Text Box:  داريوش و پروانه فروهر

داريوش فروهر درهفتم دی 1307 دراصفهان بدنيا آمد. ازپانزده سالگی فعاليت های سياسی خود  را آغاز ميکند. در دوران مبارزات نهضت ملی ايران از پيروان فعال دکتر مصدق بود. در آغاز فعاليت حزب پان ايرانيسم،  فروهر وپزشکپور ازرهبران حزب بودنداما طی مبارزات نهضت ملی کردن نفت پزشکپور به طرفداری از شاه از حزب پان ايرانيسم انشعاب ميکند. برای اين که دو گروه از يکديگر متمايز شوند، فروهر حزب را به "حزب ملت ايران بر بنياد پان ايرانيسم" نام گذاری مينمايد.
پس از کودتای 28 مرداد، داريوش فروهر مبارزات خود را برای اجرای قانون اساسی و آزادی همه اقوام ملت ايران بکار ميبرد که منجر به پانزده بار زندانی شدن او ميشود که آخرين زندانی او مدت 14 سال طول ميکشد.
بعلت فعالیت‌های سیاسی پس از کودتای ۲۸ مرداد، برای دستگیری زنده و یا تحویل مرده ‌فروهر جایزه تعیین ميشود. در سال 1338 در حالی که فروهر هنوز در زندان بود، شاه در پيامی توسط ارتشبد هدايت از فروهر میخواهد درصورتی که برای هميشه ايران را ترک کند، میتواند آزادی خود را بدست آورد. فروهر در پاسخ ميگويد "زندان را به آزادی دور از وطن ترجيح ميدهم".
با توجه به شرايط حاکم بر ايران و آغاز جنبش مذهبی در 22 خرداد سال 1356 داريوش فروهر به اتفاق دکتر سنجابی و دکتر بختيار به نمايندگی از جبهه ملی ايران طی نامه ای ازشاه درخواست مينمايند که بر اساس قانون اساسی مشروطيت ايران عمل کند.
"فرآيندگی تنگنا و نابسامانی های سياسی، اجتماعی و اقتصادی کشورچنان دورنمای خطرناکی را در برابر ديدگان هر ايرانی قرار داده که امضا کنندگان زير بنا بر وظيفه ملی، با توجه به اينکه در مقامات پارلمانی و دولتی کشورکسی را که صاحب تشخيص وتصميم بوده، مسؤليت و مأموريتی غير از پيروی از منويات ملوکانه داشته باشد، نمی شناسيم و درحالی که تمام امورکشور ازطريق صدور فرمانها اجرا ميشود وانتخاب نمايندگان ملت و انشای قوانين و تأسيس حزب و حتی انقلاب در اقتدار شخص اعليحضرت قرار دارد تا همه اختيارات و افتخارات و مسؤليت ها را منحصرو متوجه به خود فرموده اند، اين پيام را عليرغم همه خطرات سنگين تقديم می نماييم."
"بنابراين تنها راه بازگشت از تنگناها و دشواری هايی که آينده ايران را تهديد می کند ترک نظام استبدادی، تمکين و احترام به اصول قانون اساسی ، احيای حقوق ملت، انصراف از حزب واحد، آزادی مطبوعات، آزادی زندانيان و تبعيد شدگان سياسی و استقرار نظامی که متکی بر آرای اکثريت ملت ايران باشد، است."
در سال ۱۳۳۹ و با تشکیل جبهه ملی دوم، داریوش فروهر اگرچه در زندان بود اما به عضویت در شورای مرکزی این جبهه انتخاب ميشود. او درآستانه انقلاب ایران و آزادی از زندان با حضور درصف مقدم راه‌پیمایی ‌های اعتراضی، اراده خود را برای تغییرنظام سلطنتی درایران به نمایش ميگذارد.
پس از آزادی آيت الله طالقانی از زندان در نهم آبان سال 1357 فروهر ارمردم درخواست مي نمايد مقررات حکومت نظامی را ناديده گرفته متجمعا برای خوش آمد گويی به آيت الله طالقانی به خانه او برويم. بر اساس دعوت او عده زيادی ازمردم درحاليکه شاخه های گل به دست داشتند بسوی خانه آيت الله رهسپارميگردند. فروهردرهمين راهپيمايی اعلام ميدارد"نظام آينده ايران بايد با همه پرسی همه اقشار و اقوام ملت ايران تعيين شود".
با آغاز جنبش انقلاب سال 1357 ، فروهر به مبارزات مردم می پيوندد. در دولت بازرگان نخست به عنوان وزيرکار وسپس به عنوان وزير مشاور درامورکردستان منصوب ميشود.  پس از گروگان گيری و مخالفت دولت بازرگان با آن که منجر به استعفای دولت ميگردد و با توجه به انحرافات خمينی از بيانات واعلاميه های خود درنوفل لوشاتو از آغاز سال 1359 فروهر به منتقدين نظام اسلامی می پيوندد. در سال 1360 چند نفر از اعضای حزب پان ايرانيست به بهانه محاربه اعدام می شوند. و داريوش فروهر زندانی و دليل زندانی شدن او نيز درخواست برگذاری همه پرسی برای تعيين نظامی برمبنای آرای مردم اعلام ميگردد.
بعد ازکنفرانس گوآدلوپ و استقرار خمينی در نوفل لوشاتو و خروج شاه  از ايران در 26 ديماه 1357 فروهر برای ملاقات با خمينی به نوفل لوشاتو ميرود و شانزده روز بعد در هواپيمايی که خمينی با آن به تهران ميآمد او را همراهی ميکند.
پس از پيروزی انقلاب، در۲۴ بهمن ۱۳۵۷ در کابینه دولت موقت به ریاست مهدی بازرگان شرکت ميکند. در ابتدا به عنوان وزیر کار و سپس به عنوان وزیر سیار و نماینده دولت در امور کردستان مشغول به کار ميشود. با کناره گيری مهندس بازرگان از نخست وزيری به علت گروگان گيری کارکنان سفارت امريکا، فروهر از کارکناره گيری ميکند.
با دعوت جبهه ملی ازاهالی تهران بمناسبت تصويب قانون قصاص که با تظاهرات ميليونی اهالی تهران مواجه ميشود، خمينی جبهه ملی و پيروان آن را مرتد اعلام و سزاوار مرگ اعلام ميدارد. و دولت فعاليت رهبران جبهه ملی را زير نظر ميگيرد. از رهبران جبهه ملی داريوش فروهر و همسر او بيش از ساير اعضای جبهه ملی، فعال بودند. 
دردوره زمامداری محمد خاتمی، فلاحيان وزير اطلاعات منتخب خامنه ای  در يک سری قتل های منتقدين نظام که شامل نويسندگان، روزنامه نگاران و سياستمداران در داخل و خارج کشور بودند زير نام "قتل های زنجيره ای" داريوش فروهر و همسر او پروانه مجد اسکندری در اول آذر، در خانه خود با ضربات چاقوی مأمورين وزارت اطلاعات به فجيع ترين حالت به قتل ميرسند.
پروانه مجد اسکندری، يکی از اعضای فعال و مبارز حزب پان ايرانيسم بود. او نيز از هواداران جدی دکترمصدق ومبارز راه آزادی مردم ايران بود که ازهيچ تلاشی درراه آزادی مردم ايران دريغ نداشت. بعد از ازدواج با داريوش فروهر همواره در مبارزات ميهنی در کنار همسر خويش قرار داشت.
پروانه پيش از قتل خود درمصاحبه با يکی از طرفداران حقوق بشرميگويد " هر روز بامداد که چشم میگشايم  از خدا سپاس گذارم که يک روزديگر زنده هستم. پروانه و همسر او داريوس در شامگاه اول آذر 1377  درخانه خود هر کدام با بيست وهفت ضربه کارد مأمورين وزارت اطلاعات نظام اسلامی مصله شده چشم از جهان فرو می بندند. اما نام  آن دونفر همچون ديگر افتخار آفرينان مبارزات ملت ايران برای رسيدن به آزادی و حاکميت ملی، تا روزی که ايران و مردم ايران بر جای هستند باقی خواهند ماند.
اول آذر هزار سيصد نود دو