Text Box:  ويرانه ای به نام جمهوری اسلامی

سال 1359، سالی فلاکت بار و آزار دهنده برای ملت ايران بود که هنوزآثار دردناک آن از زندگی و قلب های آنها بيرون نشده است. دردی که به مدت نه سال هر روز و شب در شهر ها و جبهه های نبردبا عراق تکرار ميشد، زيرا صد ها جوان ايرانی هر روز وشب کفاره گروگان گری و برآورده شدن آرزوی نماز خواندن خمينی درکربلا را می پرداختند که خمينی و اطرافيان نزديک اوعامل آن فجايع بودند. شعار خمينی در آنروز ها جنگ را نعمت بزرگی ميدانست و توده صادق مردم ايران به درخواست خمينی که مردم شهيد پرور اسلام بايد فضای خالی شهدای اسلام را با کودکانی که جايگزين آنها شوند بايد شود. ضريب توليد نوزادان به شدت افزايش می يابد. 
خامنه ای و رئيس جمهور او احمدی نژاد نيز هنوز از افزايش جمعيت سخن پراکنی ميکنند و آنرا وظيفه ای مذهبی و ملی بشمار ميآورند. اين درخواست به تمام اجزاء نظام ولايی نيز گسترده شده، بدون اينکه ظرفيت های طبيعی و امکانات صنعتی در نظر گرفته شوند. نگاهی به آمار فارغ التحصيلان دانشگاه ها و دبيرستان های حرفه ای بيکار، در کنار ناتوانی مديران انتصابی کارخانجات وکارگاه های توليدی موجود نموداری است که ايران با چه فاجعه بزرگی روبرو شده است و بيماری بيکاری نه در اينده، بلکه هم اکنون چه فاجعه ای را سبب شده است.
خبرگزاری مهرگزارش ميدهد: سه ميليون بيکار که بيشترين آنها فارع التحصيل دانشگاه ميباشند و کاربرای آنها وجود ندارد.» با بحرانی که کل نظام گرفتار آن است و توانايی هيچ گونه برنامه ريزی در شرايط بحرانی که گرفتار آن است امکان پذير نميباشد، حاکمين برای تبرئه خود رشد جمعيت را مسؤل ميدانند. در حالی که حتی تا شش ماه پيش خامنه ای دستور ميداد که جمعيت ايران بايد تا دويست ميليون نفر افزايش يابد چون «بخواست خداوند امکانات همه گونه فراهم است.
در شرايطی که اکثر خانواده های ايرانی به علت بيکاری يا نداشتن امنيت شغلی کرفتار بحران تقريبا ناعلاج شده اند  و جدايی خانواده های جوان به شمار دهشتناکی افزايش يافته است دولتمران به جای انديشيدن برای يافتن راهی برای رفع مشکلات، سرگرم تسويه حساب و رجز خوانی  بر عليه يکديگر ميباشند و هرکدام سعی دارند طرف ديگر را مقصر اعلام دارند. 
آخرين روز رياست احمدی ‌نژاد بنا بگفته خود او دوم مرداد ميباشد. در روز دوم ارديبهشت در سخنرانی خود درهفتگل خوزستان گله ميکند که منتقدان اورا تهديد کرده اند که اگر روت را زيادکنی پدرت را در ميآوريم. وادامه ميدهد من  اگر پرونده شما را بالا بزنم، ديگرجايی در بين ملت ايران نخواهيد داشت. به نظر ميرسد که سخنان او بازتابی ندارد، زيرا درهشت سال گذشته هرجا که انتقادی از او  ميشد عکس العمل او اين بود که فهرست مفسدان اقتصادی را فاش خواهد کرد که هنوز اقدامی نکرده است، زيرا خود او نيز جزئی از آن باند مافيايی است. 
درمقابل، در آن سوی جريان درماه های اخير نيز اجزاء جناح مقام رهبری به نظرميرسد سخنانی درمورد خود او دارند. حسين شريعتمداری سخنگوی رسانه ای و مطبوعاتی رهبر که در گذشته در روزنامه کيهان احمدی نژاد را محبوب ترين دولت در تمام سال های بعد از انقلاب می ناميد. در سرمقاله روزنامه کيهان در روزسوم ارديبهشت  او را ترسو، بی صداقت و گزافه گو مينامد. که نگران افشای پرونده های اطرافيان خود است.
روحانيون وابسته به بيت رهبری محمد يزدی، رئيس جامعه مدرسين حوزه علميه قم از نحوه اظهار همدردی احمدی نژاد در تشييع جنازه چاوز گله ميکند و آنرا مسخره بازی می نامد و به بوسيدن تابوت چاوز اعتراض دارد. ناصر مکارم شيرازی نيز آن مراسم را شرم آور و دردناک می نامد، احمد جنتی نيز اعتراضاتی به سخنان او دارد. اما بايد به ياد داشته باشيم که حلقه نور و سکوت مطلق نمايندگان سازمان ملل متحد در نخستين سخنرانی احمدی نژاد در سازمان ملل  را همين روحانيون با تحسين و تقدير برای توده های نا آگاه بازگويی می کردند.
بعضی از نمايندگان مجلس نيز که تا جند ماه پيش از ثنا گويان او بودند شروع به انتقاد و تهديد او کرده اند. نماينده مراغه در برابر تهديد های رئيس جمهور عکس العمل نشان ميدهند  بلوف زدن های او نگرانی هايی در بين مردم ايجاد ميکند که بايد براساس مصاديق تشويش افکار عمومی با آن برخورد قانونی شود. در اين شرايط عکس العمل مردم چه بايد باشد؟
درحالی که آينده کشور ما در پرده ای از ابهام قرار گرفته، با اطلاعات يا شايعاتی که وزير دفاع اسرائيل در مورد کاربرد سلاح شيميايی در سوريه به دولت امريکا گزارش ميدهد و مورد پذيرش امريکا قرار نميگيرد، پس از گذشت چند روز  وزير دفاع امريکا آنرا تأييد ميکند و سناتور مک کين از دولت درخواست مينمايد که قانون عدم پرواز در آسمان سوريه را اجرا کند، اسرائيل نيز از سقوط هوانورد بی خلبان حزب الله در سواحل دريای مديترانه خبر ميدهد، در پی اين فعل و انفعالات چه اقدامی در نظر است اجرا شود؟ شوربختانه در شرايطی قرار گرفته ايم که سرنوشت ايران، سوريه، و حزب الله لبنان بدون خواست ملت ايران به يکديگر گره خورده شده. سقوط اسد، سر کوبی حزب الله آغاز سناريويی است که به آينده ايران وابسته ميباشد. آقای خامنه ای يا توانايی تحليل اين تغييرات در شطرنج خاور ميانه را ندارد  يا اگر دارد بدان توجه نميکند، يا اطرافيان او مأموريتی را اجرا ميکنند که او بدان وقوف ندارد.
مردم ايران در انتخابات خرداد ماه با تحرک جمعی همراه با اعتراضات در خارج از کشور بايد موقعيت و تصميم خود را نسبت به آينده ميهن خود به جهانيان نشان دهند. فراموش نکنيم ملت ايران درداخل کشور نشان داده اند که بهترين تحليل گرانی هستند که ميتوانند و بايد در مورد آينده ميهن خود تصميم گرفته و با همبستگی آن را اجرا کنند.
ششم ارديبهشت هزار سيصد نود دو