Text Box:  
مقصر چه کسی ميباشد؟
 
به گفته مهاتما گاندی "وقتی ارزش ها عوض ميشوند، عوضی ها با ارزش میگردند" 
با توجه به اظهار نظر ها و سخنان گاه بگاهی حاکمين نظام ولايی، چنين به نظر ميرسد  که شرايط حاکم بر کشور در روندی قرار گرفته که ظاهرا دلخواه و مورد نظر آنها ميباشد و اگر گاهی جذر و مدهایی در اطراف و اکناف ايران، و يا در پشت درهای بسته سياست گذاران بين المللی که در شرايط بوجود آمده در راستای منافع کشورهايی است که به نظر حاکمين ولايی بلوک  استکبار جهانی ميباشند، خيلی ساده و بی اهميت تلقی ميگردند،  و همه کار ها در روندی قرار دارد که تأمين کننده خواسته های به قدرت رسيده، بر محور منافع نظام ميگردد و آرامش در همه محورهای خطه ولايی برقرار خواهد شد.
"شب آسوده بخوابيد که همه جا امن و امان است زيرا مجذوبين ولايت سيطره قدرت ولايی را  در همه نقاط کشور گسترده ساخته اند، و جايی برای نگرانی وجود ندارد" در حالی که با عملکرد بدون منطق و کشور بر باد ده ارگان های نظام ولايی که از اصول و مقررات قبيله ای صحرا های بی آب و علف عربستان نشأت گرفته، و با ابداعات تکامل يافته احاديث و روايات خود ساخته متفکرين و مدرسين در حوزه های علميه همچون مصباح يزدی، جنتی و امثالهم در مسير گستردگی و به نظر آنها جهان گرايی به پيش ميروند. 
اما عليرغم همه اين تفکرات رؤيايی واقعيت اين است که پايه های نظام در سراشيبی قرارگرفته، و نه فقط آينده ای در انتظار آن نيست، بلکه پيش از آنکه تحولی در آينده رخ دهد، از هم اکنون "صدر العلما ها"  که برای اشغال صندلی های خالی شده احتمالی، طبل  های مبارزه تن به تن را به صدا درآورده اند، خود ميخ های تابوت نظام را مستحکم تر می سازند.
بدين جهت است که هر روز اطاق فرمان نظام طرحی تازه و فصلی نو را ارايه ميدهد تا افکار جامعه از روندی که در آن قرار گرفته  منحرف و اميد بهبود را از دست ندهند. 
اصولی که در تاريکخانه های نظام برای سردرگم ساختن شهروندان صادق و اميدوار تدوين ميشوند، هرچند برای تلقين اميد بهبودی در افکار شهروندان ساده انديش است، اما طرح های  ابداعی نه فقط نميتوانند از روند طبيعی فروپاشی نظام بی منطق ولايی بکاهد بلکه هر تخول تازه، موريانه های خود ساخته نظام ولايی را فعال تر و گسترده تر ميسازد، زيرا تفکر از تاريکخانه هايی بيرون ميأيند که پايه های آن بر دوش و تفکر ملايانی بنا گرديده که فاقد بينش عقلی و  خرد ورزی هستند.
نمونه ای اژ آن، طرح آخوند حاجی آقا يوسف طباطبايی نژاد ميباشد که در خطبه نماز جمعه خود در اصفهان خطاب به برادران نماز گذار که گروه های وابسته "امر به معروف و نهی از منکر" و مأمورين انتظامی و حودسرها" هستند می گويد: "مسأله حجاب ديگر از حد تذکر گذشته است وبرای مقابله با بدحجابی بايد چوب تر را بالا برد و از نيروی قهريه استفاده کرد."
ايشان احتمالا معنی بالا بردن چوب تر و استفاده از قوه قهريه را از دوران طلبگی آموخته است. ازاينرو نبايد تعجب آور باشد برادرانی که در مکتب چنين پيش نمازان و گردانندگان گروه های امربه معروف و نهی ازمنکر آموزش می بينند، از پيش به معانی آن جملات آگاهی يافته و اسيد مورد استفاده و غلظتی که ميتواند در روی صورت اثر پذير باشد، دارای چه غلظتی بايد باشد و مراکزی که ميتوانند اسيد مورد نياز را در اختيار آنها قرار دهند چه سازمان هايی هستند. حتی اگر نام اسيد را نيز ندانند.
 "اسيد سولفوريک" تنها اسيدی است که ميتواند چنان فاجعه ای به بار آورد، و تهيه اين اسيد برای افراد معمولی غير ممکن ميباشد، پس از کار گيری آزمايشی همه شهروندان ايرانی متوجه شده اند که هدف از "نيروی قهريه" چه ميباشد؟ و به خوبی نشان ميدهد که شاگردان شايسته و آموزش ديده ای در مکتب چنين آخوند هايی هستند که ميدانند چگونه بايد فرمايشات مرشد خود را اجرا کنند.
مرشدان و آمرين گروه هايی که بعد از گذراندن دوره های آموزشی به مقام "سربازان گمنام امام زمان" مفتخر ميگردند، کسانی هستند که درجات علمی خود را با خواندن و تفسير فصولی از مفتاتيح الجنان، شيخ عباس قمی و بهارالانوار محمدباقر مجلسی بدست آورده اند و به درستی ميدانند که فرامين آنها  چه باری را به جامعه تحميل خواهد کرد.
همه مردم ايران به ياد دارند و در تاريخ ايران ايران نيز ثبت شده است، مرجعيتی که پيش از تکيه به قدرت، وعده هايی  به فرودستان جامعه و ملت ايران ميدهد که: " در نظام اسلامی که بر پايه وعده های آيت الله خمينی از فقر، دروغ، ارتشاء و غارت بيت المال ، کشتار، بازداشت و شکنجه، نشانی نخواهند بود" اما پس از تکيه بر اريکه قدرت همه آن ها "خدعه " اعلام ميگردند. در چنين نظامی از حاج آقا يوسف طباطبايی نژاد و ملايان امثال او چه انتظار ميتوان داشت؟ آيا او  و همکاران ايشان در جامه " امامان جماعت" به تنهايی اجازه دادن اين فتوا ها را دارند، که تعيين کننده چگونگی رفتار در جامعه باشند؟ يا شخص يا اشخاص ديگری در پشت پرده ميباشند که  دارای قدرت تعيين کننده هستند؟ 
واقعا چه کس يا چه کسانی مسؤل همه اين جنايات و نابسامانی ها هستند؟ 
حيدرمصلحی ادعا ميکندسرويس جاسوسی انگليس مسؤل اسيدپاشی است! زين العابدين  قربانی امام جمعه رشت نيز اين گفته را تکرار ميکند که اقدام توسط جاسوسان انگليس و وابستگان به غرب انجام شده تا جايگاه اسلام را در جهان مشتبه سازند. آيا نظام ولايی ايران به سويی راه میپمايدکه طالبان، القاعده يا "داعش" پيموده و می پيمايند؟ هرچند با کشتارهايی که حتی پيش از اعلام جمهوری اسلامی درمورد افسرانی که بگفته خمينی به ملت پيوسته بودند وکشتارهای دسته جمعی منتقدين که از دهه شصت آغاز وهنوز نيز ادامه دارند ميتوان گفت نظام ولايی پيشقراول کشتارهايی بوده است که اين روز ها در سراسر گيتی به نام دين سايه گستر شده است. 
بياد ميآوريم آن روز هايی را که هنوز طليعه خورشيد "اسلام ولايی" در آسمان ميهن ما فروزان نشده بود، ديدگاه ملت ايران نسبت به  آيينی که از اجداد خود آموخته و به ارث برده بودند، سيمايی از پروردگار در قلب ها ترسيم می شد که هر کار و بيانی  با نام "خداوند بخشنده و مهربان" آغاز می گشت. اما امروز کشتار، و اسارت دختران خردسال و فروش آنها، غارت اموال حتی خانه بدوشان، پاشيدن اسيد به چهره زنان، تجاوز به زنان اسير به نام خداوند، کشتارهای گروهی همه به نام "خدا و محمد" انجام ميگيرد. کارگردانان پشت پرده نظام اسلامی نيز مشابه ساير گروه های تروريستی، با اين تفاوت که قربانيان و غارت شدگان ظاهرا از هم ميهنان خود آن ها هستند. 
اسيد پاشی در اين کشور بلا زده نخستين بار توسط "برادران فدائيان اسلام" در تهران آغاز گرديد، اما با دستگيری شماری از جنايتکاران وابسته به آن سازمان تروريستی و تصويب قانون مجازات اعدام برای اسيد پاشان در مجلس شورای ملی، فعاليت آنها قطع ميگردد. اما درزمان حکومت ولايی با "طرح صيانت از عفاف و حجاب" توسط آخوندهای به حکومت رسيده آزادی اسيد پاشی به صورت زنان ايرانی به صورت فتوای امامان جمعه لازم الاجرا ميشود.
اما خودفروشی برای ادامه زندگی محرومين جامعه ايران که به برکت نظام ولايی از  تأمين حداقل زندگی خود محروم ميباشند، نه فقط مجاز است، بلکه وسيله ای برای سهيم شدن مأمورين کشيک خيابان جردن (افريقا) آزاد ميباشد.
سرلشگر عزيز جعفری فرمانده بسيج، برای توجيه و زدودن جنايتی که طاهرا به دستور و توصيه امام جمعه اصفهان در خطبه نماز جمعه به عنوان يک وظيفه شرعی به برادران بسيجی واگذار ميگردد، بعد از مواجه با برخورد مردم ايران، درمورد مأمورين مجری امر به معروف که بسيجیان مزدور ميباشند ميگويد: "بسيج و حزب‌الله درجهان خطری برای گسترش نفوذ جريان استکباری ايجاد کرده است، از اينرو آمريکا و رژيم صهيونيستی  به عکس ‌العمل‌ های جنايت‌ کارانه متوسل شده اند. تا بسيجيان را لکه دار کنند!"
اين سخنان مشابه همان کلماتی هستند که در قتل های زنجيره ای، به پای گروه های خود سر گذارده شده بود، و همه خودسران نيز در دادگاههای نظام تبرئه  شدند و چون تنها "امامی" بود که اطلاعات بيشتری در مورد آمران آن داشت، به عنوان سرگروه خودسرها گناهکار اعلام و با داروی نظافت خودکشی ميکند (به قتل ميرسد) و پرونده قتلهای زنجيره ای ظاهرا بسته ميگردد و مجريان و آمران جنايات زنجيره ای با داشتن مصونيت اسلامی، برای مأموريت های آينده تبرئه  و موقتا طاهرا کنار اگذارده ميشوند. 
احمد خاتمی  آخوند ديگری که در انتظار تجديد نمايش سانديس خوران نهم  دی ماه هشتاد هشت روزشماری ميکند، ميگويد امربه معروف  و نهی از منکر واجبی است مثل نماز و روزه، و حتی در برخی از روايات امر به معروف و نهی از منکر واجبی است که واجبات ديگر با اين واجب بر پا ميشوند. (رواياتی که احمد خاتمی و سايرين کرارا برای زودن لکه های ننگ از دامن خود، با افزودن کلمه روايات چنين می پندارند شايد بتوانند دامان آلوده خود را از ننگی که کرارا مرتکب آنها ميشوند مبری سازند. او ضمن اينکه اعلام ميدارد گناه بزرگتری از اسيد پاشی صورت گرفته که عاملش برخی از سايت ها و روزنامه ها هستند. که آن "انتصاب اين جنايت به آمران به معروف و ناهيان از منکر است."
اين گفته مشابه همان سخنانی ميباشد که مقام رهبری برای لوث شدن صورت مسأله پس از رسانه ای شدن اختلاس سه ميليارد دلاری توسط باندی که يکی ازآنها ظاهرا خاوری بوده است ميگويد "مسأله را اينقدر کش ندهيد" . پس از آن بيان هر سخن، درباره آن اختلاس بزرگ "ناديده انگاشتن امنيت ملی ومبارزه با نظام مقدس ولايی ميباشد" که به گفته زعمای نظام عوامل استکبار جهانی مسؤل آنها ميباشد. 
درحالیکه گروه های کثيری از شهروندان ايران در فقر مطلق به سر ميبرند، که ثمره ناخوش آيند آن خود فروشی، طلاق و بيکاری که آفات بزرگی درجوامع هستند، در سوی ديگر اختلاس و تبه کاریهايی را که آمر يا بنيان گذاران آن اشخاص سرسپرده يا وابسته به مقامات نظام ميباشند که از بانک ها آغاز و به تدريج سازمان های دولتی که يکی از نمونه های شاخص آن فروش مؤسسات و شرکت های وابسته به دولت، از آن جمله فروش و واگذاری سازمان تأمين اجتماعی توسط مرتضوی که هنوز اقدامی در مورد آن انجام نشده است. واگذاری فروش نفت ايران در بازار سياه بين المللی بعنوان دور زدن تحريم ها توسط باند زنجانی وشرکاء که شامل سرداران سپاه نيز هستند و صد ها نمونه ديگر که نظام ولايی اسلامی حاکم که با هدف ايجاد وحشت درجامعه، بازداشت و کشتار را امری لازم و شرعی به شمار ميآورد تا مانع آگاهی غارتهای بزرگ توسط توده های صادق وباورمند به نظام شوند.
صادق لاريجانی قاضی القضات نظام ولايی منتخب خامنه ای نيز با تأسی از رهبر معظم و آيت الله هايی چون احمدخاتمی هرگاه رسانه ای در مورد بذل و بخشش های دولتی، و حيف و ميل اموال مردم در روزنامه يا رسانه ها گزارش يا بيانی ابراز ميدارند به مديران و نويسندگان هشدار ميدهد:
" از بزرگنمايی فساد که به نااميد شدن مردم می انجامد، خودداری کنيد!" 
"متأسفانه برخی از روزنامه ها درباره برخی پرونده ها که هنوز در دادسرا مطرح است و حکم آنها تأييد نشده است ورود ميکنند و ناموجه وررای دولت قبلی را به عنوان متهم اين پرونده ها ميآورند. به همين علت از دادستان تهران خواستم اين موارد را دقيقا رصد کند." 
وقتی مقام رهبری بدون توجه به خرابکاری ها و فسادی که بازمانده از کل نظام مخصوصا در دوره احمدی نژاد ميباشد، به پاس خدماتی که در هشت سال زمامداری خود انجام داده است از او قدردانی ميکند و تقديرنامه به نام او صادر مينمايد، از قاضی القضاتی که حتی سخن گفتن و نوشتن به زبان فارسی را درست نميداند، ويا وزير ارشاد اسلامی حسن جنتی که اعلام ميکند هنگام بيماری رهبر معظم انقلاب هفت ميلياردو دويست نفر در رسانه ها برای سلامتی رهبر دعا کردند، چه انتظاری بايد داشت؟ او حتی نميداند کل جمعيت دنيا چه انداز ميباشد. 
خانه از کجا خراب است؟
پاسخ اين سؤال چنان آشکارو روشن ميباشد که همه مردم ايران ازآن آگاه هستند. معمايی نيست که جتی نياز به لحظه ای فکر کردن باشد. و به خوبی ميدانند چه مقامی از عارتگران و خرابکاران پشتيبانی مينمايد. 
احمد خاتمی، آخوند سر سپرده، حتی در"برابر تفکر اعتراضی" در مورد فقر حاکم برجامعه، نميتواند خاموش بماند، برای توجيه عملکرد حاکمان درسخنان مدبرانه خودبه گروه های قمه کش، و مزدورانی که شرکت کنندگان نمازهای جمعه ميباشند که با فريادهای "الله اکبر" نيز همراه هستند ميگويد: "ما انقلاب نکرديم که غذای خوب بخوريم يا لباس خوب بپوشيم! انقلاب ايران در راستای مکتب عاشورا بود."
برای مردم ايران که طبق آمار، اکثريت آنها در فقر مطلق به سر ميبرند، سخنان بدون منطق و و فريبکارانه افرادی چون احمد خاتمی پشيزی ارزش ندارند، زيرا آنها ميدانند کسانی چون او نه اينکه نگران صيانت از اسلام و مذهب تشيع نميباشند، بلکه از بازپرسی  اموالی که طی سی و شش ساله انقلاب، مخصوصا بعد از درگذشت آيت الله خمينی به دست آورده اند ميباشند. آنها از روزی نگران هستندکه ملت ايران دردادگاهی که بر اساس عدالت برقرار ميگردد بايد پاسخگو باشند.
تاريخ گواه راستينی است که ملت های آسيب ديده از نظام ديکتاتوری را برای هميشه نميتوان زير فشار قلدران وادار به سکوت کرد، روزی فرياد های فرو مانده در گلو همچون تندری خروشان منفجر خواهند گرديد، درآنروز مسؤل واقعی جنايات وخودکامگی ها نخستين کسی خواهد بود که بايد پاسخ گو باشد.
دهم آبان هزار سيصد نود سه