحانيون آيين يهود و اسلام نيز چنين راهی را  بايد بروند، آنها بايد دنيای بهتری را برای همه زنان و مردان سياره زمين بخواهند. کشتار و ويرانی روزی بايد در افريقا و خاور ميانه به پايان برسد، آيا همه کسانی که خود را مبشراين اهداف و آرزو ها ميدانند چنين هستند؟ يا اديان وباورها را برای سلطه گری ومال اندوزی و فريبکاری ميخواهند، يا مهرورزی و دوست داشتن انسان ها و آرامش بخشيدن به قلب ها؟
 در نقطه ديگری از چهان که بنام "جمهوری اسلامی"مزين است، رهبر آن در سخنرانی غرايی در جمع انتخاب شده ميگويد: هرکس علاقمند بامام حسين است "يعنی علاقمند باسلام سياسی، اسلام مجاهد، اسلام مقاتله، اسلام خون دادن، اسلام جان دادن است"
گويا رهبر فراموش کرده اضافه کند: اسلام سياسی در نظر پيروان ولايت يعنی تجاوزبه دختران در زندان ها، تحاوز به دختران باکره متهم به نفاق پيش از اعدام با اين عنوان که اگر دختران منافق باکره کشته شوند به بهشت خواهند رفت، پس بايد فدائيان ولايت پيش از اعدام به آن ها  تجاوز کنند، تقسيم بيت المال ملت بين شيفتگان ولايت، ساخت دروغ و افترا در کارگاه های پيروان اسلام سياسی رايج و واجب است. حسين شريعتمداری برای اينکه کشتار و زندانی کردن معترضين به کودتای سال 88 را توجيه کند درکيهان پرخاشگرانه مينويسد: 
" در فتنه 88 اتفاقی شبیه جنگ احزاب افتاد، چرا که شاهد بودیم ریچارد هاوس مسؤل شورای روابط خارجی آمریکا در گزارشی ميگويد ائتلاف سفید ما نتیجه نداد. یک سال قبل از آن نيز آقای جان کين از ( ام. آی. 6 )وارد ایران شد و درمواردی با عوامل فتنه بعدی صحبت کرد و به آنها تاکید نمود که فعلا اختلاف را کنار بگذارید". اين بازجوی زندان اوين که اکنون افتخار سخنگويی رهبر مستضعفين جهان را دارد از چنان شم سياسی برخوردار است که يک سال پيش از کودتا پيش بينی ميکند که درسال آينده فتنه ای رخ خواهد داد! اوآنقدربی خبراست که کد طرح کودتای سال 1332 را، سازمانی به نام ام. آی 6 می نامد. آيا نسبت دروغ و افترا در اسلام راستين جزء گناهان بزرگ به حساب نميآيد؟
و اعلم الهدی خاتمی امام جمعه موقت تهران وعضو شورای مصلحت نظام، کسی که ميليونها معترض به کودتا را "گوساله و بزغاله" ناميد در آخرين نماز خود ادعا ميکند‌ "این روزها گویا برخی از فتنه‌گران وقتی دیدند دوستان سابقشان پست گرفته‌اند، طلبکار شده‌اند، اما بدانند اگر باز فتنه‌گری کنند، جمعیت میلیونی ۹ دی، با همان شکوه به صحنه می‌آیند و سفره آن ها را جمع می‌کنند" طی ماه های اخيررئيس قوه قضائيه نيز وارد اين کارزارميشود "دوباره فتنه گران درحال جان گرفتن هستند. (اين عضو مثلث لاريجانی همان است که ميگويد هرکس با اعدام مخالفت کند، با اسلام مخالف است)، يعنی در برابر مهرورزی پوپ رهبر مذهبی کاتوليک ها که از کشتار و آزار انسانها رنج میبرد، قاضی القضات اسلام سياسی کشتار انسان ها را صوابی بزرگ ميداند و مخالفين اعدام کفاری هستند واجب المرگ! 
احمد خاتمی نيز برای ثبوت گفته های خود فتوی رهبر را به عنوان شاهد نام گذاری فتنه اضافه ميکند "آنان که ولايت را قبول دارندشاهد هستندکه مقام معظم رهبری بيش از 200 باردر خصوص حوادث 88 از واژه فتنه استفاده کردند، اما عده ای ميگويند فتنه چيست؟"
احمد خاتمی به سبب اشتغال زياد متأسفانه هنوز فرصت نداشته است پرونده رئيس جمهور نهم و دهم را بررسی کند تا بداند فتنه و فتنه گر چه کس و پشتيبانان فتنه چه مقاماتی هستند.
برای آگاهی اين آيت الله که فتنه گران را به حماسه سانديس ديگری تهديدميکند، سطوری چنداز گزارش حسام الدين کشاورزمشاور فرهنگی کابينه روحانی را در مورد فتنه ای که زيرچتر حمايتی قرار دارد که تاکنون هيچ کس شهامت آنرا نداشته است از او سؤال کند را برای آگاهی او و ساير ولايتمداران تقديم ميدارد. تا خودبدانند که عامل اصلی فتنه که بوده است و آيا واقعا نظام مقدس اسلامی، نظامی الهی ودرراستای حقايق روحانيت گام برميدارد، يا راهی به سوی گرداب تباهی و رانت خواهی ميباشد؟
واگذاری سازمان نمايشگاه بين المللی به صدا و سيمای نظام ولايی
واگذاری شرکتی که نميتوان نام آنرا فاش کرد به آستان "واعظ طبسی" به ارزش دوازده هزار و پانصد ميليون تومان. به اضافه شرکت های ديگر.
اتلاف 46 ميليارد دلار در ميدان پارس جنوبی توسط احمدی نژاد، بدون اينکه حتی يک متر مکعب گاز از آن استخراج شده باشد. و درخواست 30 ميليارد دلار اضافی برای سال 1393
مفقود شدن 100 ميليارد دلار از درآمد نفت در منابع نامعلوم. و........ برداشت ميليارد ها تومان از بانکها و واگذاری آنها به سپاه و.........
اين مسأله برای مردم ايران نامشخص است که شخص رهبر در اين روزها بجای اينکه از احمدی نژادرئيس جمهور منتخب خوددر دادگاه سؤال کند" چه کسی بايد جواب اين ناهنجاری های مالی را بدهد؟ آيا سری در اين کار نهفته است که نبايد بر ملاء گردد؟ به دنبال اين است که اسلام سياسی را برای علاقمندان توضيح دهد.
واقعا چه کسی  خداجو و روحانی است؟ پوپ فرانسيس يا مسؤلين نظام حاکم بر ايران؟ پوپ با اتوبوس در کنار فرو دستان و افراد معمولی جامعه بدون نگرانی، با اتوبوس بين خانه و محل کار در واتيکان رفت و آمد ميکند و ديگری....... او از شادمانی و صلح و همنوايی و انسان دوستی سخن ميگويد و ديگری.....
هشتم ديماه هزار سيصد نود دو