دموكراسى ، حاكميت و منافع ملى

 

 

 

دموكراسى، واژه يى كه هزاران سال پيش براى تضمين شرافت انسانى افراد جايى براى خود در فرهنگ لغات بازكرد و امروز رساترين و زيباترين واژه سياسى و انسانى در جهان ميباشد.

 

هرچند مفهوم كلاسيك دموكراسى امروزنيز همان است كه در زمان افلاطون بود، اما با وقوع انقلاب صنعتى و نياز صنايع  به منابع مواد خام و مراكز مصرف كه  اكثرا كشورهاى توسعه نيافته و زير سلطه ميباشند مفهوم دموكراسى دراين كشورها مفهومى گسترده ترى پيدا كرد كه حاكميت ومنافع ملى كشور را نيزشامل ميشود.

از اينرو ضرورت نگهدارى از تماميت ارضى و منافع ملى ايجاب ميكند كه راههاى رسيدن به دموكراسى و لزوم آن با توجه به فرهنگ ، ساختار و آرايش گروههاى طبقاتى هركشور مورد بررسى قرارگرفته وبراى پايان دادن به ستم  و خفقان راهكار هاى عملى تدوين شوند.

 

ديكتاتورها برمبناى آنچه كه نام آنها از آن مشتق ميشود، چه در يك رژيم نظامى ويا يك نظام تئوكراتيك خود را صاحب اختيار مردم تصور ميكنند و بخود حق ميدهند به مردم ديكته كنند چگونه فكر كنند ، چه كارهائى بكنند و چه بگويند. اينان از واژه و مفهوم دموكراسى وحشت دارند و چون كابوسى ترسناك از آن ميگريزند.

 

دموكراسى نخستين پايه بناى يك كشور مستقل است كه ميتواند تأمين كننده حاكميت و منافع ملى كشور باشد  و تحرك لازم براى ارتقاء وحدت ملى و حاكميت سياسى و اقتصادى كشور را براساس عدالت اجتماعى براى همه شهروندان مهيا سازد.

 

شايد هرگز  امكان و يا فرصت آنرا نداشته باشيم از مكانهائى كه روزگارى جولانگاه قدرت ديكتاتوران ساقط شده و قربانگاه زنان و مردان قهرمانى بودند كه با آرامش و از خود گذشتگى امكانات فروپاشى نظامهاى بيرحم وخونريز را فراهم كردند ديدار كنيم. اما ميتوان ردپاى ويرانگر و مرگ آفرين ديكتاتوران را دركتابهاى بسيارى ديد و از آنها  تجربه آموخت.

 

ما در جاى جاى ميهن خويش ، در قزاقخانه باغشاه ، زندان قصر، جنگهاى طوالش و سياهكل ، درسپيده دمها  وشامگاهان قربانگاه اوين وتپه هاى اطراف آن و برروى اسفالت خيابانهاى تهران جاى پاهاى ديكتاتوران وخون جوانان ميهن راكه ميخواستند براى مردم ميهن خويش پايه هاى استوار دموكراسى را بنا نهند مى بينيم.

 

ديكتاتورها اگرچه دون كيشوت مأبانه ژشت قهرمانان شكست ناپذير و مقاوم را ميگيرند. اما  عروسك هاى پلاستيكى بيش نيستند  و با نيش سوزنى  محو خواهند شد.

 

ديكتاتورهاى حاكم بر فيليپين ، برمه ، هائيتى ، لهستان ، رومانى ، مجارستان ، چكوسلواكى ، آلبانى ، بلغار ، آلمان شرقى ، ايران با برچيده شدن چتر حمايتى بيگانه ازسر آنها بيش از چند روز نتوانستند در برابر جنبشهاى مسالمت آميز مردمى مقاومت كنند و چون برف تابستانى ذوب و ناپديد شدند.

 

آمار سازمان ملل متحد نشان ميدهد كه در دو دهه آخر قرن بيستم  در اروپاى شرقى ، امريكاى لاتين و آسيا بيش از بيست كشور زير سلطه با بهره گيرى از روش هاى مقاومت و نافرمانيهاى مدنى بدون توسل به خشونت از بند نظامهاى خودكامه رهايى يافتند.

 

ديكتاتورها از مردم وحشت دارند ، آنها شهامت ظاهر شدن بين مردم را نداشته و در مناسبترين شرايط هيچگاه قدرت سركوب خودرا دائمى نميدانند وبا همه هرز قدرتى كه در اختيار دارند از مقابله و چالش رو در رو شدن با مردم پرهيز ميكنند.

 

ديكتاتور ها چون اميد چندانى به استمرار سلطه خود ندارند نابخردانه عليرغم برخوردارى از منابع كافى و امكانات مالى توانائى تأمين رفاه مردم و توسعه زيربنائى كشور زير كنترل خود را ندارند. بدين سبب سايه فساد و نادرستى ادارى ، فقر ، اعتياد ، بى سامانى و نا اميدى ، خودفروشى اجبارى فكرى و جسمى براى ادامه زندگى  در كشور هاى زير سلطه ديكتاتور همه جا بوضوح ديده ميشوند و اين ناهنجاری ها ساق پاى آسيب پذير آشيل است كه فروپاشى نظامهاى خودكامه را سبب خواهند شد.

 

ديكتاتورها ، چه آنها كه با كودتا قدرت را بدست گرفته يا  با فريب و كشتار شهر وندان بقدرت رسيده اند هيچگاه اذعان ندارند كه داراى پايگاه مردمى نيستند و از پشتيبانى اكثريت برخوردار نميباشند.

 

آنها چون قدرت را از نظاميان و لومپن هاى ولگرد بدست ميآورند براى مشروعيت بخشيدن برژيمهاى خود با ترتيب دادن نمايش انتخابات و دستچين كردن فرومايه ترين افراد جامعه بنام نمايندگان مردم و ابداع  نهادهاى انگلى ظاهر فريب در پيرامون خود گمان ميكنند ميتوانند سيماى كريه استبداد را آراسته و مشروعيت قانونى كسب كنند.

 

هرچند راه رسيدن به دموكراسى راهى بى هزينه و هموار نميباشد ، اما راهى دراز و غير قابل گذار نيز نخواهد بود.

 

گذر از اين راه نياز به شكستن تابو و زدون مشروعيت از ديكتاتور ، ائتلاف استراتژيكى سازمانها و گروههائى كه اعتقاد بدموكراسى  و مقاومت منفى دارند ، برنامه ريزى براى رفع نا اميدى شهروندان ، جلب اعتماد و تشويق نيروهاى مردمى به مقاومت ، سازماندهى دقيق براى كم كردن هزينه هاى مقاومت ، افشاگرى و درخواست يشتيبانى ازسازمانهاى دمكرات جهان و استمرار مبارزه وباور به پيروزى از راه مبارزه سياسى دارد.

 

تشويق مردم بشركت نكردن در نمايشات انتخاباتى و برگزارى اعتراضات مسالمت آميز ،  انتشار تبهكاريها و مال اندوزى ديكتاتور و اجزاء زير مجموعه او ومقايسه با نابسامانيهاى كشور ، فقر و نداشتن امكانات درمانى،  بيكارى و اعتياد جوانان ، سرخوردگى و افسردگى مردم ، عادى شدن خودفروشى براى ادامه زندگى،  فرار مغزها  وفروش اعضاى  بدن براى تأمين احتياجات زندگى يا هزينه درمانى ، ميتوان مشروعيت نظام را در داخل وخارج كشور از بين برد.

 

مبارزه رهائى ازسلطه ديكتاتورى كه سلطه خودرا برپايه تفكر ايدئولوژيكى خاصى بنا مينهد با ديكتاتور لائيك تفاوت دارد. براى زودن سيماى تقدس از چهره ديكتاتورى كه زير نقاب باورهاى مردم با تبهكارى و غارت بيت المال بر اريكه قدرت نشسته است بمبارزه ايدئولوژيكى نياز ميباشد. دراين وضعيت بايد اورا بچالش طلبيد و از روحانيونى كه از كشتار و ستم بنام دين بيزارى ميجويند و استفاده ازسپر دين براى به بند كشيدن وكشتار مخالفين و مال اندوزى خلاف دين ميدانند سؤال كرد و از پاسخ آنها براى تقدس زدائى ديكتاتور استفاده كرد.

 

درجوامع زير سلطه ديكتاتور جوانان آسيب پذيرترين طبقات جامعه هستند. محدوديتها و ناكاميهاى فردى و شكستهاى سياسى عوامل نااميدى جوانان و دور شدن آنها ازميدان مبارزه وكشانده شدن  به دوزخ اعتياد و افسردگى و يا روىكرد به مبارزات مسلحانه وچريكى است كه هيچگاه موفقيتى ندارد و درصورت پيروزى نيز ميتواند پايه گذار ديكتاتورى ديگرى باشد. از اينرو معتقدين بدموكراسى از راه مبارزه سياسى دور از خشونت بايد با كمك روانشناسان راههاى شادابى و رفع بيمارى نااميدى درجوانان را بررسى و با انتشار جزواتى كه نمايانگر پيروزى ملتهاى اروپاى شرقى ، هندوستان ، افريقاى جنوبى و..... ميباشند بآنها اميد داد و دوباره  آنانرا به صفوف مبارزين بازگردانيد.

 

درمراحل اوليه مبارزه سياسى عليه يك رژيم خودكامه عاقلانه نيست كه اعتراضات ميليونى ترتيب داده شود تا هشدارى براى ديكتاتور باشد. منطقى آن است كه نخست سازمان هاى غير دولتى مشابه انجمن هاى فرهنگى ، اتحاديه هاى دانشجوئى و دانش آموزى ، انجمن نويسندگان و روزنامه نگاران ، كانون وكلا ، سازمانهاى حقوق بشر ، انجمن دفاع از زندانيان ، شوراهاى شهرى وروستائى غير وابسته ، اتحاديه هاى كارگرى ، انجمن هاى فرهنگى و كانون هاى مهندسين و پژوهشگران و احزاب غير وابسته مخصوصا سازمان ها و مؤسسات وابسته ای که بودجه نظام غير مردمی را تإمين ميکنند، ميتوانند زيربناى يك مبارزه سياسى و مراكز دموكراسى آينده باشند تشكيل وبا فعاليتهاى اوليه غيرسياسى بتدريج دامنه فعاليت های خود را گسترش دهند.

 

نظام ديكتاتورى براى استمرار سلطه خود نياز دارند صنايعى كه عامل قدرت آنها هستند فعال باشند ازاينرو به تخصص و تكنوكرات ها احتياج دارند. جلب همكارى تكنوكراتها بايد بخش مهمى از يك استراتژى مؤثر درنظر گرفته شود تا در مرحله نافرمانيهاى مدنى بتوان از آنها براى كاستن قدرت دولت حاكم استفاده كرد.

 

مردمى كه درمبارزه براى رسيدن بدموكراسى بارها بسبب عدم شناخت رهبران به تغييرات شرايط جامعه جهانى و اثرات آنها دريك مبارزه سياسى داخلى ، يا بعلت نبودن همآهنگى بين گروههاى درگير مبارزه ، و يا خيانت پاره اى از رهبران مواجه با شكست شده و هزينه هاى سنگينى نيز پرداخته اند مشكل است بار ديگر بدون اطمينان از صداقت ، كاردانى و موضع شناسى گروهها و رهبران تازه ، خود را در معرض خطر قرار دهند. بدين دليل گروههاى مبارز سياسى براى رسيدن به دموكراسى درمرحله آغاز دعوت مردم به چالشهاى اعتراضى با دولت بايد بتوانند همآهنگى لازم را بين خود بوجود آورند و فعاليتهاى آنها بگونه اى باشند كه بتوانند به تدريج اعتماد مردم را جلب نمايند.

 

شروع اين مرحله در مبارزه سياسى حساسترين وحياتى ترين مرحله مبارزه خواهد بود زيرا اگر گروههاى درگير نتوانند روحيه دموكرات منش خودرا درحوزه بى قدرتى بثبوت برسانند هرگزدرصورت رسيدن بقدرت نخواهند توانست در ساختار دموكراسى آينده كشور نقشى ايفا نمايند.

 

جهان امروز دنيائى پيوسته ميباشد كه هر موج تازه درنقطه يى از جهان ميتواند درنقطه ديگرى اثرگذارد، گروه هاى مبارز براى رسيدن بدموكراسى تنها نبايد باوضاع و شرايط داخلى توجه كنند ، تغييرات جهانی ميتوانند بر روند مبارزات سياسى اثرات مثبت يا منفى بگذارد. ازاينرو واقع گرائى و نگرش دائم به بازيكنان شطرنج سياست جهان ميتواند در پيروزى مبارزه مؤثر باشد.

 

اعلام برنامه گروههاى مبارز و چگونگى نگرش آنها به برقرارى عدالت اجتماعى و احترام به فرهنگ اقوام و اديان اقليتهاى مذهبى ميتواند به همبستگى ملى و روند زدودن ديكتاتورى ازكشور سرعت بخشد.

 

رضا آذرخش