Text Box: کريم پور شيرازی
قهرمانان ملت ايران
امير مختار کريم پور شيرازی، نويسنده، روزنامه نگار و يکی از صادق ترين پشتيبانان دکتر محمد مصدق در مبارزه برای ملی کردن صنايع نفت، با هدف قطع غارت منابع نفت و گاز ايران توسط شرکت نفت انگليس (بريتيش پتروليوم) که پنجاه در صد سهام آن متعلق به دولت انگليس بود و همچنين قطع دخالت های آن دولت در سياست گذاری های داخلی و بين المللی ايران. 
پس از اعلام تمايل مجلس شورای ملی به نخست وزيری دکتر مصدق و دادن رأی تمايل به او در روز هفتم ارديبهشت 1330، دولت انگليس برای کارشکنی در روند پيشرفت و اجرای خلع يد ازشرکت نفت، درسطح بين المللی به شورای امنيت و سپس ديوان بين المللی لاهه متوسل ميگردد، همزمان در داخل کشور نيز با استفاده از رجال خود فروخته که در رأس آنها خواهر دوقلوی شاه اشرف پهلوی قرارداشت، کريم پور لبه تيز حمله خود را متوجه نوکران بريتانيا و مفسدين درباری و اشرف پهلوی ميکند.
در ماجرای سی ام تير 1330 که منجر به استعفای دکتر مصدق و اعلام تمايل مجلس به نخست وزيری قوام و بيانيه او خطاب به مردم ايران که « کشتيبان را سياستی دگر آمد» وقتی آيت الله کاشانی روز سی تيررا به عنوان اعتصاب عمومی اعلام ميدارد، نسل آن روزبخوبی به ياد دارندکه روزپيش ازاعتصاب همگانی بزرگ ترين تظاهرات شامگاه 29 تير در ميدان تجريش برگذار گرديد. آن شب فراموش نشدنی که کريم پور شيرازی رهبری تظاهرات را به عهده داشت، با رهبری و تنظيم چگونگی برگذاری تظاهرات از پيش عليرغم اينکه کرارا نيروهای انتظامی به تدريج  تظاهر کنندگان  که اکثر آنها جوانان دانشجو و دانش آمور بودند را بازداشت و درکاميون های ارتشی برای انتقال به بازداشتگاه اداره آگاهی و شهربانی منتقل ميکردند، با راهنمايی و رهبری کريم پور عده ای از جوانان  که از توانايی بدنی بيشتری برخوردار بودند، مأمور شده بودند که با اعتراض در کنار کاميون ها سربازان را متوجه خود سازند، دراين حالت بازداشت شدگان فرصتی می يافتند که از درون کاميون ها بيرون پريده درنقطه ديگری از ميدان به اعتراضات خودادامه دهند.
در روز سی تير و تجمع در ميدان بهارستان از دفتر روزنامه شورش که درخيابان اکباتان بود آغاز و ادامه آن از اعضای حزب زحمتکشان ملت ايران بود. اين گروه تظاهر کننده که جوانان  پرشور آن روز بودند، تظاهرات را به تدريج گسترش داده از يک سو تا بازار (سبزه ميدان) و ازسوی ديگر از خيابانهای شاه آباد، استانبول، لاله زار به ميدان بهارستان ادامه يافت و با ورود اهالی جنوب تهران، هر چند به بهای قتل 76 ايرانی در سراسر کشور همراه بود، اما با اعلام حقانيت ايران در دادگاه بين المللی لاهه در همان روز و نخست وزيری مجدد دکتر مصدق دولت انگلستان و جيره خواران او ناچار با شکست بزرگی مواجه ميگردند.
کريم پوريکی از چهره های مشخص وفراموش نشدنی ملت ايران درمبارزات نهضت ملی ايران است. اين موقعيت عاملی بود که عناصر وابسته به بريتانيا مخصوصا، دربار شاهنشاهی و در رأس آنها اشرف پهلوی به دشمنان آشتی ناپذير او تبديل گردند. اما کريمپور از نخستین روزی که مبادرت به انتشارروزنامه شورش کرده بود اعلام ميدارد «او بخوبی ميداند راهی را که انتخاب کرده منجر به کشته شدن و نابودی او خواهد شد، اما او اين افتخار را برای رهايی مردم ميهن خود از سلطه انگلستان به جان می پذيرد.»
بعد از کودتای 28 مرداد 1332 که منجر به بازداشت و زندانی شدن دکتر مصدق و ياران نزديک او ميشود،  کريمپور به تشويق دوستان نزديک خودمخفی ميگردد. اما در آبان همان سال دستگير و بازداشت ميشود، بعد از تحمل شکنجه های زياد درزندان، در روز 25 اسفند سال 1332 اشرف پهلوی از عده ای از دوستان و آشنايان خود از آن جمله برادرتاجدار! خويش محمدرضا پهلوی  دعوت ميکند در برگذاری چهارشنبه سوری، در کاخ او حضور بهم رسانند.  پس از مدتی اشرف با اجازه برادر خطاب به ميهمانان اظهار ميدارد چون ميخواهم مراسم چهار شنبه سوری امسال برای هميشه در خاطر شما باقی بماند از شما دعوت کردم در اينجا حضور داشته باشيد، سپس به افسر گاردی که در آنجا حضور داشته ميگويد « بوته ها را بياور». 
دقايقی بعد کريم پورشيرازی فرزند قهرمان، شجاع و ميهن پرست مردم ايران را به جرم همکاری با مصدق و توهين به مقدسات ملی! در حالی که جراحت و عفونت تمام وجود او را فرا گرفته بود دست و پا بسته وارد سالن ميکنند. 
ميهمانان  که منتظر ديدن اين صحنه نبودند پس ازمدتی سکوت برای خوشحالی اشرف شروع به لودگی و استهزای کريمپور ميکنند. اشرف به يکی از سربازان گارد که بيرون در کنار در ورودی سالن پاس ميداد دستور ميدهد شيشه ای را که در بيرون سالن است به درون بياورد. شيشه محتوی مقداری نفت بود. طبق دستورات قبلی نخست برای اينکه در آخرين دقايق نيز کريمپور زجر بکشد، نفت را بر روی نقاطی که مجروح و آسيب ديده بودند ميريزند، سپس اشرف پهلوی خود با شعله آتش فندک در حالی که فرزند قهرمان و ميهن دوست ملت ايران هنوز در سکوت زنده بود، پيکر او را شعله ور ميسازد که چند دقيقه با شادی و هورا کشيدن خاضرين از آن جمله شاهنشاه ايران همراه ميشود.
 کريم پور شيرازی به جرم دفاع از ميهن و منافع و آزادی هم ميهنان خود درحالی که بدن او در شعله  آتش مشتعل شده بود به اطراف سالن نگاه ميکند و پس از مدت کوتاهی درحالی که هنوز آتش فروزان بود، ميهمانان با حالتی مملو از تأثر از سالن بيرون ميآيند. فقط شاه و اشرف هستند که تا خاکستر شدن کريم پور در سالن باقی می ماندند.