Text Box:  فتنه هشتاد هشت 

چهار سال از اعتراضات و کشتار سال هشتاد هشت گذشته است. اما هنوز خامنه ای نتوانسته است خود را از شوک و کابوس وحشتناکی که خواب خوش سکوت بيست ساله "شاهنشاهی" او را متزلزل کرده بود بيرون آيد. او هنوز نتوانسته اين حقيقت را بپذيرد که "موسوی و کروبی" نبودندکه با کودتای اومردم ايران را به خيابان ها کشانيده شدند تا " آرای خود را باز گيرند". آن جنبش خشم فرو خفته سالها تجاوز به حقوق آنها بود که فريبکارانه از "دامی برون آمده، در دامی دگر شدند".
خامنه ای و ولايتمداران او که با پشتيبانی او کارت سبز غارت منابع ملی مردم ايران را بدست آورده اند، مسؤل کشانيده شدن رأی دهندگان به خيابان ها بودند. ولايتمدارانی که هنوز برای حفظ موقعيت خود چابلوسانه مرده خوار رخدادی هستند که بهای گرانی را برای مردم ايران و آيندگان به بار آورده است.
توجهی به سخنان بعضی از وزرای برگزيده رئيس جمهور روحانی  که به دريافت لقب "منتخب ملت" از رهبر مفتخر شده است، و واقعيت نيز چنين است که رأی دهندگان او را در برابر "چهار منتخب رهبر" برگزيده اند تا مخالفت خود را با او بيان دارند. بنابراين منتخب ملت نام چندان بی دليلی نميباشد. اما چرا هنوز ولايتمداران نميتوانند اين واقعيت را بپذيرند، شايد دستور از جايی ميرسد که روحانی بايد آنرا به خاطر داشته باشد و لقب منتخب ملت را چندان جدی نگيرد. زيرا رهبربه دنبال رقيب نيست، بلکه آينده نشان خواهد دادکه اوبه دنبال تدارکات چی ديگری ميباشد.
محمد علی نجفی يکی ازوزرای تحميلی پيشنهادی آموزش وپرورش روحانی دربرابرسؤال نماينده ای که ميپرسد آيا رهبری را قبول داريد؟ ميگويد: "من درهيچ يک از راه پيمايی های سال 88 پيش و بعد ار29  خرداد شرکت نکردم. ما سعی کرديم آبی روی "فتنه" بريزيم که خاموش شود برخی بنزين ريختند و هنوز هم ميريزند. او برای اثبات ولايتمداری خود اضافه ميکند "جان واساس و محور نظام، مقام معظم رهبری است. بنده وسايربزرگوارانی که قبول کرديم واردميدان اجرايی شويم، روشن است که برای مردم ونظام ومعتقد به ولايت وپای بند به ولايت هستيم. مگر ممکن است کسی که ميخواهد وزير شود ولايت را قبول نداشته باشد؟
رحمانی نماينده ديگری از تبريز در مورد پرسش وزير صالح کيست، پاسخ ميدهد "پيروی واقعی از ولايت فقيه و نقش نداشتن مستقيم و غير مستقيم در فتنه های 78 و 88 و اعلام برائت و انزجار از سران فتنه را از ويژگی های يک وزير صالح ميدانم."
نگاهی به مشکلات ونارسايی هايی که احمدی نژاد رئيس جمهور "منتخب رهبر" در هشت سال گذشته برای ملت ايران فراهم ساخته است، هيچگاه موردتوجه کسانی که بنام نمايندگان مردم ايران درمجلس شورای اسلامی نشسته  و ازماليات و درآمدهای منابع ملی مردم ايران برخوردار ميشوند، قرارنگرفته است. آنچه هنوز صدای کابوس "پس رأی من کو؟" نه فقط رهبر را آزار ميدهد بلکه آنها را نيز آزار ميدهد. زيرا فرياد اعتراض مردم به "خيانت در امانت" شورای نگهبان در آينده آنها نيز اثر گذار خواهد بود.
آيا آنها واقعا بينش درک نارسايی ها و مشکلات کشور را ندارند، يا هنوز اجازه صادر نشده است که از آنها سخنی به ميان آورند. از اينرو آنچه اينروز ها مورد بحث است، "فتنه" است. صالح بودن وزرای انتخابی برای رأی اعتماد مشروط به ناميدن فتنه به اعتراضات بر حق مردم است، زيرا رهبر آن را ميخواهد و شرط انتصاب دوباره آنها بستگی به آن دارد.
نمايندگان منتخب شورای نگهبان نظام ولايی که در مجلس شورای اسلامی (نه ملی) اسکان کرده اند چه نيازی دارند که بدانند ميليون ها فرودست جامعه امروز ايران که هديه نظام مقدس اسلامی است در چه شرايط و تحمل چه عذابی لقمه ای نان بدست ميآورند که زنده بودن را تقليد کنند، که عامل مستقيم آن عمل کرد نابخردانه رئيس جمهوری است که ظاهرا به علتی  نا مشخص مورد لطف قرار گرفته و محبوب رهبر شده است و در اين راستا بود که پس از پايان هشت سال خرابکاری و ويرانه سازی کشور علاوه بر اينکه لوحه تقدير از رهبر دريافت داشته، به عنوان حق السکوت يا ادامه خرابکاری در جامه ديگری به افتخار عضويت مجلس خبرگان رهبری نايل شده است. زيرا بخوبی ميداند شرط برخورداری خود و ابستگان و دوستان از زندگی همراه با ناز و نعمت که هرگز در رؤيای های خويش نميتوانستند آنرا ترسيم کند، قرار گرفتن در صفوف ولايت مداران و گوش به فرمان بودن و اجرای دستوران و اوامر رهبری بدون هيچ چون و چرايی ميباشد.
از اينرو آنها چرا در انديشه مردمی باشند که پيرو چشم و گوش بسته رهبر نيستند تا آنچه را که رهبر انتظار دارد برآورده سازند. وقتی رهبر دستور ميدهد احمدی نژاد بايد انتخاب گردد عليرغم اينکه ليست آراری تقديمی وزير کشور به پيشگاه رهبر "موسوی" را برنده قطعی ميداند، او چون ولی فقيه مطلق ميباشد و همه بايد پيرو او باشند، زيرا او ميخواهد و شايد هم بهتر ميداند.
رهبر بهتر ميداند که چه بايد بکند! زمانی که با برنامه های علوم انسانی در دانشگاه ها به عنوان غرب زدگی مخالفت مينمايد، حذف اساتيد علوم انسانی که با اجرای آن مخالفت ميورزندبايد آغاز شود و در پی آن ظاهرا به دستور احمدی نژاد اخراج اساتيدی که به گفته رهبر تبليغ تفکر غربی مينمايند که با باورهای نظام همآهنگی ندارند و دانشجويانی که گاهی انتقاداتی در مورد اوضاع کشور يا دانشگاه ها ميکنند، يا زمانی که گارد ويژه دانشگاه مزاحمت هايی در مورد پوشيدن لباس برای دانشجويان دختر ايجاد ميکنند، اگر با مخالفت دانشجويان پسر مواجه شوند، دانش جويان ستاره دار می شوند. تا در فرمانروايی آينده رهبر که آن را طولانی و ارثيه ای می پندارد، اساتيد يا دانشجويانی نباشند که به خود اجازه انتقاد به برنامه های ماقبل تاريخ او بدهند.
برای اينکه بعمق فاجعه پی برده شود ديدگاه ميلی منفرد وزير منتحب روحانی برای وزارت علوم، تحقيقات فن آوری، در دفاع از برنامه های آينده خود ميگويد: متأسفانه در دولت نهم و دهم با دو پديده غير مترقبه و شگرف بازنشستگی و اخراج اساتيد با تجربه و مستعد، مخصوصا در رشته های علوم انسانی و اجتماعی و پديده بسيار موهن ديگری به نام ستاره دار کردن دانشجويان منتقد مواجه بوده ايم، که برخلاف عرف و آداب بوده است.
درحالی که هيچ يک از نمايندگان در مورد عوامل انزوای کشور، اتلاف منابع ملی، قراردادهايی که در آن منافع ملی ايران در نظر گرفته نشده اند، زندانی کردن افرادی که هيچ خطايی جز دفاع از زندانيان سياسی نداشته اند، حصر ظاهرا خانگی (درخانه های امن) مهندس موسوی، و همسر و کروبی، به جرم اينکه مورد اعتماد مردم هستند، ايجاد تنش های بين المللی با سخنرانی های بدون منطق و بينش واقع گرايانه، جلوگيری از فعاليت سازمان های فرهنگی و خيريه، تعطيل کارگاه ها و کارخانجات توليدی، تبديل کشور به بازار فروش کالاهای غير استاندارد وغير بهداشتی چين که کشورهای ديگر آنها را بازپس داده اند، ورودساليانه تقريبا 19 ميليارد دلارکالا های قاجاق ار اسکله های عيرقانونی، واگذاری شرکتها وسازمان های دولتی بنام خصوصی سازی دراختيار سرداران خدمتگذارمقامات که نتيجه همه آنها بيکاریهای مستمر وعدم پرداخت حقوق به کارگران ميباشد. و نهايتا تورم 3/27 درصدی که کشور ما را در ليست کشورهای تورمی در انتهای جدول قرار داده که فقط دو کشور سوريه و بلاروس پائين تر از ايران ميباشد.
بيست سوم مرداد 1392