Text Box: آيا بار ديگر متوليان دين، ما را به سراشيب سقوط می کشانند
برگ های تاريخ ايران زمين  فجايع دردناکی را در سطور خود به ثبت رسانيده که عمل کرد متوليان دين را آشکارا بيان ميدارد. اما متأسفانه ما به سرعت ازآن صفحات ميگذريم و توجهی به اين واقعيات نداريم که چگونه هر زمان اينان  در اريکه قدرت قرار گرفتند، ميهن و ملت ايران با چنان شکست هايی مواجه شده اند که اثرات جانکاه آنها هنوز زدوده نشده است.
شکست ارتش ايران از تازيان در زمان ساسانيان پس ازکشتن مزدک، موبدی که می گفت همه شهروندان ايران بايد دارای حقوق مساوی برای زندگی، کار، مسکن وتشکيل خانواده باشند، درحالی که قباد با نظرمزدک موافق بود پس از کودتای موبدان عليه قباد وبرگزيدن خسرو به پادشاهی مزدک و هزاران تن از پيروان مزدک به سعايت موبدان به فرمان خسرو به قتل ميرسند. موبدان به افتخار اين پيروزی خسرو را به لقب «انوشيروان» مفتخر ميکنند. کشتار ها به پايان ميرسد، اما خاطره آن کشتار از ضمير مردم ايران بيرون نميرود، که ثمره آن بدبينی و تنفر نسبت به شاهان ساسانی و  آئين زرتشت، و شيفتگی به اسلام و عملا تسليم شدن به سپاهيان مهاجم تازی بود که منجر به تسلط سيصد ساله تازيان بر ايران گرديد. 
***
در دو قرن گذشته، با بينش خردمندانه فقهای عاليقدر شيعه، بدون تمايل  مردم ايران که صاحبان اصلی و برحق سر زمين نياکان خود ميباشند، سه جنگ بدون دليل را به ملت ايران تحميل کردند که هرگز جبران نخواهند شد. 

جنگ های اول و دوم - تقريبا دويست سال پيش با ترغيب و همکاری سه روحانی متعهد! ( احمد نراقی، شيخ جعفر کاشف الغطاع و ميرزای قمی ) که داعيه ولايت فقيه را داشتند، در زمان فتحعليشاه قاجار در طی 10 سال مردم ايران را در دو جنگ ناخواسته در گير نمودند که نتيجه آن ها جدايی بخش های بزرگی از سرزمين های ميهن ما با امضای دو قرار داد خفت بار و تحميلی گلستان و ترکمانچای، به کفار روسی تقديم کردند.

جنگ سوم – هنوز دو سال از انقلاب سال1357 نگذشته بود. و هيچ کدام از وعده های آيت الله خمينی که در نوفل لوشاتو به اقوام واديان مختلف ملت ايران، مسلمان شيعه و سنی، زرتشتی، مسيحی و يهودی حتی مارکسيست ها داده شده بود، جزخروج شاه از ايران کاری نشده بود، با گروگان گيری کارکنان سفارت امريکا که خمينی آن را انقلاب دوم ناميد! موقعيت ايران را در جامعه بين المللی به بدترين شرايط ممکن تا آن زمان تنزل داد. هنوز قانون اساسی که بر اساس گفته های خمينی می بايست برابری، عدالت و آزادی را به ملت ايران ارزانی دارد  به تصويب مجلس خبرگان نرسيده بود، جنگ هشت ساله با عراق را عليرغم هشدار های سفير ايران در عراق آقای داعی به امام و شورای انقلاب، به امر مطاع آيت الله خمينی که فقاهت عاليه و فرماندهی کل قوا و اختيار همه ملت ايران را به گفته خود ايشان شرعا  همان طور که در فرمان نخست وزيری مهندس بازرگان متذکر شده بود در اختيار داشت، حتی بدون نظر و موافقت شورای انقلابی که خود برگزيده بود، عوامل حمله صدام به ايران را فراهم ميسازد، که بازده آن کشتار ، ناپديد شدن ، مجروح و معلول و اسير که تا دوازده سال بعد از اعلام آتش بس در ارسارت بودند، بجای ماندند. 

شمار بسياری از جوانان با حرارت و با اشتياق اين سرزمين که می بايست در ترميم و آبادانی کشور از آنها استفاده ميشد در سلاخ خانه نبرد با صدام به  فنا رفتند، ميليارد ها خسارت به تأسيسات زير بنايی و کارخانجات به اضافه هزينه جنگ به بيت المال ملت ايران تحميل شدند وهيچ کس پاسخ گوی آن نشد که چرا وبه چه دليل دشمن ديرينه ملت ايران را وادار به جنگ نموديد؟ حتی بعد از باز پس گرفتن خرمشهر که اتحاديه عرب اعلام داشته بود در صورت پايان دادن جنگ، آنها خسارت دولت ايران را خواهند پرداخت، آتش پس پذيرفته نشد، تا قطعنامه 598 سازمان ملل متحد که به عنوان نوشيدن جام زهر، رهبر  پذيرش آن را اعلام داشت.

بازده جنگ عراق
جنگ ايران و عراق 2887 روز طول کشيد. هزينه ايران برای جنگ طبق آمارهای بين المللی 627 ميليارد دلار، و تخمين هزينه برای بازسازی ويرانی های ناشی از جنگ 644 ميليارد دلار. کشته 213000 نفر، معلول 335000 نفر،اسير 42617 نفر، مفقود الاثر7000 نفر، کشته شدگان سلاح های شيميايی 10000 نفر. بيست و سه سال بعد از پايان جنگ با عراق يکبار ديگر ميهن بلا ديده ما با سرعت به درون گرد بادی کشانيده می شود که پايان آن، کشتار و ويرانی و تجزيه بخش های حساسی از کشور خواهد بود، و ميزان دردی را که مردم ايران بايد متحمل شوند نميتوان به درستی پيش بينی کرد. 

رهبر و مشاورين او شايد اين تصوررا داشته باشند که حماسه های جنگ با عراق هنوز هم ممکن است تکرار شوند. و جوانان ما گوشت های دم توپ شده و به جمع کردن مين ها خواهند پرداخت! غافل از اين که عليرغم سخنان  چاپلوسانه اطرافيان خامنه ای، هرچند او نيز آخوندی مشابه ديگران است اما هرگز در قالب و شخصيت خمينی نبوده و مردم ايران نيز دگربار فريب نخواهند خورد. 
علاوه بر آن، صرفنظر از مشکلات جنگ ونارسايی های بعد از انقلاب و بحران ناشی از گروگان گيری زندگی اکثر مردم ايران که طبقات متوسط و کم درآمد جامعه بودند درمقايسه با امروز از زندگی نسبتا خوبی برخوردار بودند. و اطرافيان و مشاورين خمينی با کسانی که امروز دربيت رهبری هستند کاملا متفاوت بودند. ميزان کشتار، شکنجه، گرسنگی، خانه بدوشی، زندان و تجاوز تا آن زمان چنين نبود که امروز ميباشد. امروز گرانی، فقر، بيکاری، اعتياد، بيماری های روانی و جسمی، خودفروشی برای بدست آوردن لقمه نانی برای ادامه زندگی، فروش اعضا برای ادامه زندگی يا هزينه بيمارستان وابستگان، کشتار، غارت بيت المال، تجاوز به دحتران و پسران معترض در بازداشتگاه ها سايه فلاکت بار خود را بر سراسر کشور گسترده اند.

جز وابستگان و آقا زاده های زير مجموعه نظام ولايی، ميليون ها نفر از مردم ايران زير فشار ميباشند و هيچ يک از اعضای مجموعه مافيايی در انديشه درمان زجر های آنها نيستند. فساد و اختلاس در تمام نظام ريشه دوانيده و رهبر معظم حتی در برابر تذکرات آرام فدائيان ولايت درمورد اختلاس های چند ميلياردی ميفرمايد « اين جزئيات را اين قدر کش ندهيد!» 

زياده خواهی حاکميتی که نه روش اداره و سرپرستی کشوری به بزرگی ايران را در شرايط امروز جهان ميدانند و نه از محبوبيت در ايران و جهان برخوردار ميباشند. و از دانش و بينش لازم برای اداره کشور نيز در تند بادهای اقتصادی و اجتماعی و چگونگی سلوک با جامعه بين المللی  درقرن بيست و يکم کم ترين آگاهی را ندارند. بجای سرمايه گذاری درمنابع توليدی به منظور توليد کار برای جوانان و  بالا بردن سطح دانش و بينش نسل جوان در دانشگاه ها با هدف همساز و هم نواخت شدن با پيشرفت تکنولوژی در جامعه جهانی، به بهانه های گوناگون دانشجويان ممتاز اما منتقد را ممنوع التحصيل ميکنند و يا به گوشه زندان می افکنند. برنامه های آموزشی با نظر کسانی تدوين ميشوند که شايستگی آن را ندارند.

دراين ميان خامنه ای با بلند پروازی های خود ميخواهد صورت مسأله را تغيير دهد وضعف مديريتی خويش را با اجرای آرزو های خيال پردازانه  خود بپوشاند. با هزينه ميليارد ها ازسرمايه امروز و فردای مردم ايران برای دست يابی به انرژی هسته ای تلف ميکند، با اين خيال واهی که شايد بتواند انقلاب اسلامی ولايی را که اکثريت جامعه جهانی از محتوای آن در ايران آگاهی يافته اند به سرزمين های پيرامون خود صادرکنند. غافل از اينکه کبک وار سر به زير برف برده و از دامی که برای مردم و ميهن ما می گسترده است بی خبر مةباشد.

وزارت اطلاعات و امنيتی که می بايد توان خود را در راه نگهداری منافع ملی مردم ايران تقويت نمايد دراختيار کسانی قرار داده شده که بزرگترين هنر آنها بازداشت، ضرب و شتم، شکنجه، زندانی کردن و تجاوز به دختران و پسران جوان زندانی و استمرار چپاول عوامل زير مجموعه حکومت ميباشند، تا سرشت ددمنشی خويش را اغنا کنند. 

رهبر جمهوری اسلامی، و رئيس جمهور انتصابی او کرارا در سخنرانی های خود برای شنوندگان دست چين شده تحريم های جهانی را بی اثر ميدانند و آنها را به سخريه ميگيرند. اما در واقع چنين نيست. کشوری که به علت نفع طلبی زمامداران و طفيلی های آنها در لباس سپاهی گری، اکثر کارخانه های توليدی را به تعطيلی گرايانيده اند و بيش از پنجاه درصد کالا های مصرفی ضروری توسط دلالان زير مجموعه از کشورهايی مثل چين، هندوستان تأمين ميگردند، کشاورزی راهی قهقرايی می پيمايد و در جهت سود بری دلالان وابسته به نابودی کشانيده ميشود.

دولت اوباما برخلاف رؤسای جمهور جمهوريخواهان تاکنون نشان داده است که ظاهرا علاقه ای به جنگ ندارد، اما سياست حکومت ايران با خصلت خودکامگی و خيال پردازی های غير منطقی، روند سياست دولت اوباما را به طرفی  می کشاند که متأسفانه در راستای منافع ايران نميباشد. وال استريت جورنال در شماره روز دوشنبه نهم ژانويه بنا به گفته وزير خزانه داری امريکا مينويسد «چون دولت ايران هنوز در انديشه تغليظ اورانيوم تا حد 20%  با هدف توليد پولوتونيم برای توليد سلاح هسته ای ميباشد، دولت اوباما کوشش داردکه با گسترش تحريم خريد نفت ازايران درآمد نفتی ايران را کاهش دهد که بعضی از کشور های اتحاديه اروپا نيز از اين تاکتيک پيروی خواهند کرد و اين اقدام  از اول جولای امسال اجرا شده و صادرات نفت به 45% سال پيش تنزل کرده است.

در تاريخ 31 دسامبر2011 با تصويب مجلس نمايندگان و امضای رئيس جمهور، تحريم بانک مرکزی ايران که صادر کننده اعتبارات فروش نفت و خريد کالا های مصرفی ميباشد به مرجله اجرا گذاشته شده است که بازرگانی ايران با بخش بزرگی از جهان قطع گرديده است.
در روز 8 ژانويه بعد از اعلام شروع تغليظ اورانيوم 20% در زير کوه های فرود در ناحيه قم با انديشه دور نگه داشتن آن مرکز از تير رس موشک و يا بمباران هوايی، خبرگذاری آسوشيتد پرس به نقل از يکی از سايت های مخافظه کاران ايران گزارش ميدهد که لئون پانتا وزير دفاع امريکا در مصاحبه با تلويزيون سی. بی. اس. اعلام ميدارد که « خط قرمز ما با ايران فعاليت آنها برای توليد سلاح های هسته ای ميباشد. برنامه کاری ما درحال حاضر تحريم اقتصادی و فشار سياسی به ايران است تا آنها مجبور شوند راه درست را انتخاب کنند». 
در حالی که دريادار سياری برای اينکه آتوی کافی در اختيار شاهين های امريکايی و اسرائيلی بگذارد اعلام ميدارد «بستن ترعه هرمز برای ما به راحتی خوردن يک ليوان آب ميباشد!» وزير دفاع امريکا در ادامه مصاحبه خود اظهار ميدارد «ما خيلی صريح و آشکار ميگوييم که امريکا درباره بسته شدن ترعه هرمز هيچ گونه گذشتی نخواهد کرد.» 
و درمصاحبه ای، عطاالله صالحی رئيس ستاد ازتش وقتی يکی از ناو های امريکا (اس. اس. اس. جان استيونس) از پايگاه دريايی بحرين از راه ترعه هرمز عبور ميکند، اظهار ميدارد که « ايران اخطار خود را دوباره تکرار نخواهد کرد!» ناو دشمن برای آزمايش ما از آبراه هرمز به دريای عمان رفت. من پادآوری ميکنم و تأکيد دارم که اين ناو دوباره به خليج فارس باز نگردد!».
اين حرکات و سخنان کودکانه به دور از عقل و منطق فقط شايسته نظام و کسانی است که در جامه فرماندهان عاليقدر! که وظيفه آنها ظاهرا بايد دفاع منطقی و خردمندانه از مرزهای کشور باشد، با بزرگ گويی های بدون پشتوانه و ابزار و آلات نامناسب، با سخنان تحريک آميز و تهديدهای بدون پشتوانه کشور را به سوی ويرانی سوق ميدهند. آنها صحنه سياسی بين المللی را، با محيط چايخانه های صد سال پيش اشتباه ميکنند و نقش مرشد يا داستان سرايی و قصه گويی رستم و افراسياب را برای سرگرمی مشتری ها ايفا ميکنند در حالی که اينان بدون کوچکترين آگاهی از تجهيزات و تسليحات طرف مقابل، جنگ ديگری را به مردم ايران تحميل ميکنند، تا جنايت ديگری را در تاريخ بنام حکومت روحانيون به ثبت رسانند.