Text Box: چرا به باراک اوباما رأی ميدهم؟

هفته گذشته بعد از مقابله رئيس جمهور باراک اوباما و فرماندار ميت رامنی، يکی از نوه های من که امسال به سنی رسيده که ميتواند در انتخابات شرکت کند از من می پرسد پدر بزرگ تو به چه کس رأی ميدهی؟
من پاسخ ميدهم من: در خانواده ای سياسی رشد کرده ام. پدر و مادرم هر دو سياسی بوده اند، و هر دو نفر علاقه زيادی به خواندن تاريخ داشتند. پدرم هميشه گفته ای از جواهر لعل نهرو نخستين نخست وزيرهند بعد از استقلال را که « هرملتی که از تاريخ خود آگاهی نداشته باشد، هميشه اشتباهات خود را تکرار ميکند» به من و برادر و خواهرانم تذکر ميداد. هر شب روزنامه اطلاعات و کيهان در خانه ما بودند و روزنامه های هفتگی مثل مرد امروز، اميد ايران و سپيد و سياه را نيز ميخوانديم.
از اينرو من تقريبا بطور نسبی از تاريخ گذشته ميهنم و دنيا و نقل و انتقالات کشور های اثر گذار در روند سياست ايران آگاهی دارم و ميخواهم بطور مختصر بعضی از آنها را شرح دهم و چون موضوع رأی دادن در انتخابات آينده است، نقطه اصلی آن را بر امريکا متمرکز مينمايم.
جنگ دوم جهانی در شرف پايان يافتن بود، خودحواهی و خودکامگی و حودنگری های هيتلر که به بهای مرگ ميليون ها انسان و ويرانی تقريبا قسمتی از آسيا و افريقا و بخش بزرگی از اروپا منجر شده بود با بروز پرتو شکست نهايی آلمان در اروپا و افريقا شکوفه های اميد را در قلب های آسيب ديدگان جهانيان بر افروخت. ما ايرانی ها نيز از جنگ مشابه جنگ جهانی اول که به سبب توطئه غير انسانی بريتانيا منجر به مرگ ده ميليون ايرانی شد و درجهان بی ترحم آن روز کسی نبود تا فرياد ستم خواهی ما را همچنان که در جنگ دوم جهانی هالوکاست را صلا دادند، از قربانی شدن ملت ايران نيز بدست انگليسی ها داد خواهی کنند.
در کنفرانس يالتا که با شرکت تئودور روزولت رئيس جمهور امريکا از حزب دموکرات، وينستون چرچيل از حزب محافظه کار و ژوزف استالين فرمانروای مطلق اتحاد جماهير روسيه سوسياليستی توافق شد که در کنفرانس ديگری در تهران سه قدرت پيروز آنروز در مورد مسايل آينده جهان از آن جمله ايران مذاکره نمايند در کنفرانس تهران به پيشنهاد روزولت مقرر ميشود سه تا شش ماه پس از پايان جنگ نيرو های انگليس، امريکا و روسيه خاک ايران را ترک نمايند.
نيروهای امريکا و انگليس بنا بر توافق کنفرانس تهران ارتش های خود را بدون هيچ مشکل از ايران خارج کردند. اما شوروی برای نگهداری و تثبيت دو دولتی که خود در استانهای آذربايجان و کردستان آفريده بود از خروج نيروهای روسی خودداری ميکند. علاء شکايت ايران را برای عدم تخليه ارتش شوروی از ايران به سازمان ملل ارايه ميدهد. اما نميتواند نتيجه ای بگيرد.
ناچار آچسن وزير امورخارجه رئيس جمهور ترومن از حزب دموکرات امريکا به دولت شوروی اولتيماتوم ميدهد که در طی يک مدت زمانی که تعيين کرده بود، ارتش های خود را از ايران خارج سازد. و استالين که دربرابر اولتيماتوم دين آچسن توان مقاومت نداشت، بلافاصله ارتش های خود را از آذربايجان و کردستان خارج و ارتش ايران به فرماندهی سرهنگ هاشمی که خود نيز آذری بود برای رهايی آذربايجان و کردستان بدان سو اعزام ميگردد، اما مردم آذربايجان پيش از اينکه ارتش وارد خطه آذربايجان گردد پيشه وری و رهبران و فرماندهان نظامی حزب فرقه دموکرات بدان سوی مرز ميگريزند و در کردستان نيز پس از اعدام فرمانده ياغيان کردستان آزاد ميگردد.
آغاز دهه سی با جنبش مردم ايران عليه غارتگری های بريتانيا با رهبری دکتر محمد مصدق از شرکت نفت انگليس (بريتيش پتروليوم) خلع يد ميگردد. شکايت بريتانيا به شورای امنيت و ديوان بين المللی دادگستری لاهه ارجاع و با افشا گری های دکتر محمد مصدق در شورای امنيت و نقش بريتانيا در ايران به سود هر دو شکايت بريتانيد به سود ايران پايان می يابند. 
طبق اسناد و مدارک موجود در تمام مدتی که دکتر مصدق در امريکا بود نمايندگان انگليس سعی داشتند دولت امريکا را قانع سازند که منافع غرب با ملی شدن نفت در خاور ميانه مواجه با مشکل خواهد شد، بدين جهت از رئيس جمهور ترومن (حزب دموکرات) درخواست ميشود که مشترکا از منافع غرب دفاع کنند، اما هاری ترومن  نمی پذيرد و دکتر گريدی سفير کبير امريکا در ايران نيز همواره از ملی شدن نفت پشتيبانی و از دولت امريکا درخواست ميکند برای مبارزه با مالاريا و کمک به کشاورزی ايران از کمک های اصل چهار مردم ايران را نيز برخوردار گرداند.
در يک مورد اتلی نخست وزير حزب کارگر انگليس از دولت امريکا ميخواهد که به ايران بقبولاند که مشابه ساير کشورهای نفت خيز خاور ميانه دولت ايران قرارداد 50/50 با شرکت نفت منعقد نمايد. پاسخ ترومن به پيشنهاد اواين است «پس مسأله ملی شدن نفت چه خواهد شد» بدين ترتيب تا زمانی که ترومن در کاخ سفيد و دين آچسن وزير امور خارجه و دکتر گريدی سفير امريکا در ايران بود اقدامی از طرف امريکا عليه ايران صورت نگرفت.
همزمان با نخست وزيری چرچيل در انگليس، حزب جمهوريخواه(رپابليکن) امريکا برای مقابله با حزب دموکرات ژنرال آيزنهاور را که فرماندهی با درايت بود به عنوان فرمانده کل نيروهای متفقين منصوب ميگردد که با نقشه های خود باعث شکست آلمان ميشود، و به عنوان قهرمان ملی امريکا کانديدای رياست جمهوری از حزب جمهوری خواه اعلام ميگردد و شرکت های نفتی برای مبارزات انتخاباتی او کمک های بی دريغی را برای پيروزی او تقبل ميکنند.
پس از موفقيت حزب جمهوری خواه و انتخاب دالاس به وزارت امور خارجه، طرحی را که ايدن بلافاصله پس از تصويب قانون ملی شدن صنايع نفت ايران (درموقعی که حزب محافظه کاران حتی هيچ اميدی برای داشتن اکثريت در مجلس عوام را نداشت ) تدوين کرده بود مورد موافقت ژنرال آيزنهاور قرار ميگيرد و در بيست هشت مرداد 1332 کودتايی عليه ملت ايران صورت ميگيرد که مدت 25 سال ادامه داشت و در نهايت منجربه انقلاب اسلامی و فرماندهی آيت الله خمينی ميگردد.
رئيس جمهور بيل ترومن و مادلين آلبرايت وزير امور خارجه کابينه بيل کلينتون ( از حزب دموکرات ) دو شخصيت منحصر به فردی بودند که از ملت ايران برای ياری امريکا در اجرای طرح کودتا پوزش طلبيدند.
در حمله عراق به ايران و کشتار هزاران نفر در شهر ها و جبهه های جنگ رامسفيلد وزير دفاع جرج بوش از حزب جمهوری خواه کرارا به عراق سفر و با صدام مذاکره و تسليحات جنگی در اختيار او می گذاشت. 
جرج دبليو بوش رئيس جمهور حزب جمهوری خواه نه تنها آن حادثه غم انگيز را تقبيح نکرد، بلکه در المپيک آنلانتا وقتی ورزشکاران ايران از برابر او رژه ميرفتند با نفرت و تنفر به آنها نگاه ميکند، درحالی که آنها نمايندگان مردم ايران بودند، نه دولت ايران. 
نمايندگان شهروندان تنها کشور خاورميانه که پس از فاجعه يازدهم سپتامبر بدون اينکه دستوری داشته باشند برای بزرگ داشت قربانيان آن فاجعه غير انسانی چند شب تا نيمه های شب در شهر های بزرگ ايران شمع می افروختند، مردم ايران شايد تنها کشور خاور ميانه بودند که با مردم امريکا همدردی کردند، در حالتی که کشور های عربی که اکنون خود را دوست امريکا نشان ميدهند در آن روزهای سخت و تأثر بار نه تنها با مردم امريکا همدردی نميکردند بلکه شادی مينمودند و آقای جرج دبليو بوش با هواپيمای اختصاصی، وابستگان اسما بن لادن را از امريکا خارج کرد و به بهانه های واهی برای گرفتن انتقام از صدام که در سفر به کويت، طرح سوء قصد نسبت به جرج بوش پدر را ترتيب داده بود به عراق حمله ميکند، که نتيجه آن کشتار هزاران جوان امريکايی درعراق ميشود و رئيس جمهور اوباما آنها را به ميهن و آغوش خانواده ها باز ميگرداند.
ششم نوامبر روزانتخابات ميباشد، تمام کواوپريشن ها و شرکت های نفتی بسيج شده اند تا ميت رامنی که يکی از شعار های انتخاباتی او برای جلب حمايت لابی ايسرائيل حمله به تأسيسات اتمی ايران است پيروز انتخابات گردد، غافل از اينکه چه فاجعه ای ممکن است در خاور ميانه رخ دهد. آيا باز صحنه سازی های عراق در حال اجرا ميباشد. بار ديگر جوانان امريکايی می بايست قربانی خواست گروه بخصوصی از جامعه بزرگ امريکا  گردند. در حالی که رئيس جمهور اوباما عاقلانه ترين و منطقی ترين راه را برای به زانو درآوردن و صرفنظر کردن از جاه طلبی های دولت ايران را ارائه ميدهد، که منتخب مردم ايران نميباشد. 
اين نقشه جاه طلبانه شرکت های نفتی بودکه درسال 1952 توطئه سقوط حکومت مردمی ايران با همکاری رئيس جمهور، حزب جمهوری خواه اجرا شد که نتيجه آن ديو در شيشه مانده آخونديسم از آن بيرون آمد که برای نشان دادن قدرت خود به هر وسيله ای متوسل ميگردد.
جنبش مردم ايران برای رسيدن به دموکراسی هنوز زنده و گسترده ميباشد. مردم ايران در پی آزادی ميهن خود از سلطه خودکامگان ميباشند و خود ميداند چه بايد بکنند.  تحريم های نفتی و بانکی شيشه مرگ خودکامگان است، هرچند ملت ايران بزرگترين قربانی اين تراژدی ميباشد.
من به رئيس جمهور باراک اوباما رأی ميدهم و اميد آن را دارم که ميهن دوستان ايران صلاح خود بهتر از همه ميدانند که چه بايد بکنند.
باراک اوباما رئيس جمهوری که منافع مردم امريکا را بهتر از ميت رامنی که گفته های خود را در هر يک از اجتماعات انتخاباتی تغيير ميدهد و برنامه ای برای سازندگی امريکا که به علت دو جنگی که جرج بوش مسبب آن بوده است ندارد. و مدام از گذشته ای سخن ميگويد که عصر شکوفايی اقتصاد امريکا بود.