Text Box: در ايران حکم شکنجه‌گر اعدام است !

مسؤلين نظام اسلامی گاهی با چنين اطمينان و استحکامی سخن ميگويند وتقليب حقايق ميکنند نقش خود بر آينه می بينند و چنين پندارند که مردم ايران جمعی بی خبر و ناقص العقل هستند که دروع های آنها را پذيرا هستند.
جواد لاریجانی دبیر ستاد حقوق بشر! قوه قضاییه درنشست خبری خود ضمن تقبيح قطعنامه سازمان ملل در مورد نقض حقوق بشردر ايران، آن را تحريک بین المللی علیه ایران ميداند. و مدعی ميشود دراین قطعنامه حمایت صریح از تمام تحرکات تروریستی علیه ملت ما شده است که گروههای تروریستی و کسانی که اتهامات بزرگ مشارکت در امور تروریستی را دارند به عنوان مدافعان حقوق بشر از آنها نام برده شده است.
لاريجانی ادعا ميکند که رعایت حقوق بشر برای جمهوری اسلامی یک وظیفه شرعی و قانونی است و نظر غرب تأثیری درمسیر ایران نمیگذارد.
درمورد گزارش احمد شهيد، دبیر ستاد حقوق بشر آن را فاقد وجاهت اخلاقی و قانونی اعلام و ميگويد: احمد شهید یک گزارشگر بی‌طرف نیست و هیچ یک از اصول گزارشگری سازمان ملل را رعایت نکرده است. او بالغ بر ۲ هزار ادعا نامه علیه ایران جمع آوری کرده و گفته است ظرف سه روز میخواهد به آنها رسیدگی کند که این امکان پذیر نیست.
احمد شهید نام پاره ای از منابع‌ خود را ذکر نکرده است، در نتیجه ما نمیتوانیم موارد را پیگیری کنیم. گزارش احمد شهید یک گزارش بهم ریخته و مفتضحانه است اوبه دنبال تنش سازی علیه ایران است و اعلام کرده کسانی که میخواهند علیه ایران گزارش دهند با هزینه او به حضورش بروند و موارد را بیان کنند.

ما با اصل گزارشگری کاملا موافق هستیم. ایران به کمیساریای حقوق عالی بشر۱۰۰ توصیه ارایه کرده و درخواست کرده همه آنها را از نظر مثبت یا منفی بودن بررسی نمايد، ولی احمد شهید در دام گروه های تروریستی افتاده و تمام حرف ‌ها و مواضع آنها را علیه ایران مطرح میکند و این برای یک نظام بین المللی شرم آور است که گزارشگر، گزارش تروریست آدم‌ کش را منتشر کند. 
دبیر ستاد حقوق بشر در رابطه با پرونده ستار بهشتی ميگويد: این پرونده مربوط به مسؤلین قضایی است و بزودی به آن رسيدگی و پی گيری خواهد شد. درمورد حادثه کهریزک و مسأله ستار بهشتی گفت: با دستور قاطع ریاست قوه قضاییه به همه جهات این پرونده رسیدگی میشود. مطرح شدن پرونده بهشتی و کهریزک نشان از قوت و صلابت سیستم قضایی دارد. تعداد کسانی که در کشورهای مدعی حقوق بشر درزندان ‌ها کشته میشوند رقم های بسيار بزرگی هستند، ولی در ایران این خطا ها کمتر اتفاق می‌افتد ولی بلافاصله نيز پیگیری میشود. 
وی جمهوری اسلامی ایران را یکی ازمعدودکشورهایی دانست که هم در قانون اساسی وهم درشریعت آن شکنجه منع شده است و تأکید کرد اگر معلوم شود شخصی این کاررا انجام داده شدید‌ترین برخورد درحد اعدام برای شکنجه گر پیش بینی شده است.

در رابطه با پرونده کهریزک نيز گفت: احکام بعضی از متهمان کهريزک صادر شده و بعضی نیز در حال بررسی است. ما در این ستاد پیگیر حقوق شهروندان در داخل و در سطح جهان هستیم چون تشکیلات قضایی تنها نهادی است که همه مسؤلیت آن دفاع از تک تک حقوق شهروندان است. در رابطه با نسرین ستوده گفت: ‌پرونده ایشان مسیر های معمول را طی کرده و ایشان به جرم فعالیت علیه امنیت نظام در حال گذراندن دوران محکومیت خود هست. نسرین ستوده اخیرا ملاقات خوبی با خانواده داشته و از وضع سلامت مطلوبی نيز برخوردار است.
لاريجانی (سوم) گويا فراموش کرده است درسی وسه سال گذشته نظامی که اواکنون افتخار رهبری دفاع از حقوق بشر آن را به عهده دارد و دفاع از حقوق بشر را وظيفه شرعی خود ميداند، مرتکب چه جناياتی شده است. کشتار سالهای ده شصت، تجاوز به دختران پيش از اعدام به فتوای خمينی، قتل های زنجيره ای، کشتار در خارج از کشور توسط عوامل اطلاعاتی نظام برای کشتار دختران و پسران جوانانی که جرم پاره ای از آنها فروش يک روزنامه بود بنام منافق و کمونيست، و جنازه های آنها را حتی تحويل خانواده های آنها ندادند.
کشتار خرداد سال 1388 در خيابان های تهران و شهرستان ها به فرمان رهبر معظم انقلاب. آقای لاريجانی حتما در تلويزيون شاهد يکی از موارد آن  که سربازان ذوب شده در ولايت برای کشتار معترضين با ماشين به صفوف جوانانی که در پياده رو ها راه ميرفتند رانده اند تا فرمان رهبر را اجرا نمايند، بوده اند.
جناب جواد لاريجانی با توجه به اينکه در فرمايشات خود که بخشی از آن در سطور بالا نقل شده است گفته ايد «ما دراين ستاد پيگير حقوق شهروندان درداخل و در سطح جهان هستيم» دو نامه که نمونه ای ازشکنجه های بازداشت شدگان در نظام ولايی است و شما آقای لاريجانی آنها را تروريست ميدانيد باطلاع جنابعالی ميرسد تا شايد مورد توجه قرار گيرد، که با پيگيری خود بتوانيد مانع تکرار آنها در آينده شويد. ضمنا بی مناسبت نيست يادآوری کنم که شاخص ترين مجرم بازداشتگاه کهريزک، سعيد مرتضوی است که پاداش جنايت خود را با قرارگرفتن در پست رياست سازمان خدمات اجتماعی از رهبر معظم دريافت داشته است.
نامه دکتر ملکی استاد و رئيس دانشگاه
برادرم آقای شهید، من یکی از ده ها هزار نفری بودم که  در مدت32 سال حکومت جمهوری اسلامی ایران بارها و بار ها حقوق انسانی من از سوی حاکمان قدرت طلب و استبدادی نقض شده  و شاهد بسیاری جنایت ها  در زندان های  ایران بوده ام که به گوشه ای از آنها اشاره میکنم.

در سال 1357 بعد از پیروزی  انقلاب 57  و پس از برگزیده شدن به  ریاست  دانشگاه تهران، برای پياده کردن یکی از اهداف  انقلاب تمام توانم را بکار بردم تا دانشگاه ها به وسیله شورائی مرکب از استادان، دانشجویان و کارمندان که دریک انتخابات کاملا دموکراتیک انتخاب میشدند اداره گردد. اینکاربه مذاق حاکمیتی که همه  امور کشور را در دست گرفته  بود خوش نیامد تا بالاخره  با یک کودتا به نام « انقلاب فرهنگی» با حمله به دانشگاه ها و کشتار تعدادی از دانشجویان همراه با مجروح کردن و دستگیری جمعی از آنها، دانشگاه ها را بستند و تعداد زیادی از دانشگاهیان معترض را دستگیر و پس از شکنجه  های فراوان اعدام نمودند. شورای مدیریت دانشگاه تهران  و شورای عالی دانشگاه که کار اداره دانشگاه را به عهده داشتند با این امر به مخالفت برخاستند، ولی حاکمیت بجای پاسخ گوئی به آنها تعدادی از آن ها از جمله  اینجانب را دستگیر و به بهانه  مخالفت با امر رهبری ( آیت الله خمینی ) روانه زندان ها نمودند. دریک دادگاه غیرقانونی بدون حضور  وکیل محاکمه شدم وابتدا به اعدام  وسپس به10 سال زندان محکوم
گردیدم . در این مدت با بیرحمانه ترین  رفتار از جمله زدن کابل به کف پا و سایر نقاط بدنم، آویزان کردن از سقف، کوبیدن سر به دیوار، زدن مشت و لگد که منجر به نابینائی چشم چپ و شکستگی استخوان مچ دست راست من شد و انواع شکنجه ها مواجه بودم.  آثار  بعضی از آن شکنجه ها هنوز روی بدنم باقی است.

برخورد با زندانیان سیاسی حوادث بعد از انتخابات رئيس جمهوری
نامه مهدی محموديان روزنامه نگار در زندان رجائی شهر، شهريور 1389 به رهبر
جناب آیت الله، از فجایع بازداشتگاه کهریزک و شهادت برادرانم در آنجا فعلا چیزی نمیگویم چون میدانم به طور کامل میدانید، در آنجا و توسط چه کسانی چه گذشته است، از فجایعی که در خیابان ها و کوچه ها بر سر مردم آمد، میگذرم چرا که شما نیک میدانید کسانی که عکس های شما بر سینه و دستشان بود، بر سرخواهران و برادرانم در خیابان ها چه آوردند، از پدران منتظر فرزند و مادران گریان و قبرهای بی صاحب میگذرم، ازبیان به خاک و خون کشیده شدن ده ها عزیز هم وطنم در خیابان ها میگذرم و صرفا به بیان جنایاتی که توسط نهادهای امنیتی و انتظامی دولت و حکومت شما بر سر زندانیان آورده اند و خود شاهد آنها بوده ام بسنده میکنم.
در مدت ۴ ماهی که در زندان اوین و در بند ۳۵۰ و همین طور در زندان رجایی شهر بودم، با بیش از ۲۰۰ نفر از زندانیان سیاسی و کسانی که پس از انتخابات به دلایل مختلف بازداشت شده بودند هم سلول و هم بند بوده ام که مطالب ذیل گوشه ای از شنیده ها و ديده هايی است که هرمورد آن از ده ها نفر شنیده شده است و بسیاری را نیز در بند ۲۰۹ دیده ام و یا شنیده ام.
الف، نحوه بازجویی ها: تقریبا تمام بازجویی ها بر خلاف نص صریح قانون، با چشم بند و رو به دیوار صورت میگیرد، لذا در بیشتر مواقع شناسایی و معرفی بازجویان امکان پذیر نیست و در طول بازجویی ها سربازان گمنام شما از هیچ رفتار و روش خشونت بار و غیر انسانی در برخورد با زندانیان کوتاهی نکرده و نمیکنند که در این صورت میتوان گفت  اگر در این راه عمدی  وجود نداشته باشد این موارد به راحتی قابل تشخیص و رسیدگی است.
ب: بکاربردن الفاظ رکیک، فحاشی، تحقیرهای لفظی تقریبا تمام کسانی که موردبازجویی قرار گرفته اند از جمله خود من بارها و بارها با رکیک ترین الفاظ، از فحش های جنسی و خانوادگی و اتهامات اخلاقی روبرو شده اند، بخصوص در بند ۲ الف که تحت نظر سپاه اداره میشود، الفاظ رنگین تر و رکيک تری نثار زندانیان و خانواده آنها و به قول خودشان برای خرد و  تحقیر کردن زندانی  از این الفاظ توسط بازجویان استفاده میشود.
ج، تحقیرهای روحی وجنسی: حداقل ده نفر از زندانیان شهادت می دهند که در زمان بازجویی ها آنها را مجبور کرده اند که برهنه شوند و یا با لباس زیر ساعت ها در بازجویی بایستند و حداقل سه نفر از این افراد شهادت میدهند که با باتوم و یا وسیله ای شبیه آن موردتحقیرجنسی قرارگرفته اند وحداقل ۲ نفر  از اینها کسانی بوده اند که تا قبل از بازداشت حاضر بوده اند برای  جنابعالی جان خود را نثار کنند و حتی انتقادی هم به شما نداشته اند.
د، دروغ، تهدید و تطمیع زندانیان برای پروژه اعتراف گیری جناب آقای آیت الله، سربازان گمنام شما  از هیچ دروغ و نیرنگی برای  فریب متهم بی دفاع جهت به اجرا گذاشتن پروژه اعتراف گیری دریغ نکرده اند، از بازداشت اعضای خانواده تا صدور احکام دروغین اعدام و نمایش دروغین بازداشت. حداقل در ۲ مورد که شاهد آن بودم همسران زندانیان بازداشت شده اند و به آنان گفته شده اگر اعتراف نامه ها را نخوانند برای همسرانشان احکام سنگین صادر خواهد شد و آنها مجبور به اعتراف به کارهای نکرده نموده اند، در دو مورد فرزندان نوجوان و جوان را احضار نموده و از پشت شیشه به زندانی نشان داده اند تا با اینکار او مجبور شود برای نجات فرزندان آنچه را که آنها میگویند انجام دهد.
حضرت آیت الله، همه اینها که در زندان های امنیتی شما در جریان است توسط سربازان گمنام شما در وزارت اطلاعات و بخصوص سپاه پاسداران به انجام میرسد.
ه، دخالت در حریم خصوص متهمین و ایجاد درگیری های خانوادگی: در بسیاری موارد به خاطر شنود ها و سرک کشیدن های قانونی و غیر قانونی نهادهای امنیتی در خصوصی ترین و شخصی ترین حوزه های زندگی افراد و دسترسی بازجو ها به این اطلاعات، حربه ای بود برای تحت فشار قرار دادن زندانی، با استفاده از همین اطلاعات حداقل در ۳ مورد (منجمله خودم) با همسران متهمین تماس گرفته شده است که تقاضای طلاق کنند و یا با به اجرا گذاشتن مطالبات (مهریه) خود، متهم را تحت فشار بیشتر قراردهند.
جناب آیت الله، بازجویان وقاحت را به جایی رسانده اند که حتی به خود اجازه میدهند با همسران جوان زندانیان به دفعات تماس بگیرند تا جایی که انها مجبور شده اند گوشی های موبایل خودرا خاموش یا تعویض کنند تا ازشر این بی حرمتی ها نجات يابند. 
جناب آقای آیت الله خامنه ای، با چشمان خودم دیدم که در بند ۲۰۹ جوان بیست و چند ساله ای  به خاطر ممانعت از تماس های مکرر  بازجویان با مادر تنهای خود چند بار اقدام به خود کشی کرد.
جناب آقای آیت الله، مأمورین اطلاعاتی شما به جایی رسیده اند که از همسر جوان یکی از زندانیان خواسته اند اگر دوست دارد شوهر و برادر زندانی اش از اعدام احتمالی نجات یابد و خود نیز به حبس طولانی محکوم نشود از شوهر خود طلاق بگیرد. 
ضرب و شتم و جرح: تقریبا تمام زندانیانی که به بند ۳۵۰ منتقل شده اند و با آن ها صحبت کرده ام، کم یا زیاد و هر کدام به میزان لازم!! مورد نوازش قرار گرفته اند که از شرح بسیاری از آن ها می گذرم و فقط به برخی از انواع ضرب و شتم ها اشاره می کنم.
در بند ۲ الف، متهمین را با شوکر برقی مورد آزار و اذیت قرار میدهند. شوکر به آلت تناسلی و سایر نقاط حساس بدنشان میزنند.
دستهای بعضی از ده ها زندانی که در بند ۲ الف اوین بوده اند با کابل و باتوم به دفعات متوالی مورد ضرب و شتم و جرح قرار گرفته اند. و ناخن بعضی از متهمین را با دستگاهی که برای کشیدن ناخن است. ناخن هايشان را می کشند.
در بند ۲۰۹ متهمین را برای تنبیه در سرمای شبهای زمستان صرفا با لباس زیر، ساعتها در فضای باز رها می کنند از جمله خود من که بیش از ۶ ساعت فقط با لباس زیر در نیمه شب اواسط دی ماه در فضای باز رها شده بودم و بعد از گذشت چند ماه هنوز آثار آن باقی است. 
ده ها نفر که در بند ۲۰۹ بوده اند از ضربات ناگهانی با اجسامی مثل پرونده بر سر و صورت، ضربات مشت به گلو، سیلی زدن ها، مشت ها و لگدها، بشین و پاشوهای طولانی و زیاد، به سینه و صورت خواباندن متهم در اتاق بازجویی و ده ها مورد شکنجه و آزار و اذیت های روحی و جسمی دچار صدماتی شده اند که اثرات آن در برخی افراد هنوز بعد از ماه ها قابل مشاهده است.