Text Box:  چرا روحانی، نه عارف؟


در جوامع طبقاتی، (ارباب - رعيت)، (کارفرما- کارگر)، (رئيس - مرئوس)، (روحانی - عوام الناس) سخن از عدالت اجتماعی و برابری حقوق انسانی شهروندان، کلمات فريبنده ای هستند برای حفظ موقعيت طبقات برتر جامعه و حکام. در اينگونه جوامع، سخن از حفظ منافع طبقاتی حاکمين و برتر جوامع ميباشد، نه فرو دستان و عامه مردم. که ما اکنون شاهدان واقعی، نه تاريخی آن هستيم.

متأسفانه ايران کشوری که ازاول تاريخ شکل گيری مبنای فرمانروايی براساس حفظ طبقه بندی اجتماعی بوده است، هنور نيز بعد ار تقريبا  دو هزار و پانصد سال اين روش ساختار اجتماعی ما را تشکيل ميدهد. خمينی در سخنرانی ها و بيانيه های خود چه در زمانی که در ايران بود و چه در تبعيد، مخصوصا در نوفل لوشاتو همواره وعده برقراری عدالت وبرابری را ميداد، اما زمان کمی بعد از تسلط، چنين ميگويد که نگوييد روحانيون به حوزه ها بروند. و مبادا روحانيون را کنار بگذاريد. 
 
انتخاب يازدهمين دوره رئيس جمهور نظام اسلامی واقعيتی را بر ملاء ساخت که سلطه طبقاتی (روحانی – عوام الناس ) در ايران هنوز پايدار ميباشد. در طول سی وچهار سال حاکميت نظام اسلامی درايران فقط در نخستين دوره انتخابات، بنی صدربا ده ميليون رأی نخستين و آخرين رئيس جمهورنظام اسلامی غيرروحانی بودکه با رأی اکثريت مردم توانست17 ماه در فضايی آکنده ازتنش و کارشکنی های پيايی نمايندگان اکثريت وابسته به حزب جمهوری اسلامی در مجلس شورای اسلامی، با مديريت خامنه ای و رفسنجانی درمقام خود بماند. زيرا هدف بنی صدر ادغام تدريجی سپاه پاسداران به ارتش، دادگاه های انقلاب و کميته ها به قوه قضائيه و نيرو های انتظامی، راديو، تلويزيون که به وسيله روحانيون کنترل می شدند، به نهاد های وابسته به دولت منتقل گردند، که نتيجه آن کاستن از نفوذ و دخالت روحانيون غير مسؤل دراين نهاد ها بود. که هريک منفردا در ناحيه ای، ادعای فرمانروايی مطلق ميکردند و دولتی جدا ازدولت تشکيل داده بودند. که تصميم بنی صدر خلاف نظر و خواست آنها بود.

بدين ترتيب بار ديگر جامعه ايران بعد ازيازده دهه که از انقلاب مشروطه ميگذشت، درحالی که اکثرکشورهای جهان در آن زمان زيرسلطه حاکميت مطلق شاهان ياکليسا ها قرارداشتند، مردم ايران نخستين مجلس شورای ملی خود را که نمايندگان آن بدون دخالت حاکمين با آرای مردم درايران تشکيل دادند. اما امروز همچون دوران  پيش از رونسانس اروپا که کليسا تعيين کنندگان سياست کشورهای اروپايی بود، به صورت جامعه طبقاتی (روحانی – عوام الناس) در اختيار و زير سلطه روحانيون در آمده است.
 
نگاهی به کل ساختار هيأت حاکمه امروزايران نمايان گر اين واقعيت است که اکثر مشاغل حساس کشور در اختيار روحانيونی قرار گرفته که نه از تدابير مديريت برخوردار هستند و نه نگاهی به اطراف جهان ميکنند تا از موقعيت و نقش ايران در شطرنج جهانی و منطقه ای آگاه گردند.

بنی صدردر 5 بهمن 1358 به عنوان نخستين رييس جمهورنظام اسلامی انتخاب ميشود. در4 اسفند 1359 در سخنرانی خود در دانشگاه تهران از وجود شکنجه و تجاوز در زندان های ايران خبر ميدهد. در تاريخ 31 خرداد 1360 بعد از هفده ماه که در مقام رياست جمهوری بود، با نظق علی خامنه در مجلس عليه او با 177 رأی نمايندگان وابسته بحزب جمهوری اسلامی به عنوان "عدم کفايت" اررياست جمهوری خلع وفرمان بازداشت او صادر ميگردد. هر چند رجايی غير روحانی بعد از خلع بنی صدر به جای او منصوب ميشود. اما مدت زيادی طول نمی کشد که با انفجار بمب دردفتر حزب جمهوری اسلامی به قتل ميرسد. مهندس عزت الله سحابی در نشست رأی گيری برای عدم کفايت بنی صدر، بعد از سخنرانی خامنه ای، در سخنانی با اعلام عدم کفايت بنی صدر مخالفت ميکند و 31 سال بعد هاله سحابی دختر مهندس سحابی در تشييع جنازه پدر کفاره سخنرانی پدر را که مخالف نظر خامنه ای سخن گفته بود ميپردازد. بدون اينکه ضاربی شناخته شود. 

حسن روحانی – پس از گذراندن دروس حوزه ای، در سال 1351 موفق به اخذ ليسانس حقوق از دانشگاه تهران ميگردد، فوق ليسانس در رشته حقوق عمومی ودکترای حقوق دررشته حقوق اساسی از دانشگاه کلدانيان کلاسکو اخذ ميکند. ازسال 1359 تا سال 1379 نماينده مجلس شورا. پس از بازنگری قانون اساسی توسط خامنه ای به سرپرستی شورای امنيت ملی انتخاب ميگردد. در دوران رياست جمهوری رفسنجانی و خاتمی  به عنوان دبير شورای امنيت ملی در کابينه ابقا ميشود.
در مقام رياست شورای امنيت در وقايع دانشگاه تهران در سال 1378 اعلام ميدارد، تظاهر کنندگانی که به اموال عمومی خسارت زده اند بايد به عنوان دشمنان حکومت محاکمه شوند. جرمی که ميتواند محاکمه مرگ در پی داشته باشد (در حالی که مأمورين امنيتی و لباس شخصی ها در خوابگاه دانشجويان مبادرت به شکستن وسايل دانشجويان کرده بودند) دانشجويان را اوباش مینامد. درهمين سخنرانی مسأله ولايت را مظهر اقتدار ملی ميخواند، و از سپاه درخواست ميکند که به قلع و قمع دانشجويان بپردازند.
عارف، متولد 1330 فوق ليسانس مهندسی برق ازدانشگاه تهران، دکتری برق ازدانشگاه استانفورد امريکا با رتبه چهار از چهار، مشاغل او در دوران انقلاب، سرپرستی شرکت مخابرات ايران، معاونت دانشجويی وزارت فرهنگ و آموزش عالی، وزير پست و تلگراف و تلفن، رئيس سازمان مديريت و برنامه ريزی، استاد دانشگاه شريف تهران و صنعتی اصفهان، رئيس دانشگاه تهران، معاون اول محمدخاتمی در دوره دوم رياست جمهوری او. در جريان فرمان اسلامی کردن فلسفه و علوم انسانی گفته بود "نميشود با دستو، به دنبال اسلامی کردن علوم انسانی و فلسفی بود." که مخالف با نظريه پيشنهادی خامنه ای بود.  
آقايان رفسنجانی و خاتمی چون خود روحانی هسنتد، به خود اجازه دادند از آقای عارف درخواست کنند به نفع آقای روحانی ازرقابت انتخاباتی کناره گيری کند. سياستی که آنان درکناره گيری يکی ازآقايان روحانی يا عارف برگزيدند، يکی ازعوامل پيروزی روحانی دربرابر کانديداهای متمايل به اصولگرايان طرفدار خامنه ای بود، زيرا همه آرای اصلاح طلبان وشهروندانی که مخالف سياستهای رهبر بودند و نميخواستند در انتخابات به کانديداهای مورد نظر او رأی بدهند به او داده شد. علاوه بر اينکه مشوقی بود برای شمار قابل ملاحظه ای برای آمدن پای صندوق های رأی گيری و دادن رأی به روحانی، تا بيش از50% آرا در دور اول بنام آقای روحانی ثبت شود، که نمودار آگاهی و درايت هم ميهنانی بود که آرزوی ولايتمداران را که کشيدن انتخابات به دوره دوم بود ناکام گذارده شد. اما اين که چرا قرعه کناره گيری به نام آقای عارف اصابت کرد، زير سؤال رفته است.
آقای روحانی ممکن است در شرايط حاکم منحصرا نقش تدارکاتچی را ايفا نکند و نخواهد کاملا مريد  رهبر در اجرای دستورات او باشد، اما قانون اساسی ای که در اختيار آقای خامنه ای است هرگز اين اجازه را به او نميدهد که خواست های شهروندان ايران را که حقوق حقه خود را به نام يک انسان درخواست ميکنند تأمين نمايد. زندان های رهبر مملو از معترضين بی گناهی است که از حقوق خود يا حقوق شهروندانی که مورد ستم قداره کشان مزدور او قرار گرفته اند دفاع کردند. در زندانهای نظام کسانی به سبب شکنجه و آزار به قتل رسيده اند که چند مقاله انتقادی در وب سايت نوشته اند يا در اتحاديه کارگری فعاليت داشته اند. هرچند رفع ويرانی های کشوری که رئيس جمهور منصوب او و اعضای بيت رهبری او به وجود آورده اند به زمانی بس دراز نياز دارد، اما آقای روحانی ميتوانند برنامه های خود را به آگاهی مردم برساند. تا از پشتيبانی مردم برخوردار گردد، و بعد از چهار سال خود را به عنوان تدارکاتچی اعلام ندارد.
معهذا آنچه که امروز مردم ايران بايد در نظر داشته باشند، تلاش و مبارزه برای تغيير قانون اساسی ماقبل تاريخی است که سرنوشت ميهن و ما ايرانيان را در اختيار دارد.
پنج تير ماه هزار سيصد نود دو