Text Box:  حکيم ابوالقاسم فردوسی
ويرايش: از ويکی پديا

قهرمانان ملت ايران
فردوسی در سال 319 هجری شمسی در روستای "باز" در شهرستان طوس در خراسان متولد شده است. نام پدر او با اسامی مختلف نوشته شده که دقيقا مشخص نميباشد.
بر اساس پاره ای ازمنابع، فردوسی به عنوان " دهقان ودهقان زاده" ناميده ميشد که در آن زمان به معنی ايرانی تبار، يا مالک روستا يا رئيس شهر بود. با توجه به پژوهش کارشناسانه در واژه ها و زبانی که در بافت تاريخی و فرهنگی شاهنامه بکاربرده شده، با اطمينان ميتوان گفت فردوسی دردوره جوانی با مطالعه و ژرف نگری به سروده ها و نوشتار پيشينيان توانست بينش عميقی از کلمات و کاربرد واژه های زبان پارسی بدست آورد که در اشعار شاهنامه کاملا مشخص ميباشند و چنانچه اشعار شاهنامه با دقت خوانده شوند، متوجه خواهيم شد که فردوسی با زبان پهلوی و ديوان شاعران فارسی و عرب زبان آشنايی کامل داشته و به تفاوتهای آنها آگاهی داشته است.
جوانی فردوسی در دوره ای که تقريبا سه سده از هجوم اشغالگران عرب به ايران گذشته بود و  همزمان با آغازجنبش های ميهن گرايی ايرانيان بودکه از سده سوم آغاز و اوج آن در سده چهارم بود. جنبش استقلال خواهی ايرانيان از خراسان آغاز و به تدريج به سرزمينهای مجاور و سپس به سراسر ايران زمين کشيده شد. در درازای سده سوم وچهارم شمار زيادی از شاعران و نويسنده گان پارسی زبان با آفرينش آثار ادبی اثراتی بجای گذاردندکه اعراب نتوانستند مشابه ساير کشور های زير سلطه، زبان خود را به نام زبان رسمی آن ملت ها تحميل کنند، که تاکنون نيزادامه دارد.
 کشورهای مصر، تونس، مراکش،الجزاير،عراق، سوريه و لبنان اقوامی بودند که نياکان آنها پيش از حمله اعراب زبان باستانی و ملی خود را داشتند. در دوران سلطه اعراب به تدريج زبان ملی و سنت های تاريخی آنها به فراموشی سپرده ميشوند که اکنون  خود را جزئی ازاعراب ميدانند. اما با همه تلاشی که اعراب کردند نتوانستند فرهنگ وزبان خود را به اقوام پارسی زبان ايران تحميل کنند.
فردوسی که از دوران کودکی شاهد روند تلاش پاره ای از شاعران و نويسندگان ايرانی برای حفظ سنت ها و زبان پارسی بودد، تا آخرين روز زندگی با سرودن شاهنامه و اشعار ديگر نه فقط زبان پارسی را از هجوم اعراب پاسداری نمود، بلکه سنت های فرهنگی ايرانيان را نيز پايدار ساخت.
کودکی و جوانی فردوسی در زمان سامانيان بود که شاهان سامانی از دوستداران ادب و فرهنگ پارسی بودند. آغاز سرودن شاهنامه از سی سالگی فردوسی آغاز گرديد، اما با توجه به توانايی های فردوسی درسرودن اشعارميتوان استنباط کرد که وی ازجوانی به سرايندگی پرداخته است، چه بسا بخش هايی از شاهنامه را دردوران جوانی برپايه داستان هان کهنی که در داستان های گفتاری مردم جای داشته اند آغاز کرده بود. اين حدس ميتواند يکی از عوامل ناهمگونی های زياد ويرايش های دستنويس شاهنامه شده باشد. ازميان داستانهايی که گمان ميرود در زمان جوانی وی سروده شده باشد، ميتوان داستان های بيژن و منيزه، رستم و اسفنديار، رستم و سهراب، داستان اکوان ديو و داستان سياوش را نام برد.
شاهنامه پرآوازه ترين سروده فردوسی و يکی از با ازرش ترين نوشته های ادبيات کهن پارسی ميباشد. فردوسی سرودن شاهنامه را در حدود سال 370 هجری قمری آغاز و در تاريخ 25 سپندارمذ سال 384 خورشيدی با اين ابيات به پايان ميرساند.
سرآمد کنون قصه يزدگرد        به ماه سپندارمذ، روز ارد
ز هجرت سه صد سال و هشتاد و چار        به نام جهان داور کردگار
شاهنامه بزرگترين نوشتار حماسه های جهان و مهمترين نامه انديشه سياسی ايران در دوره اسلامی است که شامل چهل و نه هزار ششصد هيجده بيت ميباشد. 
فردوسی پس از پايان شاهنامه، نزديک به بيست سال ديگر در تکميل و تهذيب آن کوشيد، که همزمان با سقوط سلسله سامانيان  و آغاز غزنويان بود. در سال 383 خورشيدی فردوسی در سن شصت و پنج سالگی تصميم ميگيرد که شاهنامه را به سلطان محمود غزنوی اهدا کند. و پس از تدوين، ويرايش و تکميل بخش هايی از سلسله ساسانيان آن را برای سلطان محمود می فرستد. و تا سال 400 قمری ادامه می يابد. که همراه با هفتاد و يکمين سال فردوسی بود. اما به گفته خود فردوسی" نکرد اندر اين داستانها نگاه". سلطان محمود سی هزارسکه مسی برای فردوسی ميفرستد. سکه ها وقتی به فردوسی ميرسند که او درحمام بود. با ديدن سکه های مسی آنر ا به کارگر گرمابه ميدهد.
سلطان محمودپس ازمدتی ازکاری که به سعايت احمد ابن حسن ميمندی يکی ازنزديکان درباری درمورد فردوسی کرده بود نادم و افسرده ميگردد و سی هزار سکه طلا برای او ميفرستد. سکه ها زمانی به توس ميرسند که دقايقی پيش از آن فردوسی با زندگی وداع کرده بود. واپسين روز های مرگ فردوسی، نگهدارنده و پايدارکننده زبان پارسی، با فقر و سختی سپری ميشود. پس از مرگ فردوسی عده ای از ملايان و مريدان آنها ازخاک سپاری پيکر فردوسی درگورستان مسلمين جلوگيری ميکنند و پيشنماز توس که در گورستان بر جنازه ها نمازميخواند، از خواندن نماز بر جنازه فردوسی خودداری ميکند. سرانجام جنازه فردوسی درباغ خود او درتوس به خاک سپرده ميشود. تا در طول سالهای 1307 تا 1313 به دستور رضا شاه پهلوی آرامگاه فردوسی بازسازی ميگردد که اکنون يکی از مراکز مورد ستايش و ديدار ايرانيان ميباشد.
درسده های اوليه پس ازمرگ فردوسی ناسازگاری و کينه توزی با شاهنامه و خود فردوسی آغاز ميشود که بيشتر به سبب سياست های ايران ستيزانه دربار عباسيان و مدارس نظاميه بود. اما مصلح الدين سعدی شاعر شيراز همواره با احترام از فردوسی ياد ميکرد و بار ها از نام قهرمانان کتاب شاهنامه در بوستان و گلستان خود يادآوری کرده است.
چه خوش گفت فردوسی پاکزاد            که رحمت بر آن تربت پاک باد
ميازار موری که دانه کش است            که جان دارد و جان شيرين خوش است
بعضی از نويسندگان و شاعران ايرانی که زير نفوذ تازيان عرب بودند شاهنامه را وابسته "ستايش گران " شاهان ميدانستند. عطارنيشابوری خواندن آنرا "بدعت وضلالت گبران"(زرتشتيان) ميخواند. فرخی سيستانی و معزی نيشابوری شاهنامه را دروغ دانسته و فردوسی را دروغگو ميخواندند.
تا دو سده بعد ازدرگذشت فردوسی که بيشترشاعران و نويسندگان وابسته گان فکری اعراب بودند در کتاب های خود نامی از فردوسی نمی بردند. اما در سرزمين هايی که زيرسلطه اعراب نبودند، از شبه قاره هندوستان تا سيستان، آذربايجان، آران، "گيلان و طبرستان (مازندران)" که هيچ گاه تازيان نتوانستند بدان نفوذ کنند شاعران و نويسندگان از او ياد کرده و او را بنام شاعری ايران دوست و پايدار نگهدارند زبان و سنت های پارسی می ستودند.
بعضی از فقهای شيعه مشابه علامه تهرانی درکتاب نور ملکوت قرآن بعد از برگذاری جشن واره هزاره فردوسی مينويسد:
اين همه سرو صدا برای عظمت فردوسی و جشنواره و هزاره و ساختن مقبره ودعوت خارجيان از تمام کشورها برای احيای شاهنامه، وتجليل ازاين مرد خاسر، زبان بريده تهيدست برای چيست؟ برای آن است که در برابر لغت قرأن وزبان عرب که زبان اسلام و رسول الله است، سی سال عمر خود را به عشق دينارهای سلطان محمود به باد داده و شاهنامه افسانه ای را گرد آورده است؟ فردوسی با شاهنامه افسانه ای خود که کتاب شعر (يعنی تخيلات و پندار های شاعرانه) است خواست باطلی را در برابر قرآن علم کند و موهومی را در برابر يقين سر پا دارد. خداوند وی را به جزای خودش در دنيا رسانيد!
در سال 1384 آرامگاه فردوسی شاعر و پايدار نگه دارند زبان و فرهنگ پارسی بازسازی شد و در يونسکو در رديف آثار بازمانده تاريخ جهان ثبت گرديد.
بسی رنج بردم در اين سال سی           عجم زنده کردم بدين پارسی
درتاريخ 30 مارچ 2012 هزارمين سالگرد پايان سرودن شاهنامه به کوشش بنياد فردوسی ازسوی  ايران و يونسکو در تالار يونسکو با حضور 192 کشور عضو چشن گرفته شد.
نهم تير هزار سيصد نود دو